خرداد: آلن اير، حالا نامي شناختهشده براي ايرانيهاست؛ يك امريكايي كه زبان فارسي را خيلي خوب حرف ميزند و بهتر از آن به فارسي مينويسد. كمي هم بامزه است؛ براي نمونه يك روز در فيسبوكش درباره مفهوم «پ نه پ» مينويسد و از مخاطبان فارسي خود ميخواهد كه «فردين بازي» را توضيح دهد.
به گزارش خرداد، ساسان آقایی در روزنامه اعتماد نوشته است: گفتوگويم با سخنگوي فارسيزبان وزارت خارجه، سرشار از همين كنايهها و مثلهاي فارسي است كه نشان ميدهد، آلن شاگرد اول كلاس ادبيات فارسي بوده اما انگار تمركز او درباره ادبيات فارسي و ايران، سبب تغيير خلق و خوي او نيز شده و از عادات ما ايرانيها هم در امان نمانده است؛ انجام اين گفتوگو به سبب تاخيرهايي كه برخي از آنها برايم قابل فهم بود، بيش از سه ماه به درازا انجاميد اما وقتي اير با اشتياق همه پرسشهايم را پاسخ داد، فهميدم كه به تاخيرش ميارزيد. اير حالا مانند بسياري از ديپلماتهاي ايراني و امريكايي ديگر كه در مذاكرات شش ماه گذشته نقش داشتهاند، براي سومين راند گفتوگو در وين بهسر ميبرد و انتظار ميرود كه گفتوگوي وين، دستكم به يك نتيجه روشنتر درباره امكان نوشتن يك پيشنويس مشترك از توافق جامع نهايي بينجامد. اگر چنين شود، آنوقت آلن اير، احتمالا براي مخاطبان فارسي خود مينويسد؛ «سالي كه نكوست، از بهارش پيداست».
پيش از آنكه گفتوگو را بخوانيد، اين توضيح هم لازم است كه سخنگوي وزارت خارجه امريكا، بيترديد موضعي جانبدارانه درباره كشور خودش را دارد و برخي حرفها و ادعاهاي او ممكن است كه با واقعيتهاي موجود در ايران تفاوت داشته باشد. روزنامه «اعتماد» به جهت اهميت آگاه شدن ايرانيها از انگيزهها و ديدگاههاي واقعي دولتمردان امريكا، آنها را منتشر ميكند اما بديهي است كه ما نميتوانيم با تمام اين گفتهها موافق باشيم.
براي وضعيت مستقر در روابط كنوني ايران و امريكا چه نامي انتخاب ميكنيد؟ آيا وارد يك دوران تازه در روابط ايران و امريكا شدهايم؟
براي وضعيت مستقر در روابط كنوني ما با ايران، عنوان «شروع امكان واقعي تعامل و بازي برد- برد، » يا به قولي سادهتر «رويش امكان تغيير مثبت» را انتخاب ميكنم. ايران در آستانه دوران تازه با جامعه جهاني قرار دارد اما «با يك گل بهار نميشود» و اگر ايران ميخواهد وارد اين مسير شود، بايد تصميمهاي سختي بگيرد.
نخستينباري كه فكر كرديد، ممكن است كه يخ رابطه با ايران بشكند، چه زماني بود؟
خوب، انسان به اميد زنده است. من هيچوقت دلكنده از اميد نبودم. به قول حافظ شيرازي «دور گردونگر دو روزي بر مراد ما نرفت / دايما يكسان نباشد حال دوران غم مخور». البته اين رخدادهاي چند ماهه را من به عنوان شكستن يخ روابط توصيف نميكنم، بهتر است بگويم آغاز امكان تعامل برد- بردي كه ميتواند به سود هر دوي ما باشد.
وقتي حسن روحاني به نيويورك آمد، دستگاه ديپلماسي امريكا چه تلاشهايي براي برقراري تماس با هيات عاليرتبه ايراني انجام داد؟ آيا از همان ابتداي ورود روحاني فكر ميكنيد كه سرانجام تماس تاريخي ميان دو رييسجمهور ممكن ميشود!؟ نگران تكرار تجربه ناكام خاتمي-كلينتون نبوديد!؟
من ترجيح ميدهم روي فروع و جزييات برقراري اين تماس تمركز نكنم، چون اصل آن مهم است. همانگونه كه رييس جمهوري آقاي اوباما در پيام نوروزياش گفت، اين نخستين مكالمه بين روساي جمهوري ما از سال 1979 بود و افزون بر آن در نيويورك وزراي خارجه ما با هم ملاقات كردهاند و پس از آن هم در چارچوب مذاكرات گروه P5+1 نمايندگان امريكايي به شكل روزمره با همتايان ايرانيشان در تماس بودهاند. چنين تعامل و تبادل نظر مستقيم شرط كافي براي رسيدن به راهحل نيست اما بدون شك شرط لازم است. خالي از لطف نيست كه فراموش نكنيم هدف اصلي از سرگيري روابط دوجانبه نيست: هدف اصلي رفع نگرانيهاي جامعه جهاني در مورد برنامه هستهيي ايران است و حصول اطمينان از اينكه ايران هرگز به بمب هستهيي دست نمييابد.
روايتهاي متفاوتي از ديدارهاي وزراي خارجه دو كشور و تماس تلفني تاريخي دو رييسجمهور و تقدم و تاخر هر كدام از دو طرف در رسانههاي منتشر شده است. روايت شما چيست، در زمان تماس تلفن تاريخي دو رييسجمهور كجا بوديد!؟ آيا درباره محتواي اين تماس از پيش برنامهريزي شده بود، ما خواستار جزييات بيشتري از گفتوگوي دو طرف، فراتر از گزارشهاي رسانهيي هستيم.
بهقول سعدي «نه هر سخن كه برآيد بگويد اهل شناخت / به سر شاه سر خويشتن نشايد باخت». كنجكاوي شما قابل درك است اما پوزش ميخواهم كه بنا نداريم در جزييات و پيامهايي كه رد و بدل شده به صورت علني صحبت كنيم.
پس از انجام تماس تلفني، برخي رسانههاي امريكايي، كاخ سفيد را تحت فشار قرار دادند كه براي انجام گفتوگوي روحاني و اوباما پيشقدم شده و حيثيت سياسي امريكا را به بازي گرفته است. پاسخ شما به اين حرفها چيست!؟ آيا دولت اوباما در حال دادن «امتياز بيش از اندازه» و «انعطاف و نرمش خارج از قاعده» براي مذاكره با تهران است؟
صحبت كردن با طرف ايران در چارچوب مذاكرات هستهيي و تعامل از راه ديپلماسي امتيازدهي نيست، پيش شرط رسيدن به راهحل در مورد برنامه هستهيي ايران است. از همان ابتدا، آقاي اوباما روشن كرده كه متعهد به ديپلماسي به عنوان پايه و اساس رويكرد دولتش به اين مساله است. اين گرايش دولت ما «انعطاف و نرمش خارج از قاعده» نيست، فقط عقل سليم است.
شما در زمان «توافق بزرگ» در ژنو بوديد. آيا دورنماي رسيدن به اين توافق روشن بود يا تا آخرين لحظهها ممكن بود كه توافق ژنو به نتيجه نرسد؟ شكل ارتباطي جان كري كه نماينده امريكا در مذاكرهها بود با كاخ سفيد چگونه بود؟ آيا او جزييات مذاكرات را لحظه به لحظه به واشنگتن مخابره و كسب تكليف ميكرد؟
همانطور كه پيشتر گفتم، من به جزييات و محتويات مذاكرات نميپردازم اما همانگونه كه در سند برنامه اقدام مشترك آمده، اصل اين مذاكرات بر همين بناست كه «تا در مورد همهچيز توافق نشود، درباره هيچ چيزي توافق حاصل نشده است». آقاي كري وزير امورخارجه دولت ما با اختيار تام است و نيازي نبود كه جزييات مذاكرات را لحظه به لحظه به واشنگتن مخابره و كسب تكليف كند.
وقتي توافق بزرگ امضا شد، حس شخصي شما چه بود، آيا فكر ميكرديد داريد بخشي از تاريخ يك رابطه و مشكل را ترسيم ميكنيد؟
وقتي توافق ژنو امضا شد، حس شخصي من تركيبي از خوشحالي و افتخار بود. علت خوشحالي من معلوم است و به تيم مذاكرهكننده امريكايي، به ويژه وزير آقاي كري و معاون وزير، خانم شرمن كه در راستاي رسيدن به اين توافق از هيچ تلاشي فروگذار نبودند، افتخار كردم.
توافق ژنو تا چه اندازه در ترسيم يك مسير و اجرا موفقيتآميز بوده است؟ اينهمه انتقادي كه جمهوريخواهان از توافق ژنو انجام ميدهند، برگرفته از چيست و چه دليلي دارد؟! آيا انتقادهاي آنها سبب نخواهد شد تا دولت اوباما تحت فشار قرار بگيرد تا «رويكرد سازنده» در مذاكرات خود را كنار گذارد و سياست تهاجمي را دنبال كند؟
توافق ژنو ترسيم يك مسير مطلوب و واقعي براي رسيدن به راهحلي بود اما اين فقط اول كار است. در مورد انتقادها، نبايد تبادل نظر يا تضارب آرا را پديدهيي خارقالعاده وانمود كرد. اين پايه و اساس سيستم ما است كه بر اساس تفكيك قوا و اصل مشورت استوار شده است. تا به امروز آقاي اوباما موفق شده تا همراهي كنگره را به دست آورد و اگر توافق نهايي، هدف ما را تامين كند كه ايران هيچوقت به بمب هستهيي دست نيابد و نگرانيهاي ما در مورد ماهيت برنامه هستهيي ايران برطرف شود، انتظار ما اين است كه اين همراهي و اجماع نظر دوام پيدا كند.
سياست رسمي دولت كنوني امريكا در مذاكرات هسته يي چيست؛ از كار افتادن توانايي هستهيي جمهوري اسلامي يا كنار آمدن با بخشي بيخطر از اين توانايي در ازاي توقف فعاليتهايي كه ميتواند كاربرد دوگانه داشته باشد؟!
سياست ما امري پنهان نيست و بارها آن را بيان كردهايم: ايران نبايد به بمب هستهيي دست يابد و جامعه جهاني در مورد ماهيت صرفا صلحآميز برنامه هستهيي ايران اطمينان كامل داشته باشد. ما از راه ديپلماسي پويا و پيگير به دنبال اين هدف هستيم. در حال حاضر برچيدن تمام توانايي هستهيي جمهوري اسلامي عملي نيست و سند برنامه اقدام مشترك حاوي ترسيم كلي برنامه هستهيي ايران مطلوب گروه P5+1 است، اين جمله به دقت در سند برنامه اقدام مشترك آمده است: «اين راهحل جامع، ايران را قادر ميسازد تا بهطور كامل از حقوق خود در بهرهگيري از انرژي هستهيي براي اهداف صلحآميز بر اساس مواد مرتبط در معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهيي و با رعايت تعهدات خود بر طبق معاهده از آن برخوردار شود» و «اين راهحل جامع متضمن يك برنامه غنيسازي با تعريف مشترك و محدوديتهاي عملي و اقدامات شفافساز براي تضمين ماهيت صلحآميز برنامه هستهيي است».
آخر و عاقبت، خواست جامعه بينالمللي فقط اين است كه ايران طبق تعهدات ان. پي. تي.اش عمل كند و مانند ساير كشورهاي عضو اين پيمان به وظايفش در چارچوب اين معاهده پايبند باشد. همين.
تا به امروز تا چه ميزان دو طرف به اجراي توافقنامه ژنو پايبندي نشان دادهاند؟ آيا براساس آنچه آژانس گزارش داده، شما نيز اجراي اين توافقنامه و تعطيلي و محدود شدن بخشي از فعاليتهاي هستهيي ايران را تاييد ميكند و گامهاي ايران را در اين باره را «اعتمادساز» ميدانيد؟
همانگونه كه همكارم، نايب سخنگوي وزارت امور خارجه خانم ماري حرف گفت،؛ «تا الان... آژانس بينالمللي انرژي اتمي گزارش كرده كه آنها (طرف ايران) به تمام تعهدات خود بر اساس برنامه اقدام مشترك (توافق ژنو) عمل كردهاند». طرف ما هم كل تعهداتمان را انجام داديم و انشاءالله اين اجراي تعهدات در هر دو طرف دوام پيدا كند.
در گفتوگوهاي وين2 شاهد بحث درباره توانايي موشكي جمهوري اسلامي بودهايم و اين نگراني براي برخي در تهران به وجود آمده كه امريكا به دنبال گسترش گفتوگوها به مسائل غيرهستهيي و كنترل گام به گام تواناييها و سياستهاي جمهوري اسلامي است. آيا بايد منتظر باشيم كه بهزودي در گفتوگوهاي آينده امريكا درباره اتهاماتي مانند «حمايت از تروريسم»، «سوريه»، «حزبالله» و... نيز مطالبههايي را پاي ميز مذاكره مطرح كند يا بحث درباره موشكها، جزيي از گفتوگوهاي هستهيي و منطبق بر نقشه راه ترسيمشده است؟
بهتر است بزرگنمايي نكنيم، اين نگراني بيجا است. اگر به سند برنامه اقدام مشترك مراجعه كنيم، آمده است كه پيش از رسيدن به توافق جامع؛ «در فاصله ميان گامهاي اوليه و گام آخر، گامهاي ديگري از جمله پرداختن به قطعنامههاي شوراي امنيت با هدف پايان رضايت بخش بررسي موضوع توسط شوراي امنيت سازمان ملل متحد وجود خواهد داشت». بخشي از يكي از اين قطعنامهها مربوط به نگراني موشكهاي بالستيكي است كه قابليت حمل سلاح هستهيي داشته باشند. پس به شكلي بايد به اين نگراني پرداخته شود اما اين به آن معنا نيست كه در اين مذاكرات فراتر از محور مربوط به امور هستهيي برويم.
به آيندهيي نظر داريد كه ديوار بياعتمادي ميان ايران و امريكا و دنياي غرب برداشته شده باشد و جمهوري اسلامي بتواند فعاليتهاي هستهيي خود را به شكل عادي و بهدور از تنش دنبال كند؟
معذرت ميخواهم اما بارها به اشكال مختلف در اين مصاحبه جواب اين سوال را دادم. درباره ايده ما از آينده برنامه هستهيي ايران، بايد به سند برنامه اقدام مشترك رجوع كنيد. در مورد كاهش بياعتمادي بين كشورهايمان، بله، اميد ما اين است كه اگر بتوانيم به توافق جامع برسيم، اين خود به خود در ريشه كن كردن اين بياعتمادي كمك ميكند.
چه انگيزهيي سبب ميشود تا دولت امريكا با همه مشكلهاي موجود بخواهد با جمهوري اسلامي وارد مذاكره شود؛ آيا روش دولت اوباما با دكترين سياستخارجي سه دهه گذشته امريكا همخواني دارد!؟
انگيزه دولت امريكا اين بود، است و خواهد بود كه از طريق ديپلماسي پويا و فعال مساله برنامه هستهيي ايران حل شود، به شكلي كه نگرانيهاي جامعه جهاني رفع و مطمئن شود ايران به سلاح هستهيي دست نخواهد يافت. با توافق جامع موردنظر ما، ايران كماكان به انرژي صلحآميز هستهيي دسترسي خواهد داشت و تحريمهاي هستهيي برداشته خواهند شد.
من تاريخدان نيستم تا سياست اوباما را با سياستهاي روساي جمهوري قبلي مقايسه كنم، پس به اين نكته بسنده ميكنم كه سياست اوباما از آغاز دوره رياستش تا به امروز همخواني داشته؛ پايبندي به ديپلماسي ، ايجاد فرصتي براي تغيير روابط با امريكا و جامعه جهاني.
دولت پرزيدنت اوباما انگيزههاي واقعي در گفتوگو با ايران را دنبال ميكند يا اين يك تاكتيك سياسي و مقطعي براي گرفتن نتيجه در پرونده هستهيي است!؟
همانگونه كه گفتم، دولت اوباما انگيزههاي واقعي را در گفتوگو با ايران دنبال ميكند و صد البته اميد ما در اين مسير اين است كه مثمرثمر باشد. اگر چنين باشد، فينفسه خير است و انشاءالله گام اول در ترميم و بهبود روابط دوجانبه فيمابين و روابط ايران با كل جامعه جهاني خواهد بود.
و به انتظار تهران چگونه پاسخ ميدهيد؛ جمهوري اسلامي خواستار تغيير لحن جدي دولت امريكا در قبال ايران است، خواستار پايان دادن به دشمني با رژيم از راه همدستي با اپوزيسيون خارج كشور و مخالفان داخل ايران است، خواستار به رسميت شناختن حق دخالت در منطقه براي جمهوري اسلامي و خروج امريكا از مسائل منطقه خاورميانه است، ايران همچنين داراييهاي بلوكهشده خود را در امريكا طلب ميكند و ميخواهد كه تحريمها پايان بگيرد. شما اين خواستهها را چگونه پاسخ ميدهيد و تا چه ميزان آنها را منطقي ميدانيد؟
خب، لحن دولت اوباما هميشه نسبت به ايران مودب است. مساله «دوستي» يا «دشمني» نيست و امريكا، ايران را دشمن خود نميبيند. مساله اين است كه هر كشوري در جامعه جهاني وظايف و تعهدات خودش را دارد و قضاوت نه تنها امريكا بلكه جامعه جهاني اين است كه در چندين مورد حساس، ايران اين كار را نميكند. گفتن اين موردها، «ايران هراسي» يا «ايران ستيزي» نيست؛ توضيح واضحات است. پس در مورد «پايان دادن به دشمني» همينطور كه اشاره شد، دشمن كه نيستيم و خواهان تغيير روابطمان هستيم اما اين منوط به تغيير كاركرد ايران هم هست. در مورد «همدستي با اپوزيسيون»، اين وصلهها به ما نميچسبد و همين جوري كه گفتم، سياست ما تغيير رژيم نيست. در مورد فعاليتهاي منطقهيي ايران، خواست ما اين است كه فعاليتها سازنده باشد و نه در راستاي ثباتزدايي و بهاصطلاح از آب گلآلود ماهي گرفتن. در مورد پايان دادن به تحريمها، ما تحريم را وسيله ميدانيم نه هدف و زماني كه نگرانيهاي جامعه جهاني درمورد ماهيت برنامه هستهيي ايران رفع شده، اين وسيله را ميگذاريم كنار. در اين مورد هيچ شكي يا ابهامي نيست و ايران خوب ميداند چه كار بايد بكند تا تحريمها برطرف شود و خوشبختانه در پروسه مذاكرات بر سر برنامه اقدام مشترك ديديم كه بين ايران و جامعه جهاني چنين تعاملي متصور و ميسر شده است و اميد ما اين است كه اين رويكرد تعامل به جاي تقابل ادامه پيدا خواهد كرد تا تحريمها برداشته شود.
رهبر جمهوري اسلامي ايران تاكيد كرده كه گفتوگوها تنها بر سر مساله هستهيي است. آيا در ادامه با ايران وارد گفتوگو درباره ديگر مسائل، به ويژه بحران سوريه خواهيد شد!؟ در واشنگتن تمايلي براي گسترش دايره موضوعها وجود دارد!؟ تمايلي در تهران براي گفتوگو بر سر ديگر موردهاي اختلاف دو كشور ميبينيد؟
اكنون نه تنها براي امريكا بلكه براي جامعه جهاني حل مساله هستهيي اولويت دارد. من نميخواهم جاي همتايم، سركار خانم افخم را بگيرم اما حدس ميزنم كه براي دولت ايران هم اولويت دارد. اگر موفق بشويم به توافق جامع برسيم، بعد از آن چه ميدانم كه چه خواهد شد، نميتوانم آن را پيشگويي كنم. همانگونه كه آقاي اوباما در سخنراني در مقر سازمان ملل متحد گفت، «عميقا معتقدم اگر بتوانيم مساله هسته اي ايران را حل و فصل كنيم، اين كار ميتواند گام بزرگي در مسير بزرگ براي ايجاد روابطي متفاوت بين واشنگتن و تهران باشد كه مبتني بر منافع متقابل و احترام متقابل باشد». در مورد سوريه، از بديهيات است كه توان ايران براي ايفاي نقش سازنده در سوريه زياد است و اگر ايران تصميم به پذيرش اصول متن بيانيه ژنو (كنفرانس ژنو سوريه) بگيرد، اين پذيرش مورد استقبال دولت ما قرار ميگيرد.
پرزيدنت اوباما در پيام نوروزي خود براي ايرانيان، بار ديگر از «ديپلماسي» سخن گفته و تاكيد كرده كه صداي انتخاب ملت ايران در انتخابات رياستجمهوري را شنيده است. فكر ميكنيد كه انتخاب 24 خرداد مردم ايران به شكل حقيقي چقدر در تغيير سياستهاي بينالمللي و رويكرد امريكا تاثير داشته است؟ آيا اگر انتخابات رياستجمهوري 92، سرنوشت مشابهي چون انتخابات سال88 داشت، امروز در پيام نوروزي پرزيدنت بايد منتظر ارسال پيامهاي جدي و محكم درباره گسترش تحريمها و خطر جنگ در منطقه بوديم؟
دولت اوباما كه هميشه آماده تعامل سازنده و پيمودن مسير ديپلماسي بوده است. همانگونه كه پيشتر هم اشاره شده، من فكر ميكنم كه در انتخابات 24 خرداد، مردم ايران نشان دادند كه خواستار تغيير جهت هستند اما در مورد اين پرسش كه «آيا اگر انتخابات رياستجمهوري 92، سرنوشت مشابهي چون انتخابات سال 88 داشت... »، بايد بگويم، گمانهزني در مورد «اگر» و «مگر»هاي خارج از واقعيت، هرچند سرگرمي خوبي است اما پروسه سياستگذاري را بهجايي نميبرد.
روزي كه انتخابات در ايران برگزار ميشد، دولت امريكا تا چه ميزان پيگير رويدادهاي ايران بود. در آن زمان به نظر ميرسيد كه امريكا نيز چون بسياري از ناظران از رخ دادن يك اتفاق بزرگ و مثبت در انتخابات ايران بهشدت نااميد شده و بيتوجه به احتمال تغيير سياستها در تهران، مسير خود در تشديد تحريمها و انزواي جمهوري اسلامي را دنبال ميكند؟
دولت امريكا، از جمله اين حقير، هميشه اخبار ايران را دنبال ميكند، چون اين لازمه ايجاد و اجراي سياستهاي بهينه است. سياست دولت ما هميشه همان سياست دومسيره، يعني فشار همراه با ديپلماسي بوده و اين سياست پس از انتخابات عوض نشده است.
امروز دولت روحاني را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ آيا آنچنان كه بنيامين نتانياهو ميگويد، اين «گرگي در لباس ميش است» يا شما با ما موافق هستيد كه دكتر روحاني انگيزهيي جدي براي حلوفصل اختلافهاي با ايران و غرب دارد و آماده گفت و گو در زمينههاي مورد اختلاف است؟
ارزيابي دولت ما اين است كه اين پيروزي واكنش مردم ايران به وعدههاي حجتالاسلام دكتر روحاني در مبارزات انتخاباتي براي بهبود اقتصادي، تعامل سازنده با جامعه جهاني و به شكل كلي بهبود زندگي مردم ايران بود و نشانه علاقه مردم ايران براي انجام چنين تغييراتي است. پس با اين مسووليت سنگيني كه ملت ايران بر دوشش گذاشتهاند، دولتش انگيزه دارد اين اختلافات با جامعه جهاني، بهويژه بر سر برنامه هستهاي، حل و فصل شود تا تحريمها برداشته شوند و اقتصاد رو به بهبود رود.
با نابردباري اسراييل چه خواهيد كرد؟ در روزهايي كه دولت امريكا به سختي در حال تلاش براي ارتباط هر چه بيشتر و مستقيمتر با تهران است، تلآويو با سخنان و مواضع خود بهشدت اين ارتباط را زير فشار قرار داده است. نمونه آخر آن، سخنان تند وزير دفاع اسراييل عليه سياستهاي امريكا بود. آيا ديدگاههاي دولت دستراستي نتانياهو، تخريبكننده ريل گفتوگوها نيست!؟
پوزش ميخواهم اما اينبارهم با ادعاي ضمني سوال شما موافق نيستم. اين فشار نيست، فقط پديده مشورت و تبادل نظر است. اسراييل همپيمان و متحد امريكا است و امريكا هميشه در حال هماهنگي و مشورت با متحدانش است. برخي وقتها اختلاف نظر، درباره بهترين راهبرد و رويكرد براي هر كشوري وجود دارد اما در مورد هدف نهايي هيچ اختلاف نظري نيست: ايران نبايد به بمب هستهيي دسترسي پيدا كند.
و شما نميترسيد كه يك روز صبح بيدار شويد و خبر حماقت اسراييليها را در حمله يكجانبه به ايران بشنويد؟ آيا مطمئن هستيد كه اسراييل بدون اجازه امريكا دست به چنين كاري نخواهد زد؟
دولت اوباما و همكارانمان در چارچوب گروه P5+1 بر رسيدن به توافق جامع از راه مسالمتآميز، يعني ديپلماسي پويا، تمركز ميكنند. سند برنامه اقدام مشترك نشانه اين است كه با تعامل سازنده ميشود به نتيجه برد – برد رسيد كه منافع همه طرفين را پيش ببرد و آرزو و اميد ما اين است كه اين پيشرفت دوام پيدا كند!!
با جمهوريخواهان كنگره چه خواهيد كرد؟ به نظر ميرسد كه آنها چندان با پرزيدنت اوباما در زمينه ايران همعقيده نيستند؟ آيا ممكن است كه آنها با مصوبههاي خود ريل مذاكرات را منهدم سازند؟
تا به امروز كنگره خيلي به اين پروسه كمك كرده است و بدون كار كنگره اين نظام فراگير تحريمها بر پا نميشد. دولت اوباما هميشه در حال مشورت و رايزني با قوه مقننه است و در حال حاضر هم از خويشتنداري و خودداري كنگره در وضع تحريمهاي جديد سپاسگزاريم. موضوع برنامه هستهيي ايران در امريكا تا حد زياد فراجناحي شده است، چون همه، چه دموكرات چه جمهوريخواه مصمم هستند كه ايران نبايد به بمب هستهيي دست يابد؛ پس مشورت و رايزني بر سر بهترين رويكرد، عمل صحيح و منطقي است.
بسياري از ناظران ميگويند كه پرونده هستهيي ايران و مذاكرات، تبديل به موضوعي سياسي در امريكا شده كه دولت اوباما شكستهاي پيدرپي خود در زمينه سوريه، مصر و كريمه را پشت يك «توافق نيمبند» با ايران پنهان ميكند. چقدر با اين نظر كه سياست خارجي امريكا بهويژه در مساله سوريه و كريمه شكست خورده موافق هستيد و آيا مساله پرونده هستهيي ايران به مسالهيي حيثيتي بين دو جناح قدرت در امريكا تبديل نشده؟ جنگ سياسي بر سر اين پرونده آيا ممكن نيست كه تلاشهاي دولت اوباما را با چالش روبهرو كند؟
با اين نظر موافق نيستم. اين تصويري كه كشيديد با واقعيات وضعيت سياسي ما تطابق ندارد.
آيا دولت امريكا در نهايت خواهد توانست جلوي تشديد تحريمها را بگيرد؟
بله، اگر بتوانيم به توافقي كه هدف ما است برسيم، تشديد تحريم لازم نخواهد بود.
اگر اين مصوبه كه نيازمند تاييد سناست، در نهايت يك قانون شود، آقاي اوباما واقعا آن را «وتو» خواهد كرد!؟ تا چه ميزان نگران پاسخ جمهوري اسلامي به تشديد تحريمها هستيد و ارزيابيتان از فرداي به قانون درآمدن مصوبه مجلس نمايندگان درباره تشديد تحريمها چيست؟
همانطور كه عرض كردم، ترجيح ميدهم در مورد هر فرضي خارج از واقعيتهاي موجود در اين مذاكرات گمانه زني نكنم. در حال حاضر كه در حال مذاكره كردن با ايران هستيم رييسجمهور اوباما گفته است كه مخالف تشديد تحريم است و به اين مضمون، هر تحريم جديدي را وتو خواهد كرد.
پرزيدنت اوباما تاكيد كرده كه «هر چقدر يك ارتش خوب باشد، تمايلي به راهكار نظامي ندارد.» آيا اين به مفهوم آن است كه برخي در كنگره و سنا، به ويژه در جناح جمهوريخواه دولت را براي راهكارهاي راديكال در برابر ايران تشويق ميكنند؟
خير، سوءتعبير شده است. مفهومش فقط اين است كه بهترين راهحل موضوع برنامه هستهيي ايران از طريق ديپلماسي است.
در نهايت تا چه ميزان به ايجاد يك ارتباط پايدار ميان دو كشور اميدوار هستيد، آيا اين گامهاي اخير، به مفهوم برداشته شدن قدمهاي تاريخي در رابطه ايران و امريكاست يا اختلافهاي جدي دو كشور سبب خواهد شد تا دولتهاي روحاني و اوباما در ادامه مسير ناكام بمانند؟
اميد ما بيشتر به حل مسالمتآميز و مرضيالطرفين مساله هستهيي است. يعني حل كردنش فيالنفسه خوب است، نه فقط به اين خاطر كه ممكن است به بهبود روابط منجر شود. اگر حل شود، انشاءالله سبب بهبودي روابط هم خواهد شد اما حتي اگر به توافق جامع برسيم اختلافهاي جدي بين كشورهايمان سر جاي خود باقي خواهند ماند.
وزراي خارجه دو كشور، 30 سال پس از اشغال سفارت امريكا، دستهاي يكديگر را فشردند. چه زماني ممكن است كه اين اتفاق براي روسايجمهور دو كشور بيفتد؟
والله اصلا نميدانم، يك سيب را بالا بياندازي تا پايين بيآيد هزارتا چرخ ميخورد.
و آن روزي كه سفارت ايران و امريكا در واشنگتن و تهران بازگشايي شود، نزديك خواهد بود يا دور، آيا چنين رويايي در دسترس ماست؟
به جواب سوال پيشين مراجعه كنيد. بستگي به چند عامل دارد. بهقول معروف، از ما حركت، از خدا بركت.