با برگزاری انتخابات پرشور یازهمین دوره ریاست جمهوری گسل انشقاق های ریشه دوانده در جامعه به نحوی ترمیم یافت و دوباره موجی از نشاط و امید در جامعه حاکم شد و سرمایه های اجتماعی آمادهی باروری مجدد شدند. حال باید گفت ممکن است مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی بینالمللیای که در سالهای اخیر ایجاد شده با تدبیر دولت یازدهم و صبوری ملت به تدریج مرتفع شوند اما مشکلات فرهنگیای که در این سالها ایجاد شد بعید است به این زودیها پالایش شوند.
در این روزها که آخرین دقایق کار رییس دولت نهم و دهم است شاید واکاوی اشکالات ایشان چندان ضروری به نظر نرسد اما جمعه شب وقتی مناظرهی آقای همایون اسعدیان با حسین فرحبخش از برنامهی هفت به صورت زنده پخش شد با مشاهدهی رفتار و گفتار آقای فرحبخش که ظاهراً به نمایندگی از وزارت فرهنگ هم در برنامه حضور یافته بود، دیدیم که خانه از پایبست ویران شده است و اهالی فرهنگ و هنر که قاعدتاً می بایست از بافرهنگترین افراد جامعه باشند، گفتمانشان تفاوتی با چاله میدان ندارد، اما دریغ و درد که چندان بر شخص ایشان حرجی نیست زیرا هشت سال است که بکارگیری چنین الفاظ و واژگان ناپخته ای باب شده است. گویی اگر کسی در سخنرانی یا خطابه یا صحبت روزمرهاش چندین نفر را متهم نکند و خود را دانای کل ننامد و نگوید که پروندهی فلانی و بهمانی زیر بغل من است صحبتهایش ارزشی پیدا نمی کند و جلوتی در جامعه نمی یابد. روندی که در دولت نهم و دهم با شیبی فزاینده پی گرفته شد و به سطوح مختلف و متکثر جامعه تسری داده شد و می توان گفت میراث ناخوشایندی است که دولت نهم و دهم از خودبر جای گذاشته است.
هشت سال پیش در اولین روزهایی که رییس دولت نهم بر مسند ریاست تکیه زد و از عباراتی مانند نوکر و چاکر در سخنرانی های خود استفاده کرد، فرهیختگان و اندیشمندان جامعه نسبت به یک پدیده ی بسیار شوم هشدار دادند: ادبیات پوپولیستی؛ اما این انذار و اخطارهای خیرخواهانه و دلسوزانه مورد توجه قرار نگرفت . چندی گذشت و تمام اقشار جامعه با تبعات ناخوشایند آن روبرو شدند و باز روشنفکران جامعه و اصحاب رسانه تذکر دادند که استفاده از جملات سخیف و عبارات زننده ای مانند " آفتابه را بردار بریز جایی که میسوزد" یا " ممه را لولو برد" از سوی بالاترین مقام اجرایی کشور نه تنها به وجهه یک کشور متمدن در عرصهی بینالملل آسیب می رساند بلکه وقتی علیالدوام از رسانه ها نیز منتشر میشود در تمام بخش های جامعه شارش می بابد و دیگر هیچکس را نمیتوان به دلیل به کارگیری ادبیات سخیف و قلدرمابانه شماتت کرد. این روند ادامه یافت، توجهی به هشدارها هم نشد و اوج آن را در مناظرات تلویزیونی انتخابات ریاست جمهوری سال88 شاهد بودیم که رییس جمهور وقت اغلب صاحب منصبان پیش از خود را به انواع اتهام ها متهم کرد و آنقدر در این امر افراط نمود که مقام معظم رهبری مجبور به تذکر شدند.
مناظرهی آخرین برنامهی هفت هم مخاطبان را دقیقاً به یاد همان روزها انداخت. زیرا هرچه آقای اسعدیان با بزرگواری سعی داشت حول محور برنامه که تعطیلی خانه سینما و مسائل مترتب آن بود بپردازد، جناب فرحبخش عجیب سعی در مغلطه و فرار از موضوع و فرافکنی داشت .اهالی سینما را شعبان بی مخ نامید، هیات مدیره خانه سینما را رانت خوار و مواجب بگیر آمریکا معرفی کرد، خودش را نوکر مردم نامید و گفت که پرونده همه اهالی سینما زیر بغل من است. سینماگران را اصحاب فتنه خواند و ایشان را با منافقین یکسان برآورد کرد و عملیات مرصاد را که علیه مجاهدین خلق صورت گرفته بود به کارهای خود و همفکرانش که علیه سینماگران صورت داده اند تشبیه نمود. نه تنها رعایت شان صدا و سیمای ملی و شخص آقای اسعدیان را نکرد که حتی حرمت میلیونها مخاطب را که تا پاسی از شب و دقایقی از بامداد شنبه بیدار نشسته و برنامه تخصصی سینما را میبینند نگه نداشت و آقای اسعدیان را بیشعور خطاب کرد!! آنقدر هم در استفاده از الفاظ سخیف پافشاری کرد که ریاست شبکه سه را به تذکر واداشت. به قول آقای اسعدیان که همواره با سعهیصدر و اطلاعات کامل، بدور از هرگونه غرض ورزی با این تهیه کننده محترم فیلمهای شارلاتان و دختر شاه پریون که به عنوان مدافع بسته شدن خانه سینما در برنامه حضور داشت، مناظره کرد " هیچ کس بهتر از خود آقای فرحبخش و صحبتهایشان نمیتوانست برحق بودن گروه مخالف ایشان را تایید کند."
امید است دولت یازدهم پیش از تدبیر برای معضلات اقتصادی، سیاسی و حتی تحریمهای بینالمللی برای حل مشکل ادبیات سخیف رایج شده که دیگر بسیاری از مدیران دولتی هم از استفادهی آن ابایی ندارند، با بهکارگیری فرهیختگان و بیش از آن افراد صاحب ادب در مصادر دولتی و سپردن تریبون به اشخاصی که پا از حوزهی متانت بیرون نمینهند، اندیشهای کند تا شاهد نسلهای بعدی نباشیم که اگر عناوین تحصیلی و علمی و گاه مناصبشان را ندانیم وقتی حرف میزنند گمان کنیم که بی ادبان و بی هنران سخن می گویند.
دانشجوی دکترای تخصصی مدیریت رسانه دانشگاه تهران