چرا باید یک کارشناس نتایج یک تحقیق و پژوهش تایید نشده و غیر رسمی و اعتبارسنجی نشده شخصی را آنهم در چنین موضوع مهمی که با سلامت مردم و امنیت روانی آنان در ارتباط است به راحتی از تریبون رسمی و رسانه ملی کشور بازگو کند و هیچ فردی هم از چندین گلوگاه فیلتر موجود برای راهیابی افراد به پخش زنده در تلویزیون، در این رسانه برایش سئوال نشده باشد که اعتبار این اظهارات و ادعاها را بررسی و تاییدیه آن را بگیرد؟
سرویس سیاسی خرداد- یوسف شریفی: در طی سالیان متمادی رویکردهای سیاسی یکطرفه و جانبدارانه صدا و سیما مورد انتقاد از سوی سیاسیون طیف های محذوف بوده و نسبت به نگاه میلی رسانه ملی در عرصه سیاسی نقدهای جدی مبذول داشته شده است اما در کنار و به دور از این مهم، صدا و سیما در سال های اخیر حتی نتوانسته در عرصه های مهم دیگر هم خودی نشان داده و منطبق بر جایگاه انحصاری و متمایز رسانه ای خود در قامت یک رسانه معتبر و حرفه ای عمل کند.
به گزارش خرداد، عطف به یکی از اصول قانون اساسی مصوب 4 دهه پیش که البته فضای رسانه ای بسیار متفاوت از این روزها بود، پخش انحصاری برنامه های دیداری و شنیداری در اتمسفر جمهوری اسلامی ایران به صدا و سیما واگذار شده و مفسران قانون اساسی هم هنوز بر این فعل و نظر استوار بوده و نبض رسمی رسانه ای کشور در قلب ساختمان شیشه ای جام جم می تپد.
با این وضعیت چه این رسانه حرفه ای و منسجم عمل کند یا نکند، چه مورد اقبال و اعتماد اکثریت مخاطبان باشد یا نباشد، چه رسانه مرجع افکار عمومی باشد یا نباشد، صدا و سیما رسانه رسمی و قانونی کشور است و عطف به این جایگاه انتشار اخبار و اطلاعات در آن مستلزم رعایت چارچوب ها و قواعد خاصی است و هنگامی که خبری در این رسانه عرضه و انتشار می یابد به طور طبیعی به عنوان یک موضع گیری معتبر و دارای سند و مدرک از سوی مخاطبان انگاشته می شود.
به رغم این موضوع اما هر از گاهی حرف ها و اظهاراتی در رسانه ملی انتشار و انعکاس می یابد که هیچ مرجعیت مشخص و اعتبار اسنادی نداشته و بازتاب دهنده نظرات خاص و پندارهای یک فرد و طیف است اما چون از تریبون رسمی و ملی رسانه ای کشور ابراز می شود از سوی مخاطبان جدی گرفته شده و به مثابه یک واقعیت انگکاشته می شود.
اضافه کنید که اگر این اخبار در حوزه های مهمی چون سلامت و مسائل روزمره و مبتلابهی زیست شهروندی مردم باشد، حساسیت تا چه میزان بالا بوده و تاثیرات آن تا چه حد می تواند در جامعه عمیق باشد.
این روزها هر یک از شما کاربران شبکه های اجتماعی با پیام هایی از این دست روبرو شده اید که «فوری، اطلاع رسانی کنید، شیرهای آلوده را نخورید، جان مردم در خطر است، مواظب باشید که شیر آلوده است....» در ادامه هم یا یک فیلم کوتاه از اظهارات مثلا کارشناس صدا و سیما در این زمینه که به متن خبر الصاق شده و یا لینکی که این خبر اظهارات کارشناس صدا و سیما در برنامه صبحگاهی چند روز پیش در متن آن آمده است، خبر تکمیل شده و پیش روی کاربران قرار می گیرد.
جملگی کاربران بازنشر دهنده این خبر هم عطف به اینکه این اظهارات در برنامه رسمی از صدا و سیمای ملی انتشار یافته به اعتبار این خبر اطمینان یافته و آن را انتشار می دهند و خود نیز به آن عمل و استناد می کنند!
حال ماجرا چیست؟ «بهادر حاجی محمدی» که بازرس انجمن بهداشت و ایمنی مواد غذایی ایران
در برنامه صبحگاهی شبکه 3 سیما با عنوان «سلام صبح به خیر»معرفی شد ، در این برنامه مدعی شد که
شیرهای پاستوریزهای که از سوپرمارکتها تهیه میشود مقدار زیادی آلودگی
به سم افلاتوکسین دارند. سمی که به منجر به سرطان کبد میشود!
شما فرض کنید که به عنوان یک مخاطب عام و شهروند معمولی به یکباره با چنین خبری در صدا و سیمای ملی روبرو می شوید، شمایی که خودتان و خانواده و همسر و فرزندان تان روزانه یا هفتگی از همین شیرها مصرف می کنید و حالا یک فرد که عنوان پر طمطراق بازرس انجمن بهداشت و ایمنی را هم یدک می کشد از تلویزیون رسمی کشور به شما می گوید که شیرهای مصرفی تان آلوده به سم خطرناک و سرطان زاست!!
به طور قطع ذهن شما و همه مخاطبان مشوش شده و از خود می پرسید که دلیلی ندارد که کارشناس رسمی در برنامه ملی حرف غیر کارشناسی و دروغ بگوید و وااسفا که سلامت و زندگی ما در همه این سال ها در خطر افتاده است!!
به خصوص که این آقای کارشناس در ادامه اظهارات خود نیز مدعی شد که ورود ذرتهای آلوده و مصرف این
ذرتهای آلوده به افلاتوکسین، سبب تولید شیرهای آلوده به این سم شده است.
و در ادامه نیز برای قطعیت بخشی به اظهارات خود مدعی شد که بر اساس آماری که از پژوهشهای تعدادی از اساتید دانشگاه استخراج شده، میزان آلودگی
شیرهای پاستوریزه در شهرهای مختلف کشور، بدین شرح بوده است: «طبق این آمارها ۳۳
درصد نمونههای شیر پاستوریزه آلوده به این سم بودند. شیرهای پاستوریزه
آزمایش شده در تبریز ۶۲ درصد، ساری ۶۰، مشهد ۵ درصد، شیراز ۱۷ درصد و
اردبیل ۳۳ درصد به سم آفلاتوکسین آلوده هستند»
اما نکته خنده دار و مضحک ماجرا اینجاست که بر اساس اطلاعات رسمی انجمن بهداشت و ایمنی مواد غذایی ایران که ایشان به عنوان کارشناس آن این اخبار و آمار را ارائه دهد این آمار اساسا رسمی نبوده و تنها مربوط به یک پژوهش شخصی است که به تایید مجمع انجمن نیز نرسیده و چنین آماری در این انجمن وجود ندارد و حتی مورد تایید انجمن هم نیست.
در ادامه هم کارشناسان متعددی صحت این اخبار و آمار را رد کرده و مسئولان در اداره استاندارد هم با تاکید بر اینکه با حساسیت فراوان محصولات لبنی موردآزمایش و پایش همیشگی قرار دارند، کذب بودن این ادعا را مهر تایید زده و بالاخره سازمان دامپزشکی در چند بیانیه رسمی مستندا ورود هرگونه ذرت آلوده به خوراک دامی کشور و توزیع آن را رد کردند!
البته که همگان می دانیم که تکذیب یک خبر بنابر یک اصل نانوشته اما حقیقی رسانه ای کم تر از اصل خود خبر خوانده می شود، مضاف بر آنکه جو عدم اعتماد به اخبار رسانه ای و تکذیب مسئولان هم در میان مردم رایج است و عده ای این پیش فرض را دارند که برای ماستمالی این ماجرا و این اتفاق بزرگ، تکذیب ها انجام شده است!!
حال سئوال اینجاست که وضعیت امنیت روانی مخدوش شده جامعه چه می شود؟ آیا تبعات بهداشتی و سلامتی این خبرسازی برای سلامتی شهروندان محاسبه می شود؟ شهروندانی که با این خبر لبنیات مصرف نمی کنند یا به سمت مصرف لبنیات سنتی و غیر بهداشتی با خطر بیماری مالت سوق می یابند تکلیف شان چیست؟ چه کسی پاسخگوی ضرر هنگفت اقتصادی تولیدکنندگانی است که در این وضعیت بغرنج و سخت از پا ننشسته و چراغ فعالیت اقتصادی و تولید را روشن نگه داشته اند؟
و سئوال مهم آنکه چرا باید یک کارشناس نتایج یک تحقیق و پژوهش تایید نشده و غیر رسمی و اعتبارسنجی نشده شخصی را آنهم در چنین موضوع مهمی که با سلامت مردم و امنیت روانی آنان در ارتباط است به راحتی از تریبون رسمی و رسانه ملی کشور بازگو کند و هیچ فردی هم از چندین گلوگاه فیلتر موجود برای راهیابی افراد به پخش زنده در تلویزیون، در این رسانه برایش سئوال نشده باشد که اعتبار این اظهارات و ادعاها را بررسی و تاییدیه آن را بگیرد؟
تازه این وجه خوش بینانه و غیر غرض ورزانه و برآمده از غیر حرفه ای گری فرد موصوف و مسئولان برنامه است والا سئوالاتی را هم می توان مطرح کرد که این فرد آیا با هدف و غرض خاص مسئولان دامپزشکی و جهادکشاورزی را مورد التفات قرار نداده باشد یا در این اوضاع ویژه و جنگ پردامنه اقتصادی با جهان بیرونی با اهداف پیچیده دیگری امنیت روانی مردم و شاهرگ های اقتصادی کشور را هدف نگرفته باشد؟!
هر چه صدا و سیما یک نمره منفی بسیار بزرگ دیگر در کارنامه حرفه ای خود ثبت کرده و مشخص نیست چنین روندهای هزینه ساز و غیر حرفه ای که هر از گاهی رخ می نماید تا کجا ادامه دار خواهد بود.