چهارمين دور مذاكرات هستهيي بدون دستيابي به توافق پايان يافت و ظريف و اشتون براي اولين بار بدون برگزاري مصاحبه مطبوعاتي مشترك، وين را ترك كردند.
كاملا قابل پيشبيني است كه اين خبر ذوقزدگي كساني كه اساسا با «توافق ژنو» مشكل دارند را در پي داشته و احتمالا دستمايه خوبي براي جلسات درونگروهي دلواپسان را فراهم كرد كه با آب و تاب زايد الوصفي ازصحت پيشبينيهاي خود سخن گفته و براي تيم هستهيي خط و نشان بكشند كه با وجود وادادگي (به زعم آنان) تحليل آنها درست از آب در آمد و زياده خواهي امريكا و استكبار جهاني براي تيم هستهيي مشخص شد. البته اهل فن و كساني كه با ادبيات و روش مذاكراتي در اين سطح آشنايي دارند اينگونه تحليلهاي كودكانه را جدي نميگيرند. به عنوان يك كارشناس با آگاهي از دشواري، پيچيدگي و مشكلات مذاكراتي با درجه بالا از حساسيت، از عدم حصول توافق در مذاكرات شگفتزده نشدم چه آنكه هم ظريف و هم طرف مقابل (1+5) عدم دستيابي به توافق را دور از انتظار ندانسته و از توافق در «همه موارد يا هيچ چيز» سخن گفته بودند. نگارنده اين سطور روز پنجشنبه در يادداشتي از «گمانهزني در مورد احتمال عدم توافق فوري در گام نهايي» سخن گفته و پيشاپيش هشدار داده بود كه «عدم حصول توافق كامل در اين دور از مذاكرات را نبايد به معناي شكست آن تلقي كرد». اتفاقا عدم دستيابي به توافق در اين مرحله را ميتوان از زاويهيي مثبت ارزيابي كرد و همانطور كه عراقچي نيز در مصاحبهيي با خبرنگاران داخلي در وين تاكيد كرد: «روند مذاكرات سازنده و خوب هست، ولي به نتيجه مشخصي نرسيده است. مذاكرات كاملا جدي در جريان است و ادامه مييابد. اين بدان معنا نيست كه مذاكرات به شكست انجاميده است. در ماه خرداد دو دور در نظر گرفته شده كه زمان يك دور آن قطعي شده و دور بعدي نيز به محض قطعي شدن اعلام خواهد شد». در كنار دشواري مذاكرات و فني و پيچيده بودن آن، نميتوان فشارهايي كه طرف 1+5 يا حداقل برخي از كشورهاي اين گروه با آن روبهرو هستند را ناديده گرفت. سفر چاك هيگل، وزير دفاع امريكا به اسراييل را ميتوان در راستاي تلاش بيوقفه واشنگتن براي مهار رژيمي گرفت كه از هيچ كوششي براي شكست مذاكرات فروگذار نكرده و آشكارا آن را اعلام ميكند. حكم دادگاهي در آرژانتين براي لغو توافق وزراي خارجه دوكشور براي تشكيل «كميته حقيقتياب در حادثه تروريستي آميا» را نيز بايد در همين راستا ارزيابي كرد. ظريف در صفحه توييتر خود نوشته است: «اراده، مهمترين عنصر براي موفقيت در هر مذاكرهيي است. ما در اين باره مصمم هستيم و اميدواريم طرفهاي مقابل ما هم نيز همين گونه باشند». البته خود آقاي ظريف هم بر اين نكته واقف است كه جمع كردن اراده شش كشور با منافع مختلف و بعضا مخالف اگر دور از ذهن نباشد، اندكي دشوار مينمايد. بر هيچكس پوشيده نيست كه موضوع هستهيي ايران با وجود همه مشكلات فني پروندهيي است سياسي. بدون آنكه خواسته باشم نقش ديگر كشورهاي اين مجموعه را كمرنگ جلوه دهم بايد پذيرفت كه امريكا رهبري اين اركستر را در دست دارد و اراده مدنظر ظريف را نيز بايد در اين عنصر جستوجو كرد. متاسفانه با وجود همه هشدارهاي دلسوزان در هشت سال گذشته، امريكا توانست با استفاده از شرايط كشور، ايران را در مشكل «قطعنامههاي شوراي امنيت» گرفتار كند؛ كاري كه اجتناب از آن ناممكن نبود. ولي اكنون كه خواسته يا ناخواسته در اين وضعيت قرار گرفتهايم بايد براي رهايي از اين مشكل چارهيي انديشيد. تصور ميكنم رقابت قدرتهاي جهاني در مورد ايران پساتحريمها، تمايل امريكا براي پايان دادن به پرونده هستهيي ايران از راهكارهاي ديپلماتيك كه ميتواند پيروزي بزرگي براي اوباما و دموكراتها باشد، واقعبينانهترين رويكرد براي تحليل وضعيت و بهره جستن از آن در ادامه مذاكرات است.
منبع: اعتماد