وزیر دادگستری دولت یازدهم میگوید دولت سعی کرده مواضع معتدل و میانه اتخاذ کند و بدون جانبداری های سیاسی تصمیم اتخاذ شود.
ابایی ندارد بگوید احمدی نژاد خیلی صریح عذرش را خواست و گفت «تشریف ببرید»، این را بها و هزینه پایبندی اش بر اصول و آرمانهایی می داند که در چهاردهه فعالیت سیاسی به آنها متعهد بوده است. حجت الاسلام پورمحمدی که زمانی در وزارت اطلاعات دولت سازندگی دیپلماسی پنهان را دنبال می کرد در دوره محمود احمدی نژاد در راس حساس ترین و استراتژیک ترین وزارتخانه دولت در بعدسیاست داخلی قرار گرفت اما حضور 33 ماهه او در این وزارتخانه با حاشیههای فراوانی روبرو بود، چه آنکه پورمحمدی بنای مماشات کردن با جریان شکل گرفته در دولت و سپردن سکان عزل و نصب ها به آنها را نداشت، شاید از همین رو بود که راهش از دولت نهم جدا شد. او در گفتگویی کوتاه که با نامه نیوز داشت گریزی به اتفاقات رخ داده در دولت نهم و نحوه جدایی خود از آن دولت زد. وی که این روزها در کسوت وزیر دادگستری دولت روحانی به فعالیت مشغول است بارزترین شاخصه دولت روحانی و رییس دولت یازدهم قانونمداری می داند.
مشروح گفتگوی نامه نیوز با وزیر دادگستری را در ادامه بخوانید؛
آقای پورمحمدی! دورههای کاری و سیاسی شما را میتوان به چهار دوره تقسیم کرد، دهه شصت که به دلیل نوع فعالیتی که داشتید اتهاماتی متوجه شما شد که شما بارها به آنها پاسخ دادید، دهه 70 که شما حضور سیاسی آشکاری ندارید و دیپلماسی پنهانی را در وزارت اطلاعات دنبال میکردید. اما شاید پرحاشیه ترین این دوره دوره سوم باشد که شما وزیر دولت آقای احمدی نژاد بودید و با اختلافاتی از این دولت جدا شدید، و دوره اخیر که وزیر دادگستری دولت تدبیر امید شدید. مشخصا می خواهیم درباره دوره سوم برای ما صحبت کنید، از اختلافاتی که پیش آمد و جدا شدن شما از دولت نهم؟
دورههای زندگی من شفاف و روشن است و با دورههای انقلاب تنظیم شده است. یک دوره با دشمن بعثی و ضد انقلاب و معارضان جنگیدیدم و تا آخرش رفتیم. الان هم اگر خدایی ناکرده برای کشور اتفاقی بیفتد راه نجات کشور ادامه همان رویکرد دفاع جانانه از حریم مرزها و ملت و مردم است و ما هم در صحنه هستیم. هیچ وقت با هیچ کس چه دوست و چه دشمن بر سر نظام و سرنوشت آن تعارف نداشتم.
در دورهای جدال پنهان تری داشتم بعد از آن هم بنا به وظیفه مسئولیتهای اجرایی را پذیرا شدم. در این دوره هم سعی کردم با تمام ظرفیت و انگیزه و با حفظ اصول عمل کنم. همین پایبندی بر حفظ اصول باعث شد که توسط برخی دوستان تحمل نشوم و از دولت نهم جدا شوم. والا از جهت کارکرد و تاثیرگذاری بر طبق آمار و شواهد من جز فعالترین وزرای آن دولت بودم و عملکرد قابل قبولی هم داشتم. ولی خب چون من بر اصول پافشاری داشتم عملا زمینه های اختلاف کم کم بروز کرد و منجر به جدایی از دولت شد.
نقطه شروع این اختلافات کجا بود؟
یک بخش مشکلات مربوط به تغییرات و عزل و نصب استانداران بود. برخی استاندارانی که معرفی میکردند وقتی بررسی میکردم متوجه میشدم که این افراد توانایی لازم را ندارند.
فرد یا افراد خاصی بود که بخواهید نام ببرید؟
افراد شاخصی نبودند، عمدتا افرادی بودند که یا در ستادهای انتخاباتی ایشان بودند یا اعضای ستاد آنها را معرفی میکردند ولی وقتی بررسی میکردم میدیدم در حد استاندار، معاون استاندار یا حتی فرماندار هم نیستند.
همین مقاومتها سبب میشد که بگو مگو پیش بیاید. البته تند و حاد نبود. ولی موضوعی که بیشترین اصطکاک را ایجاد کرد بر سر معاون سیاسی من بود. با اینکه من برای انتتخاب آقای جنتی با آقای احمدی نژاد هماهنگ کرده بودم ایشان چندی بعد خواستار جابجایی آقای جنتی شدند. من می گفتم تازه انتصاب صورت گرفته و جابجا کردن وجهه خوبی ندارد ولی ایشان اصرار داشت این اتفاق بیفتد. یا بر سرآقای ذوالقدر معاون امنیتی که جانشین من هم بودند دوباره اختلافات پیش آمد در واقع بیشتر در عزل و نصب ها دخالت می شد.
از سوی دیگر من با دوستان ولایی واصولگرا هم حشر و نشر داشتم. در حالیکه ایشان خط دیگری را دنبال می کرد و بعدها هم این تفکر و رویکرد برجسته تر هم شد. در نتیجه افرادی مثل من که با مجموعه اصولگرایان همراه بودم مانع برخی تحرکات ایشان به حساب می آمدیم.
یعنی با انتصاب افرادی با سبقه اصولگرایی مخالف بودند؟
نه صرفا به در عزل و نصب ها نبود. به گفتگوهای من و حشر و نشری که داشتم و در کل روی ارتباطات من حساس بودند. دوست داشتند که متناسب با نگاه و تیم خودشان کارها پیش برود. ولی من برای دوستان ایشان وزن و اعتباری را قائل نبودم. اینکه بخواهند ایده پرداز یا نظریه پرداز باشند از دید من و دیگر دوستانی که مانند من بودند قابل قبول نبود. برخی از این اقایان را ما از قدیم میشناختیم و اصلا در این جایگاه نبودند.
مثلا چه کسانی؟
اسم نمیآورم ولی میدیدم برخی افراد که در مواضعشان بحث داریم به عنوان قطب و کعبه آمال تلقی میشوند و نظرات آنها خیلی جذابیت دارد و به صورت دستور ما فوقی که غیرقابل تخلف است محسوب میشود. این رویهها برای ما جالب نبود. برخی از دوستان ما خجالت میکشیدند و روی شان نمی شد حرفی بزنند ولی من گاهی گارد میگرفتم که برای آنها خوشایند نبود. همین تاثیرگذاری هم بود که برای آنها مشکل ساز شد و اختلافات پیش آمد.
شما هم با همان جریانی که بعدها به جریان انحرافی معروف شد مشکل داشتید یا فقط صرفا افراد خاصی بودند که...
بله هم جریان انحرافی بود هم افرادی خاص در دولت.
جریان انحرافی را چطور تعریف می کنید، لغت سنگینی بود که هیچوقت باز نشد؟
فهم از مسائل دینی بدون مبانی متقن و قابل اتکا، اشکال بزرگی است. اینکه کسی ادعای دین و فهم دینی داشته باشد بدون اینکه نقطه اتکا و مبانی روشن استدلالی داشته باشد. این برای ما قابل تحمل نبود. این افراد از انقلاب و نظام تحلیلهایی داشتند که غیرواقع بینانه بود. ما این رویهها را قبول نداشتیم، موضع میگرفتیم و بر حرف خود می ایستادیم. سکوت نمی کردیم و ..
به جز شما چه کسان دیگری در دولت مخالف این افراد و جریان بودند.
همان تیم اولی که با آنها برخورد شد و از دولت جدا شدند، افرادی مانند آقایان صفارهرندی، رهبر، اژه ای،متکی، دانش جعفری، جهرمی و ...
ولی آنها بیشتر از شما دوام آوردند؟
من هم 33 ماه در دولت بودم.
دو سال و نیمی که از یک سال قبلش حرف برکناری شما مطرح بود.
بله بهرحال این مباحث مطرح بود.
دولت نهم را چطور می دیدید؟
ببینید دولت نهم از نظر متانت و جایگاه فکری و ذهنی قابل قبول بود. بیشتر آنها افرادی باتجربه و با سوابق قابل قبولی و مشخص بودند که همین افراد در دوره بعد هم کمتر بکار گرفته شدند.
به بحث قبلی تان برگردیم. بعد از بروز اختلافات آقای احمدی نژاد به شما گفتند اگر حرف من را عملی نمی کنید، بروید؟
بله گفتند
و شما گفتید نمی روم؟
خیر اینگونه نبود. قرار نبود که مقابله کنم و میخواستم همکاری کنم اما سعی میکردم به حداقل کشمکش برسانم و با کمترین تغییراتی که کار خراب نشود،سعی کردم همکاری ها را انجام دهم و ماموریتی که بر عهده بنده بود خیلی خوب انجام دهم. ما انتخابات مجلس را برگزار کردیم و سال قبل از آن انتخابات شوراها و خبرگان را با کمترین حاشیه برگزار کردیم و همین کشمکش های سیاسی نیز به طور جدی مطرح می شد اما عملا سعی کردیم کار را با روش های صحیح و عاقلانه مدیریت کنیم که اعتراض و تنش به حداقل برسد.
ما سعی می کردیم کارها را خوب و دقیق انجام دهیم و از کار هیچگاه کم نگذاشتیم اما عملا سطح توقع و انتظارات مشکل داشت. بنده فکر می کنم مسائل بعدی مهم تر از مسائل قبلی بود.
چه مسائلی؟
این خطی که می خواستند در آینده ادامه بدهند با تیپ امثال ما ناسازگار بود. بنده آدم منضبط و حساس بودم و در بحث ها سخن می گفتم و بی پروایی ها را تاب نمی آوردیم و بعدا که این مسائل تشدید شد چیزهایی بود که افراد هم تیپ ما در مقابل ان ایستادگی می کرد و طبیعی بود برای این که آقایان دغدغه کمتری داشته باشند عذر ما را بخواهند.
شما در سازمان بازرسی نیز مقابله با جریان انحرافی را دنبال کردید، برخی این رویکرد شما را به دلخوری شما از دولت نهم ربط می دادند. این موضوع تا چه اندازه صحت داشت؟
در سازمان بازرسی دنبال مسایل فکری و انحرافی نبودیم و فقط به تخلفات اداری و قانونی و فساد اقتصادی می پرداختیم.وظیفه ما این بود. اگر من این فعالیت را انجام نمی دادم باید مورد سوال قرار می گرفتم. اگر هم اکنون قاضی شوم و درباره پرونده ای حکم صادر کنم مقصر این موضوع نیستم که چرا پرونده را برای بررسی به بنده واگذار کرده اند. من اگر در سازمان بازرسی گزارش خلاف واقع ارائه کردم باید توبیخ بشوم.
بنده بازرس بودم. بازرس باید گزارش تهیه کند و تذکر و هشدار بدهد و در مقابل تخلف ایستادگی کند. من اتفاقا به دلیل این که متهم نشوم ملاحظه می کردم. من اگر سابقه حضور در دولت نداشتم حتما برخوردهای جدی تری می کردم و تردیدی در خود راه نمی دادم و کوتاه نمی آمدم.
اتفاقا به خاطر همان حضور در دولت کوتاه آمدم و اگر من را به دلیل کوتاه آمدنم توبیخ کند حق می دهم اما این موضوع که به بنده ایراد بگیرند که به دنبال ارائه گزارش های آنچنانی از دولت بوده ام قابل قبول نیست.
این نگاه معیوب و زاویه دار است اما عملا آنقدر تکرار شده است که به یک باور ضمنی تبدیل شده است که هرکجا می رویم باز هم این نگاه حاکم است. بنده اگر بتوانم حرف هایی که در انتقاد از دستگاه نظارتی زده شده است جمع کنم و انتقادهایی که من ارائه کرده ام را نیز ارائه کنیم با یکدیگر برابری نمی کند.
شاید به خاطر متوالی بودن این دو سمت بود.
بنده خودم به سازمان بازرسی نرفتم. روزی به من گفتند به سازمان بازرسی بروید و روزی هم گفتند از سازمان بازرسی بروید.
آقای پورمحمدی! مهم ترین تفاوت میان دولت آقایان احمدی نژاد و روحانی به عنوان فردی که هر دو دولت را تجربه کرده اید از دیدگاه شما چیست؟
آقای روحانی با متانت، تامل، نگاه برنامه ریزی و قانون مداری حرکت می کند که وجه شاخص و جدی ایشان است. آقای احمدی نژاد با تحرک، هیجان و سرعت عملیاتی حرکت می کرد که کاملا مشهود بود و افراد بیرون از دولت نیز این رفتار را احساس می کنند.البته تنها این مسائل نیست و خیلی مشخصات آقای روحانی دارد و بسیاری مشخصات را آقای احمدی نژاد داشت که اگر بخواهیم از جهت رفتاری بررسی کنیم باید تمام آنها را در نظر بگیریم.
شما کدام را ترجیح می دهید؟
بنده حق ترجیح ندارم. شما نمی توانید بگویید خلاف قانون و برنامه ریزی و تدبیر می خواهم دولت را اداره کنم. در صورتی که این مسائل مطرح شود مشکل مبنایی ایجاد می شود. اگر کسی اصول و پایه را نداشته باشد حق نشستن پشت میز را ندارد. اگر دو نفر شرایط را دارند و یکی پر تحرک و عملیاتی تر است او ترجیح دارد بر دیگری که صلاحیت را دارد. خیلی وقت ها این مقایسه ها کامل نیست. ما می خواهیم کشور اداره کنیم و بی قاعدگی و بی قانونی و بی تدبیری ما را به ناکجا آباد می برد و اینها مسائل روشنی است.
شما کل دولت را اصولگرا می دانید یا اصلاح طلب؟
آقای روحانی و دولت سعی میکنند مواضع معتدل و میانه اتخاذ کنند و دوستانی در دولت هستند که موضع اصولگرایی دارند و افرادی که اصلاح طلب هستندو تعدادی دیگر که موضع سیاسی شاخصی ندارند. واقعا دولت به نظر من حرفه ای و با فضای کارشناسی و قانونمداری حرکت می کند. خیلی وقت ها در تصمیمات می بینم که دقت صورت می گیرد که با جانب داری های سیاسی تصمیم اتخاذ نشود.