counter create hit «تمشک»؛ سختی‌های زنانی که رحمشان را اجاره می‌دهند
۱۹ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۶:۴۴
کد خبر: ۴۰۶۳۶
سی و دومین جشنواره فیلم فجر؛

«تمشک»؛ سختی‌های زنانی که رحمشان را اجاره می‌دهند

دیالوگ زن که به پزشک می‌گوید: "من می‌خواهم به همه بگویم خودم مادر شده‌ام" حاکی از پیشی‌گرفتن این فن‌آوری از فرهنگ و عدم پذیرش اجتماعی مادرشدن با این سبک و سیاق است که شرایطی آزاردهنده را به زوجین نابارور و البته مادر حامل جنین تحمیل می‌کند.

فیلم «تمشک» به نویسندگی و کارگردانی سامان سالور، جدیدترین ساخته وی و  اثری متفاوت در کارنامه اوست. سالور فارغ‌التحصیل رشته کارگردانی سینما از دانشگاه سوره است. نخستین فیلم بلند او، ساکنین سرزمین سکوت (۱۳۸۲)، برنده جایزه منتقدان بین‌المللی فیپرشی شد. ساخته بعدی او، چند کیلو خرما برای مراسم تدفین (۱۳۸۴)، برنده جایزه بخش سینماگران معاصر جشنواره فیلم لوکارنو و بالن طلایی جشنواره سه قاره نانت و چند جایزه دیگر شد.

او با فیلم ترانه تنهایی تهران (۱۳۸۷) به‌عنوان تنها نماینده سینمای ایران در بخش ۱۵ روز با کارگردانان به جشنواره فیلم کن ۲۰۰۸ راه پیدا یافت.

تمشک فیلمی ‌با مضمون اجتماعی است که دست روی موضوعی نو گذاشته است؛ مسئله ناباروری که روز به روز در ایران و جهان زوجین بیشتری را درگیر خود می‌کند و این روزها در بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌ها به آن اشاره می‌شود. پیشرفت‌های روزافزون در عرصه درمان ناباروری اگرچه کمک شایانی به فرزنددار شدن این زوجین نموده است، اما به نظر می‌رسد بستر فرهنگی برای پذیرش اجتماعی روش‌های نوین درمان ناباروری هنوز به اندازه کافی فراهم نشده است. استفاده از رحم جانشین (اجاره‌ای) یکی از همین راه‌های کم‌رهرویی است که نیازمند بازنگری ویژه در جهت اصلاح رویکرد اجتماعی و فرهنگی به آن است.

در مراکز ناباروری، معمولاً درباره روش درمان ناباروری به شیوه اجاره رحم سخن به میان می‌آید، ولی معمولاً به مشکلات زنان اجاره‌دهنده رحم، کمتر پرداخته می‌شود. تصویری که سامان سالور در فیلم تمشک به نمایش می‌گذارد پرداختن به ابعاد مختلف این موضوع از زاویه نگاه این زنان است.

در "تمشک" نيکي کريمي، مهدي پاکدل، مهران احمدي (در دو نقش)، حبیب دهقان‌نسب، سميرا حسن‌پور و شعله مرادي به ایفای نقش پرداخته‌اند و محمود کلاري مدير فيلمبرداري تمشک با ارائه تصاویری زیبا و چشم‌نواز، وزنه سنگینی در این پروژه محسوب می‌شود.  

هما و حمید به دلیل ناباروری تصمیم گرفته‌اند پنهانی و بدون آگاهی اطرافیان از راه اجاره‌ رحم بچه‌دار شوند. در فراز و نشیب‌های پیگیری درمان و انتخاب فرد مورد اطمینان، با زن جوانی به نام رضوان بر می‌خورند که در یک روستای کوچک در دل جنگل‌های شمال زندگی می‌کند و به تازگی همسرش را از دست داده و به همین سبب رفتار‌های او زیر ذره‌بین نگاه‌های جامعه سنتی قرار دارد.

دیالوگ زن که به پزشک می‌گوید: "من می‌خواهم به همه بگویم خودم مادر شده‌ام" حاکی از پیشی‌گرفتن این فن‌آوری از فرهنگ و عدم پذیرش اجتماعی مادرشدن با این سبک و سیاق است که شرایطی آزاردهنده را به زوجین نابارور و البته مادر حامل جنین تحمیل می‌کند.

نگهداری جنین یک زوج در رحم زنی دیگر در فرهنگ ایرانی ناشناخته و حتی تابوست؛ زن حامل جنین با  انواعی از خشونت‌های کلامی ‌از سوی اطرافیان مواجه است و اگرچه این روش‌ها امروزه کاملاً قانونی و شرعی است، اما در جوامعی که اگرچه به سمت نوسازی می‌روند، اما هنوز ارتباط خود را با سنت‌ها همچنان حفظ کرده‌اند قوانین نانوشته و شفاهی، خود را در قالب زخم زبان‌ها، طرد‌های اجتماعی و... به کاربران این روش‌ها تحمیل می‌کنند که این شرایط در سکانس‌های مختلف فیلم به خوبی به تصویر در آمده است.

اجاره رحم از درمان‌هاي نوين ناباروری به شمار مي‌آيد. اولين نوزاد به اين روش در سال 1990 در آمريكا متولد شد. برخي از زنان نابارور به لحاظ تخمك‌گذاري مشكلي ندارند، اما به عللي رحم آنان مناسب باروري نيست. براي نمونه مي‌توان به كساني كه در اثر سرطان، رحم آنها را خارج كردند يا كساني كه به طور مادرزادي فاقد رحم هستند، اشاره كرد. همچنين برخي زنان با وجود سلامت دستگاه توليدمثل، به علت بيماري‌هاي داخلي مانند ديابت از بارداري منع مي‌شوند.

در اجاره رحم، اسپرم مرد با تخمک زن در محیط آزمایشگاهی لقاح داده می‌شود و یک یا شمار بیشتری از جنین‌های ناشی از این لقاح به رحم زن دیگری که قابلیت باروری دارد و اسناد پزشکی آن را تأیید کرده است، منتقل می‌شود. نوزاد متولدشده خصوصیات ژنتیکی پدر و مادر بیولوژیک خود را به ارث می‌برد و فرد اجاره‌دهنده رحم (مادر جانشین Surrogate Mothers) تنها یک میزبان برای جنین محسوب می‌شود. البته به گفته پزشکان، اگر چه فرد حامل جنین از لحاظ چهره و دیگر خصوصیات فیزیکی و ژنتیکی تأثیری بر جنین نمی‌گذارد، از لحاظ روحی و روانی می‌تواند تا حدی بر جنین تأثیرگذار باشد. به همین منظور افرادی که که خواهان اجاره رحم هستند، باید از لحاظ پزشکی نسبت به وضعیت بیماری‌های عفونی، بیماری‌های ویروسی، ژنتیکی و سلامتی جسمانی مورد بررسی قرار گیرند و در صورت نبود مشکل در این زمینه‌ها، از رحم آنها به عنوان میزبانی استفاده شود.

آن‌گونه که در فیلم هم به نمایش گذاشته شده است، این زنان برای قرار گرفتن در مسیر «اجاره رحم» دلایل متفاوتی دارند. گروهی از آنها به اقتضای مشکلات مالی و اقتصادی و گروهی دیگر تنها از روی نوعی حس انسان‌دوستانه به این مسیر روی می‌آورند. انگيزه ايثارگرايانه مادر جانشين در ياري زوج نابارور در تداوم زندگي مشترک آنها، مسلماً امري اخلاقي است که مي‌تواند جهت معامله را با اخلاق حسنه و نظم عمومي موافق سازد.

فضای فیلم سرشار از تصاویر طبیعت بکر و چشم‌نواز، ابری و مه‌آلود است. فصل تابستان و به ثمر نشستن طبیعت، روییدن تمشک، اسب باردار، و.. همه تصاویری است که با شرایط کاراکتر اصلی فیلم، ‌هارمونی دارد.

کودک برخلاف آنچه مخاطب انتظار دارد در حاشیه به تصویر کشیده شده است؛ به غیر از زوج نابارور همه به نوعی از کودک گریزانند؛ کودک در زندگی زنان جامعه مدرن هیچ جایگاهی ندارد و گویا زنان صرفاً برای بازتولید آرمان‌های جامعه سنتی، باید مادر باشند. آنها که فرزند ندارند در تلاشند از هر راه ممکن صاحب آن شوند و زنان دیگری که غالباً در نقش‌های مدرن به تصویر در آمده‌اند به نوعی از داشتنش ناراضی هستند، از مسئولیت‌هایشان در قبال کودک شانه خالی می‌کنند و همواره شاهد دیالوگ‌هایی از آنان هستیم که به دنبال فردی برای نگهداری کودک هستند؛ این پارادوکس ظریفی است که هوشمندانه در فیلم گنجانده شده است.

تمرکز فیلم بر روی مشکلاتی است که رضوان (مادر جانشین) در مسیر بارداری خود با آن مواجه است و برای لکه‌دارنشدن عفت خود، او نیز همانند زوج نابارور مجبور به پنهان کردن حقیقت است و چه بسا بیشتر از آنان؛ اگرچه نقطه قوت فیلم تأکید بر روی نیت خیرخواهانه مادر جانشین در کمک به این زوج است، اما روند داستان به گونه‌ای است که مخاطب با مشاهده خطرات و آسیب‌های پیش روی وی احتمالاً از مواجهه با چنین شرایطی در دنیای واقعی پرهیز می‌کند.

انتظار می‌رود با به رسمیت شناختن مادر بیولوژیک و بسیاری از مشکلات حقوقی و فقهی فرزند نظیر ثبت احوال، شناسنامه، ارث، حضانت، محرمیت و ... مشکلات کاربران این شیوه‌های باروری برطرف شود، اما مهم‌تر از آن حل مسئله تأخر فرهنگی و پذیرش اجتماعی این فن‌آوری، هم‌زمان با رشد و رواج آن است که بدون کمک مسئولان، سیاست‌گذاران فرهنگی و رسانه‌ها، به سختی میسر خواهد بود. حذف نگاه کالایی به زن به عنوان مادر جانشین و حفظ کرامت وحرمت انسانی وی، از نکاتی است که به طور غیرمسقیم در فیلم برآن تأکید شده است.

به نظر می‌رسد باید به گونه‌ای در این رابطه فرهنگ‌سازی کرد و در رسانه‌ها به تصویر کشیده شود که زنان با رویکرد انسان‌دوستانه، داوطلب همکاری شوند و زوجین نابارور نیز به رسم قدردانی از مادرجانشین، هزینه‌های او را تقبل نمایند تا به این ترتیب انسانیت جایگزین تجارت شود. با این وصف هرکس در خانواده خود می‌تواند به افرادی که با این مشکل روبه‌رو هستند کمک کند و جلوی تجاری‌سازی و عواقب دیگری از جمله انتقال بیماری‌های عفونی و خونی را بگیرند.

پرداختن به موضوعاتی این‌چنین راه را برای حل معضلات پیش روی زوجین نابارور هموار می‌کند؛ مردان و زنانی که تعدادشان امروز کم نیست چیزی در حدود 20 درصد جمعیت کشور ...

* نفیسه طهوری دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی فرهنگی

اسنپ دکتر صفحه خبر
ویزا کانادا
پرواز بیتاسیر
کارن تجارت
خرید آنلاین
عی بابا صفحه خبر
آرسام تک
اکومگ2
آرسام تک
اکومگ2
آرسام تک
اکومگ2
آرسام تک
اکومگ2
آرسام تک
اکومگ2
آرسام تک
اکومگ2