خرداد: در شرایطی که در ادبیات رسانهای- سیاسی سالهای اخیر گفته میشود که دو کشور قدرتمند ایران و ترکیه برای رهبری جهان اسلام با هم درگیر رقابتی دشوار و خصمانه هستند، اما شواهد و قرائن حکایت از واقعیتی دیگر دارند، به خصوص اگر پای رقابت با قدرتهای غیراسلامی در میان باشد.
به گزارش خرداد به نقل از شفقنا از جروزالمپست؛ اخیرا نوعی گرمای ملموس در روابط ایران و ترکیه دیده میشود که نشان میدهد وقتی پای مسایل مهم دنیای اسلام، مثلا مقابله با دخالتهای منطقهای آمریکا و اسرائیل، یا حمایت از حماس وسط باشد، این دو کشور رقابتهای سیاسی را نادیده گرفته و مواضعی اتخاذ میکنند که افسانه تقابل جهان شیعه و سنی را در خاورمیانه باطل میکند.
در این زمینه سِث فرنتزمن، ستوننویس جروزالمپست عقیده دارد:
رسانههای دولتی ترکیه این روزها مذاکراتی را که اخیرا بین آنکارا و تهران برقرار است، به طور وسیع و گستردهای منعکس کردهاند. این ششمین دور مذاکراتی بود که این دو کشور در چارچوب مسایل سوریه با هم انجام میدهند. ایران و ترکیه در سوریه به ظاهر اهداف متفاوتی دارند و دو طرف مختلف را که در تحولات سوریه نقش دارند، حمایت میکنند، اما در سالهای اخیر به دلیل مخالفت مشترک با ایالات متحده آمریکا و اسرائیل آشکارا به هم نزدیکتر شدهاند. مثلا هر دو کشور ایران و ترکیه حامی حماس هستند. یا در مواجهه با مسایل و رخدادهای جهانی از یک جهانبینی منطقهای مشترک برخوردارند. به عنوان مثال این دو کشور در زمینه گروههای مبارز کرد در سالهای اخیر همکاری آنها فزایندهای با هم داشتهاند.
این روابط گرم که در سالهای اخیر در بین ایران و ترکیه ظهور کرده، کاملا برخلاف ایدهای است که تحلیلگران، اندیشکدهها، اتاقهای فکر، کارشناسان و استراتژیستها درباره خاورمیانه دارند و این منطقه را به دو اردوگاه مختلف، سنی و شیعه تقسیم میکنند. این تقسیمبندی البته تنها در چند دهه اخیر به وجود آمده، و پیش از آن کشورهای خاورمیانه بر اساس فاکتورهایی چون دوری و نزدیکی به اردوگاه کمونیستی یا دنیای آزاد با هم رفاقت یا رقابت میکردند- که این مسایل در مواردی در کشورهایی مانند لبنان و عراق درگیریهایی را به وجود آورده و اختلافات موجود را دامن زده بود. اختلافات دهههای اخیر هم که بر پایه تقسیم خاورمیانه به دو دنیای شیعه و سنی شعلهور شدهاند، ظهور گروههایی مانند داعش در عراق و سوریه، یا قدرت گرفتن گروههای تندروی سنی مذهب در افغانستان و پاکستان را موجب شده است.
سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر نشان میدهد اساس همراهی و اتحاد این کشور تنها تعلق طرفین همکاری به دنیای تشیع (آنگونه که در عراق و لبنان به نزدیکی حشدالشعبی و حزبالله به ایران انجامیده) نیست و ایران میتواند متحدینش را از میان مسلمین سنی هم بجوید (همانطور که در سوریه مهمترین متحد دولت این کشور ایران است). در واقع برخلاف آنچه در ابتدای حمله آمریکا به عراق به نظر میرسید که خط و خطوط مذهبی آینده روابط و اردوگاههای منطقه را روشن خواهد کرد، حال که پانزده- شانزده سال از آن روزها میگذرد، میبینیم که ماجرا به این سادگی هم نیست و با اوضاع پیچیدهتری سر و کار داریم.
یکی از مسایل نه چندان کارگشایی که تقسیم خاورمیانه به دو دنیای شیعه و سنی باعث شد، این بود که مثلا کشورهای غربی برای ایجاد فشار روی جمهوری اسلامی ایران حس کردند که باید با کشورهای سنی متحد شوند، یا برعکس در زمانهای مذاکرات و حصول توافق با ایران، فکر کردند که برای خشنود کردن این کشور فشارها روی حزبالله یا بشار اسد را کاهش دهند و یا بر رهبران کشورهای سنی خلیج فارس سخت بگیرند.
این همان دیدگاهی است که باعث شد رئیس جمهور سابق آمریکا باراک اوباما منازعات خاورمیانه را دارای ریشه هزار ساله بنامد (و به این دلیل مورد انتقادات فراوانی قرار بگیرد) یا دونالد ترامپ بگوید که «وظیفه ایالات متحده آمریکا نیست که اختلافات باستانی سرزمینهای دوردست را حل کند».
اما صحبتهایی که از جلسات مذاکرات تهران و آنکارا بیرون میآید، به هیچ وجه نشانی از اختلافات باستانی فارس علیه عثمانی یا شیعه در برابر سنی ندارد. بلکه حتی بر عکس، به گزارش خبرگزاری آناتولی، امروز ترکیه ایران را در آغوش میکشد و برای دیالوگ با ایران تلاش میکند تا این دو کشور راهکارهای ممکن برای حل مشکلات در منطقه مشترک خودشان را بیابند.
رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در ششمین جلسه شورای عالی همکاریهای ایران و ترکیه گفت: «دیالوگ بین ایران و ترکیه همواره نقش مهمی در حل بسیاری از مسائل منطقهای ایفا کرده». حسن روحانی، رئیس جمهور ایران هم گفته که «باور دارم همکاریهای ما به همان سطح سابق خود باز خواهد گشت».
بیایید این سخنان را مقایسه کنیم با لحن و نگاه مسئولان جمهوری اسلامی ایران درباره کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا، اسرائیل یا عربستان سعودی، یا حملات روزانه رسانههای ترکیه به فرانسه، ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و چند کشور دیگر. مثلا وزیر امور خارجه ترکیه گفته که کشورهای اروپایی بچههای نژادپرستی هستند که باید حد و اندازه خودشان را بدانند. آنکارا برخی از کشورهای اروپایی را به رژیم نازی شبیه کرده؛ و همه روزه یونان را تهدید میکند که بلایی را که صد سال پیش عثمانیها سرشان آورده و شکستشان دادهاند، تکرار خواهد کرد.
اینها همه نشان میدهد که این تفکر برخی سیاستسازان غربی که فکر میکنند در مقابله با ایران میتوانند روی ترکیه به عنوان یک متحد طبیعی حساب کنند اشتباه است. این سیاستمداران فکر میکنند که افتراقات مذهبی و تاریخی به هر حال ایران و ترکیه را از هم جدا میکند، اما با این حال در شرایط حال حاضر، ترکیه و ایران هر دو اختلافات سابق را فراموش کردهاند، اختلافات خود را در سوریه حلوفصل کرده و هر دو در حوزه نفوذ خودشان فعالیت میکنند و البته هر دو کشور هم به شدت با اسرائیل و عربستان سعودی خصومت دارند و نیز خصومت آنکارا با آمریکا در حال افزایش است و این کشور هم دارد گام به گام به روسیه نزدیک میشود. هر دو کشور ایران و ترکیه همچنین روابط نزدیکی با چین نیز دارند.
اگر این حقایق را بگذاریم در کنار این که کشورهای ترکیه، ایران، قطر و مالزی به کرات درباره ایجاد واحد پول اسلامی و مسائلی دیگر از جهان اسلام گفتگو کردهاند ( که ترکیه و ایران آن را امت اسلامی مینامند) و هر دو کشور نیز خواستار آزادسازی مسجدالاقصی هستند، به روشنی میتوان دریافت که ادامه و تعمیق نزدیکی ایران و ترکیه تا چه حد میتواند در تغییر مناسبات سیاسی و ژئوپولتیک منطقه موثر باشد…