"خوابزدهها" یا به قول فریدون جیرانی «زندگی دوگانه فیروز» به عنوان جدیدترین ساخته وی در سی و دومین جشنواره فیلم فجر به نمایش گذاشته شد. جیرانی در این فیلم، باز هم به سراغ یک دختر مشرقی رفته است.
از آنجا که او خود را فیلمساز تألیفی نمیداند، ساختههایش شامل طیف بسیار متنوعی از موضوعات میشود. او در همین مسیر تصمیم به ساخت یک کمدی رمانتیک گرفت که نام اولیه آن «زندگی دوگانه فیروز» بود. مخاطب به احتمال زیاد، این فیلم را در زیرمجموعه فیلمهای طنز قرار میدهد، اما نمیتوان انکار کرد که لایههای رمانتیک فیلم نیز بسیار پررنگ است. بیشک، در رفت و برگشت ذهن بین سکانسها و دیالوگهای کمدی و رمانتیک است که هسته اصلی داستان شکل میگیرد.
فریدون جیرانی یکی از مهمترین کارگردانان اخیر سینمای ایران است. فیلمهای وی همیشه در گیشه به فروش بالایی دست یافتند و اکثرشان جنجالی بودند. از مهمترین فیلمهای جیرانی میتوان به قرمز (1377)، شام آخر (1380)، سالاد فصل (1383)،پارک وی (1385)، قصه پریا (1389) و من مادر هستم (1389) اشاره کرد.
جیرانی در جشنواره سیام فقط برای اجرای ویژه برنامه «هفت» در جشنواره حاضر بود و در جشنواره سی و یکم هم حضور نداشت. اگرچه اکران جنجالی فیلم "من مادر هستم" که دو سال در نوبت نمایش مانده بود، عاملی شد که نام این کارگردان کهنهکار، بارهاو بارها در خبرها و رسانههای مختلف تکرار شود. با این تفاصیل میتوان گفت نمایش "خوابزدهها" در جشنواره امسال، با توجه به غیبت دو ساله جیرانی، نوعی بازگشت او به دنیای فیلمسازی است.
در "خوابزدهها" نه جنایت است، نه خیانت؛ نه قهرمان داریم و نه صحنههای اشکآمیز از جنس ملودرامهای قبلی جیرانی. "خوابزدهها" یک کمدی رمانتیک است از جنس «صورتی». فیلمنامه "خوابزدهها" اقتباسی است از فیلمنامه «چزاره زاواتینی» به نام «53 ساعت مهلت» ساخته «لوییجی زامپا» که ژان گابن در آن بازی میکرد. هسته اصلی فیلمنامه، از این فیلم ایتالیایی گرفته شده و سپس توسط جیرانی تغییرات اساسی در آن داده شده است تا به شرایط و حال و هوای سینمای ایران و بستر اجتماعی آن نزدیک شود.
پس از اکران آخرین فیلم جیرانی یعنی «من مادر هستم»، بسیاری از تماشاچیان تیزبین منتظر شاهکار بعدی وی بودند؛ اما متأسفانه این اتفاق در فیلم "خوابزدهها" رخ نمیدهد. هر چند که "خوابزدهها" کمتر از حد انتظار بود، اما به نظر میرسد که مخاطبان اصلی فیلم، عموم سینمادوستان هستند.
مهمترین جذابیت فیلم برای سینمادوستان و علاقمندان به سبک کار جیرانی، بیتردید گروه بازیگران است. هر چند فرهاد اصلانی و اکبر عبدی سابقه بازی در فیلمهای کمدی را دارند، اما حضور ساره بیات، صابر ابر و شقایق فراهانی در فیلم کمدی، در نوع خود جالب و سؤالبرانگیز است. داستان فیلم 24 ساعت از زندگی فیروز نشاط، کارخانهدار مجرد و پولدار را (فرهاد اصلانی) نشان میدهد. اکبر عبدی دو نقش یعنی مادر و خاله فیروز را بر عهده دارد. مادر فیروز که فوت کرده به خواب همه دوستان، آشنایان و کارمندان او میرود و از همین طریق هشدار میدهد که بیست و چهار ساعت بیشتر فرصت ندارد تا رضایت نازگل مشرقی، دختر خدمتکار قدیمی خود را که اکنون مرده است، به دست آورد و در غیر این صورت خواهد مرد. در ادامه؛ فیروز، نازگل را پیدا میکند و تلاش میکند رضایت او را بدست آورد. شاید تا اینجا جذابیت فیلم بیشتر مدیون کمدی بودن آن است، اما کمکم توجه مخاطب به سمت جریانهای عاطفی بین افراد سوق داده میشود؛ جریانهایی بدون هدف مشخص.
در این فیلم کانون خانواده بسیار متزلزل نشان داده شده است. فیروز نشاط، نماد مردی است بدون پشتوانه خانوادگی که با بیقیدی تمام و بدون توجه به ارزشهای اخلاقی، تنها در پی خوشگذرانی است. در سکانس اول فیلم شاهد ارتباط فیروز با زن ثروتمندی هستیم، ولی اصولاً پای عشق و روابط عاطفی در میان نیست. با وجود روابط متعدد نشاط با زنان مختلف، وی هرگز به فکر تشکیل خانواده نمیافتد و گویی از شرایط خود بسیار راضی است. او از زندگی، خواهان خانواده و همسر نیست و عیاشیهای آنی و زودگذر را ترجیح میدهد. در تمام طول فیلم شاهد روابط بسیار باز و آزادی در میان آنها هستیم. هیچکدام از چهار شخصیت اصلی فیلم در قید و بند ازدواج و داشتن روابط تعریفشده و درست با یکدیگر نیستند؛ مگر در چند سکانس پایانی فیلم.
اما نکته جالب اینکه هنوز ارزشهایی نظیر زن، خانواده و... برای خاله فیروز که به نسل گذشته تعلق دارد، مهم تلقی می شود. او بسیار به کانون خانواده پایبند است و گاهاً فیروز را تشویق به ازدواج میکند. او به فیروز توجه مادرانه دارد، او را فرد سالمی میپندارد و اصولاً غیر از یک شخصیت سالم نمیتواند چیز دیگری درباره فیروز تصور کند.
رفتار متناقض فیروز هم در درون و بیرون خانه، تأئیدکننده همین واقعیت است. سکانس جالبی از فیلم نشان میدهد؛ فیروز به همراه نازگل و دو دوست دیگر در راه خانه هستند. فیروز خطاب به آنها میگوید: «خاله من فکر میکنه من آدم بیحاشیهای هستم. باید قبل از رفتن به خونه روابط بینمون مشخص بشه. یعنی مثلاً تو زن من هستی.»
تأکید خاله فیروز بر ازدواج و داشتن روابط صحیح در خانواده، و در مقابل در مقابل لاابالیگری فیروز، تضاد بین نساها را به خوبی نشان میدهد. اینکه چگونه ارزشهای مقدسی مانند خانواده، تشکیل زندگی، ازدواج کردن و ... کمکم در جامعه امروز و در میان نسل جدید رنگ میبازد و جای خود را به ارزشهای فرعی و گاه تخریبی میدهد. گویی در نسل قبل بسیاری از ارزشهای سنتی و مقدس، دارای جایگاه بالایی هستند؛ در حالیکه این ارزشها و هنجارها در نسل جوان، ارزش واقعی خود را از دست داده است.
در مجموع "خوابزدهها" در گروه فیلمهای کمدی قرار میگیرد، اما آنچه در حوزه زن و خانواده در این فیلم رخ میهد چندان با واقعیتهای موجود در جامعه ما همخوانی ندارد. شکاف نسلها و یک قدم جلوتر گسست نسلها در بیشتر صحنههای فیلم به شکل آشکاری نشان داده شده است. نگاه ابزاری به زن، عدم تمایل برای ازدواج، نگاه شدید مادیگرایانه، تضعیف جایگاه خانواده (در حالیکه از لحاظ مادی در تأمین کامل بسر میبرد) و ... از جمله اِلمانهایی است که ارزشهای جامعه را در این حوزه زیر سؤال میبرد و مخاطب را به این فکر فرو میبرد که آیا واقعاً این سبک از زندگی، سبک زندگی غالب جامعه ایرانی است و آیا اصلاً این نوع سبک زندگی، درست است؟!
* پگاه روشان شمال دانشجوی دکترای مطالعات فرهنگی