در پژوهشی تاریخی سعی شد موضوع «خانواده در قابوسنامه» مورد بررسی قرار گیرد.
هدف از انجام این تحقیق، دستیابی به مؤلفههای مربوط به خانواده در کتاب قابوسنامه است.
نویسنده قابوسنامه، امیر عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، از امیرزادگان دانشمند خاندان زیاری است و کتابش یکی از مهمترین کتب فارسی اواخر قرن پنجم به شمار میرود. عنصرالمعالی پسری به نام گیلان شاه داشته و کتاب را برای او نوشته است، تا بدین وسیله تجربیات خود را در اختیار فرزندش بگذارد و او را با مسائل مختلف زندگی و هنرها و علوم و فنون مختلف آشنا سازد.
قابوسنامه، حاوی اطلاعات گرانبهایی در خصوص فرهنگ و عادات و آداب مردم ایران در قرن پنجم است. روشن است که عادات و آداب مردم، فرهنگ و تمدن آنها، ارتباطی تنگاتنگ با نظام خانوادگی آنها دارد و انسانهایی که در بستر هر جامعه با رفتار، گفتار، افکار، روحیه و ذوق و هنر خود فرهنگهای مختلفی را پدید میآورند، قبل از هر چیز، خود عضوی از نهاد خانواده هستند و منش و بینش آنها تا حدود زیادی برگرفته از کانون خانوادگی آنهاست. بنابراین بررسی این پدیده در ادوار مختلف، به سبب اطلاعاتی که به دست میدهد، میتواند در حوزه علم جامعهشناسی و مردمشناسی مفید باشد.
روش تحقیق
این تحقیق از نوع توصیفی تحلیل محتوا و روش گردآوری اطلاعات آن از نوع کتابخانهای است.
باب بیست و ششم و بیست و هفتم قابوسنامه
در باب بیست و ششم و بیست و هفتم قابوسنامه از مسائل مربوط به ازدواج صحبت شده است که از خلال آنها میتوان به عقاید عنصرالمعالی راجع به سن ازدواج، انتخاب همسر، ویژگیهای همسر ایده آل و ... پی برد.
کیکاووس برای شوهر دادن دختر تعجیل را میپسندد
عنصرالمعالی به گیلانشاه توصیه میکند درصورتی که خداوند پسری به او عنایت کرد، پس از رسیدن به سن بلوغ، نگاه کند اگر «سر صلاح و کدخدایی» دارد، تدبیر زنخواستنش کند وگرنه صبر کند تا پسر بزرگ شود.
بنابراین، عنصرالمعالی سن ازدواج اولاد ذکور را همان زمان بلوغ میداند؛ درصورتی که اهل زندگی باشد و بتواند از عهده مسئولیت برآید. درغیر اینصورت، زمان آن باید به تعویق بیفتد تا پسر کاملاً بزرگ و رشید شود، اما در مورد دختر میگوید: «چون بزرگ شود جهد آن کن که هرچند زودتر به شویش دهی» و آن جا که در انتخاب زن به همسری سخن میراند، میگوید: «... نباید که دخترکی بود که زن از بهر کدبانویی باید خواست نه از بهر طبع ... باید که زنی رسیده و تمام و عاقله باشد.»
بنابراین از نظر مؤلف قابوسنامه، دختر و پسر برای ازدواج باید حداقل به سن بلوغ رسیده باشند. به نظر میرسد کیکاووس برای شوهر دادن دختر تعجیل را میپسندد، اما در انتخاب همسر برای پسر، تأمل در این قضیه را به منظور انتخاب زنی کدبانو و کاملاً بالغ و عاقل ترجیح میدهد.
تزویج فرزند پسر در قابوسنامه حقی است که باید پدر آن را ادا کند
عنصرالمعالی خطاب به پسرش میگوید: «اما اگر پسر را زن همی دهی و اگر دختر را به شوی دهی با خویشاوندان خویش وصلت مکن و زن از بیگانگان خواه که با قرابات خویش اگر وصلت کنی و اگر نکنی، ایشان خود خون و گوشت تواند، پس زن از قبیله دیگر خواه تا قبیله خویش را به دو قبیله کرده باشی و بیگانه را خویش گردانیده تا قوت تو یکی دو باشد و از دو جانب تو را معونت کنان باشند.»
تزویج فرزند پسر در قابوسنامه حقی است برای پسر که پدر باید آن را ادا کند: «تدبیر زن خواستن کن و زنش بده تا آن حق نیز گزارده باشی.» درباره دختر نیز پیش از این گفته شد که پدر باید در این امر تعجیل کند.
در قابوسنامه، شاهد نقش اساسی پدر در تزویج فرزندان هستیم. البته باید یادآور شد که حضور والدین یکی از مهمترین اقدامات حیات یعنی ازدواج، به معنی حضور خرد و تجربه است و در جامعه ایران، نقش والدین در این زمینه چشمگیر است.
توصیه عنصرالمعالی به وصلت با بیگانگان روشن میسازد که در این امر، اهداف دیگری غیر از سعادتمندی زوجین مورد نظر است که با اینگونه ازدواج محقق میگردد؛ کمااینکه صاحب قابوسنامه در این توصیه به گیلانشاه، به تبدیل بیگانه به قوم و خویش میاندیشد تا با ازدیاد افراد فامیل، فرزندش قدرت بیشتری یابد و هنگام بروز مشکلات احتمالی، بتواند علاوه بر خویشاوندان نسبی، از یاری خویشاوندان سببی نیز بهرهمند گردد.
زن، پاکروی و پاکدین و کدبانو و شویدوست و پارسا باشد/ طلب مال زن و غایت نیکویی زن مکن
کیکاووس در انتخاب همسر به پسرش چنین سفارش میکند: «اما چون زن کنی طلب مال زن مکن و طلب غایت نیکویی زن مکن که به نیکویی، معشوقه گیرند. زن، پاکروی و پاکدین باید و کدبانو و شویدوست و پارسا و شرمناک و کوتاهدست و کوتاهزبان و چیزنگاهدارنده باید که باشد تا نیک بود... اما زن محتشم از خویشتن مخواه و تا دوشیزه یابی، شویکرده مخواه تا در دل او جز مهر تو مهر کسی دیگر نباشد و پندارد که همه مردان یک گونه باشند، طمع مردی دیگرش نباشد و از دست زن باددست و زفاندار و ناکدبانو بگریز ...»
عنصرالمعالی برتری دوشیزه را بر زن شویکرده با دلایل روانشناختی توجیه میکند و آنجا که از انتخاب زن محتشمتر از شوهر همچنین زن زباندراز برحذر میدارد، میتوان انگیزه او را حفظ سلطه شوهر بر زن دانست.
داماد دوشیزه برای دختر دوشیزه/ دختر به مرد زشتروی مده
عنصرالمعالی برای انتخاب داماد نیز توصیههایی دارد: «اگر دخترت دوشیزه باشد، داماد دوشیزه کن تا چنان که زن دل در شوی بندد، شوی نیز دل در وی بندد.»
پدر گیلانشاه در ادامه میگوید: «اما داماد نیکوروی گزین و دختر به مرد زشتروی مده که دختر دل بر شوهر زشت روی ننهد؛ تو را و شوی را بدنامی بود. پس باید که داماد پاکروی و پاکدین و باصلاح و بسیار کدخدایی باشد؛ چنان که تو نان و نفقات دختر خویش دانی که از کجا و از چه و چون خواهد بودن. اما باید که داماد از تو فروتر بود؛ هم به نعمت و هم به حشمت تا وی به تو فخر کند نه تو به وی؛ تا دخترت به راحت و با ستر و بزرگی زید و چون چنین آمد که گفتم، از وی چیزی بیشتر مطلب و دخترفروش مباش که او خود اگر مردم باشد، مروت خویش به جای آرد. تو آن چه داری بذل کن و دختر خود را در گردن وی کن و برهان خود را از محنتی عظیم».
در این جا مطلب تعجببرانگیز این است که از نظر عنصرالمعالی داماد باید زیبا باشد در صورتی که دانسته نیست متقابلاً دختر نیز از زیبایی بهره دارد یا نه. پیش از این، پسر را از طلب غایت زیبایی زن بازداشته بود.
صاحب قابوسنامه در انتخاب داماد ایدهآل، مصالح دختر را به شایستگی در نظر میگیرد. او دیانت و مسئولیتپذیری را برای داماد لازم میشمرد و معتقد است برای حفظ مقام دختر و آسایش او، شوهر دختر باید از نظر موقعیت اقتصادی و اجتماعی از پدرش پایی تر باشد و از طلب مهریه و شیربهای گزاف از داماد باز میدارد.
مرد باید چون رود سخاوتمند باشد
کیکاووس بن اسکندر پسر را اندرز میدهد در زندگی به گونهای عمل نماید که به کلی تحت سیطره زن ـ اگرچه همسر خوبی باشد ـ قرار نگیرد. «اگرچه زن مهربان و خوبروی و پسندیده تو باشد، تو یکباره خویشتن را در دست او منه و زیر فرمان او مباش»
نباید مردان غیرت زنان را دامن زنند
او معتقد است اگر چه گفتهاند مرد باید چون رود سخاوتمند باشد و زن چون بند مانع آن، اما نباید زن طوری رفتار کند که اختیار اموال مرد را به کلی در دست گیرد. دیگر آن که نباید مردان غیرت زنان را دامن زنند؛ چراکه « زنان به غیرت بسیار مردان را هلاک کنند... و باک ندارند.»
عنصرالمعالی در اینجا، ضمن درنظر داشتن حفظ اقتدار مردان در زندگی، به روحیه حساس و آسیبپذیر زنان توجه دارد. او به خوبی به زیر و بم شخصیت زنان آگاه است؛ از این روی از تحریک غیرت آنان برحذر میدارد.
ادامه مطلب سخنان طلایی عنصرالمعالی است: «اما چون زن را رشک ننمایی و با وی دو کیسه نباشی بدانچه خدای تعالی تو را داده بود، وی را نیکو داری، از مادر و پدر و فرزند تو بر تو مشفقتر بود، خویشتن را از وی دوستتر کس مدار.» در پایان باب بیست و ششم، از فرزند میخواهد شرط غیرت را نگاه دارد و از مراوده مردان با زنان خانه جلوگیری کند.
اعضای خانواده
پدر و مادر
باب پنجم از کتاب قابوسنامه به شناخت حق مادر و پدر اختصاص دارد. مؤلف بر این عقیده است که صرف نظر از دین، به حکم خرد، برفرزند واجب است پدر و مادر خود را احترام کند؛ چراکه آنها سبب هستی اویند و در آیه « اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الأمر منکم» (نساء/59)، منظور از اولیالأمر را پدر و مادر میداند. عنصرالمعالی، پسر را از عقوبت خداوند نسبت به سهلانگاران در رعایت حقوق والدین انذار میدهد و به او سفارش میکند به گونهای با آنها رفتار کند که توقع دارد فرزندانش در آینده با او رفتار کنند.
کیکاووس بر این باور است که هرچه بیشتر فرزند، والدین را حرمت نهد، دعای خیر آنها در حق او زودتر قرین استجابت میگردد و خشنودی خداوند نیز حاصل میشود. در پایان، فرزند را از طلب مرگ پدر و مادر برای دستیابی به میراث برحذر میدارد؛ زیرا به اعتقاد او، آن چه به عنوان روزی مقدر است، بی مرگ آنها خواهد رسید.
فرزندان
در باب بیست و هفتم قابوسنامه درباره حقوق فرزند و شیوه پرورش او صحبت شده است.
عنصرالمعالی به فرزند سفارش میکند اگر خداوند پسری به او عنایت کرد، ابتدا نامی نیکو برای او برگزیند. «دوم آنکه به دایگان عاقل و مهربان سپارد.» این توصیه عنصرالمعالی بسیار اندیشمندانه است؛ چراکه دایهای که پرورش طفلی را برعهده میگیرد، هم باید عقل داشته باشد و هم عاطفه و وجود هر یک از اینها به تنهایی کافی نیست.
سنت کردن (ختنه کردن)، تعلیم قرآن و فضل و هنر و پیشه، آموزش سوارکاری، تیراندازی و شنا و ... از توصیههای دیگر عنصرالمعالی است. او معتقد است «کودک علم و ادب و هنر به چوب آموزد؛ نه به طبع خویش.»
بنابراین میگوید: «اگر معلمان از بهر تعلیم مر او را بزنند، شفقت مبر» امروزه بهکارگیری این شیوه که در گذشته معمول بوده، برای تعلیم کودک مردود است؛ اما آن چه در دنباله این مطلب میآورد، درایت و سیاست او را در شیوه رفتار با کودک برای حفظ شخصیت و مقام پدر روشن میسازد؛ اگرچه سیمای آموزگار را در نظر طفل ناخوشایند میسازد: «اگر بیادبی کند و تو از وی در خشم شوی، به دست خویش وی را مزن؛ به معلمانش بترسان و ادب کردن ایشان را فرمای کردن تا کینه تو اندر دل وی نماند؛ اما با وی همیشه صبور باش تا تو را خوار نگیرد و دایم از تو ترسان بود.»
علاوه بر اینها، صاحب قابوسنامه مسأله تأمین مالی فرزند را از نظر دور نداشته، و توجه گیلانشاه را به این امر نیز معطوف میسازد تا مبادا فرزند به سبب نیاز مالی، مرگ پدر را آرزو کند. در پایان لزوم فراگیری یک شغل را از سوی پسر یادآور میشود.
دختر؛ یا به شوی به یا به گور
و اما عملکرد گیلان شاه در صورتی که خداوند دختری به او عنایت کرد، اینگونه باید باشد: «اگر دختریت باشد، وی را به دایگان مستور سپار و نیکو بپرور و چون بزرگ شود به معلم ده تا نماز و روزه و آن چه در شریعت است، بیاموزد؛ ولکن دبیری میاموزش و چون بزرگ شود جهد آن کن که هرچند زودتر به شویش دهی که دختر نابوده به و چون ببود یا به شوی به یا به گور، اما تا در خانه توست مادام بر وی به رحمت باش که دختران اسیر مادر و پدر باشند که پسران اگر پدر ندارند، ایشان به طلب شغلی توانند رفت و خویشتن توانند داشت، دختر بیچاره بود؛ آن چه داری، نخست در وجه برگ وی کن و شغل وی بساز و وی را در گردن کسی کن تا از غم وی برهی.»
زن فخرالدوله؛ تنها زنی که در قابوسنامه مورد مدح قرار میگیرد
در قابوسنامه چندان درباره زنان سخن به میان نیامده است و سخنان عنصرالمعالی درباره زن به عباراتی کوتاه در موضوعات گوناگون که در کتاب پراکنده است، محدود میگردد. پدر گیلانشاه در باب سیزدهم، پسر را از جنگ و ستیز با مردم برحذر میدارد؛ چراکه به اعتقاد او «جنگ کردن نه کار محتشمان است؛ بل کار زنان است یا کار کودکان.»
عبارت یاد شده نشان میدهد که از نظر صاحب قابوسنامه؛ زنان از شخصیت اخلاقی و اجتماعی متعالی برخوردار نیستند؛ از این جهت چون کودکان ستیزهجویی میکنند. در جایی دیگر میگوید: «و با زنان و کودکان در معامله فزونی مجوی» همچنین از نظر ذهنی، چندان تکامل نیافتهاند؛ به طوریکه میتوان در معامله، آنان را چون کودکان فریب داد.
در باب سی و ششم، زنان و کودکان را از نظر لطافت طبع، همانند هم دانسته است: «پس کودکان و زنان لطیفطبعتر باشند» در دو عبارت دیگر، زن بسیار شوی و زنی را که طلاق میخواهد، مورد مذمت قرار میدهد. عنصرالمعالی در سخنی که از قول یک حکیم نقل میکند، از مجالست بسیار با زنان نهی میکند: « ده خصلت پیشه کن تا از بلا رسته باشی... و با زنان بسیار نشست و برخاست مکن.»
تنها زنی که در قابوسنامه مورد مدح قرار گرفته، زن فخرالدوله (دختر عم مادر عنصرالمعالی) است که صاحب کتاب، از پادشاهی او در مدت سی و اند سال سخن میراند و او را به صفات عفیفه، زاهده و کافیه میستاید.
نوع خانواده در قابوسنامه
از مجموع آن چه بیان گردید در مییابیم خانوادهای که عنصرالمعالی ترسیم میکند، در وهله اول خانوادهای است ایرانی و مسلمان و از لحاظ نظام خانوادگی، بیشتر به خانواده هستهای شباهت دارد تا گسترده؛ چراکه در خانواده گسترده، چندین نسل با یکدیگر زندگی میکنند و تصمیمگیری در امور، با سالخوردگان است؛ در حالی که این مشخصات در قابوسنامه دیده نمیشود و پیران در قابوسنامه از حق حاکمیت چندانی برخوردار نیستند.
از حیث اقتدار، کاملاً پدرسالار است. نقش مادر در قابوسنامه بسیار کمرنگ است و اساساً سبب تألیف کتاب و نسبت بین عنصرالمعالی و گیلانشاه این امر را تشدید میکند. خانواده از لحاظ تبار، پدرتبار است؛ زیرا مادرتباری بیشتر در جوامع اولیه بشری رایج بوده و در عصر عنصرالمعالی چنین چیزی مرسوم نبوده است.
از نظر اقامتگاه، نو مکان است: به این معنی که زوج در محلی مستقل زندگی میکنند. سخنان عنصرالمعالی در این عبارتها: «تمام مستی به خانه خویش کن» و «... از آن که مردم در چهار دیوار خویش چون پادشاهی بود در مملکت خویش.» میتواند مؤید این مدعا باشد.
از نظر انتخاب همسر، برونهمسر است و بالاخره از لحاظ نوع روابط زناشویی، در مجموع بیشتر به خانواده تکهمسر میماند و اشاره صریح یا توصیهای به چند همسری در کتاب دیده نمیشود.
لازم به ذکر است این پژوهش با عنوان کامل «خانواده در قابوسنامه» توسط دکتر مریمالسادات اسعدی انجام شده و سال 1389 در مجله بوستان ادب منتشر شده است.
منبع:مهرخانه