شعر احمدی‌نژادی‌ها برای بازگشت احمدی‌نژاد

شتر در خواب بیند پنبه دانه من فکر میکنم به جغد و دوباره ایجاد خرابه بیشتر شبه است

جواب من به ایشان:
عزت عجبا به بی نوایی ست مگر؟
دولت عجبا به بی پناهی ست مگر؟
پاکی عجبا به بی حیایی است مگر؟

لطفا تضمين بر این شعر آقای یگانه که از سوی استاد حمزه خلیلی توی روزنامه ابتکار نوشته شده را هم بخوانید:

سايت دولت بهار كه براي برگشت دكتر محمود احمدي ­نژاد روزشماري مي­ نمايد و كاروان هوادارانش را قافله­ سالاري، به شيوه نظامي گنجوي در «خسرو شيرين» و «ليلي و مجنون» در فراق فرهاد زمانه كه با تيشه درآمدهاي نفتي، نهري در بيستون اقتصاد ايران مي­ كند و شير يارانه ­اي به ما مي ­رساند، در سوگ سروده­اي طرب­ انگيز!! فرمود:

اي باز هما فر شكاري
بازآ تو مگر وفا نداري؟
برگرد كه بي تو نيست ديگر
آن عزت و آن بزرگواري

از آنجايي كه تضمين اشعار استخوان­ دار ادبيات فارسي، رسمي طويل از ابتداي اختراع شعر تاكنون است، من نيز رسالت رسانه ­اي خويش را تضمين اين چهار مصراع جاودان نمودم تا به كمپين هما در «هواداران محمود احمدي نژاد» بپيوندم:

من شعر تري درست كردم
با قافيه ­هاي سست كردم
آن را به رسانه پست كردم
چاپيده شود به يادگاري!!!
مضمون سروده ­ام سياسي است
در وصف كسي كه مي­ شناسي است
هيهات مگو كه بي­ كلاسي است
تضمين غزل به پاچه خواري!
آن رسم كهن جديد گرديد
باز آمده و پديد گرديد
اين دوره كمي شديد گرديد
ابراز علاقه­ ي شعاري
سايتي كه پي­ اش نيوز دارد
استادي دوخت و دوز دارد
عشقي به دلش هنوز دارد
بر دولت سابق بهاري،
گفتا غزلي به آب و تابش
بنمود عزيز خود خطابش
يعني كه بده بده جوابش
«اي مرد، مگر وفا نداري؟»
اي نام تو احمدي­ نژاد است
نام تو مَرا مُرا مُراد است
بي تو به خدا كه روي باد است
«آن عزت و آن بزرگواري»
ها، ميم و الف مخفف ماست
دريا نمي‌از تب و تف ماست
با تو همه چيز در كف ماست
«اي باز هما فر شكاري»
در جامعه گرچه ريز بوديم
در دوره تو عزيز بوديم
ما صاحب ملك و ميز بوديم
داديم همه را به مردم، آري
لعنت به مرام انتخابات
كرده دل ما به رأي خود مات
افسوس و دريغ و كاش و هيهات
«اين خفّت و خودسري و خواري»
در شهر به جز تو كيست ديگر؟
جز حرف تو سوژه چيست ديگر؟
«برگرد كه بي تو نيست ديگر»
آن موج «بگم بگم» سواري
برگرد بگو جهاني ­ام من
الهامه آسماني­ ام من
اعجاز هزار ثاني­ ام من
« در گرد و غبار و بي قراري»
برگرد بگو كه كوي نفتي
هرجا بروي به روي نفتي
بر سفره نان تو بوي نفتي
در باگت و بربري، سوخاري
برگرد بگو «هلو» وزير است
با آن لَب و لُپ چه دلپذير است!
كابينه به عشق او اسير است
هر چند كه گشته «پايداري»
برگرد بيا كباب گشتيم
مانند يخي كه آب گشتيم
در كشور خود خراب گشتيم
با اين همه كار انتحاري
برگرد بيا عزيزمان كن
ما داس توايم و تيزمان كن
روغن بزن و لذيذمان كن
با آن سخنان رُب اناري
«بلبل به چمن نشسته خسته »
از هاله نور خود گسسته
اي نطق تو بمب، بمب هسته
«ره با پر بسته مي­سپاري»
اين حرف دلم كه با ترانه است
«كو كوي كبوتران» لانه است
تضمين سرودة «يگانه» است
در قالب نو و ابتكاري