دعوت وزير خارجه به عربستان و كمي آن طرفتر سفر رييسجمهور به تركيه؛ گزارهيي كه نشان ميدهد شرايط منطقه در مورد ايران در حال تغيير است و منطقه خواهان ترميم رابطهيي است كه سالها تيره و تار بود.
به گزارش خرداد، روزنامه اعتماد با مهدي مطهرنيا كارشناس مسائل سياست خارجي در مورد اين دو سفر، دلايل آن و تبعاتش گفتوگوي انجام داده است كه متن آن در ادامه ميآيد.
عربستان به صورت رسمي از وزير خارجه ايران دعوت كرده است كه طي سفري به اين كشور در اجلاس وزراي خارجه كشورهاي عضو سازمان همكاريهاي اسلامي شركت كند. تحليل شما از اين دعوت چيست؟
يك نكته را نبايد در سياست فراموش كرد و آن نكته اين است كه هيچوقت نه دوست دايم و نه دشمن دايم وجود ندارد و من نيز بر اين باور هستم كه در دنياي امروز كه شتاب تحولات بسيار زياد است نه دوست دايم و نه دشمن دايم و نه حتي منافع دايم وجود ندارد از اين رو سياستمداران بايد در مسير تغيير و تحولات موجود تاريخ بسيار فعالانه و با تساهل و تسامح بالا در مسير پرفراز ونشيب تغيير و تحولات با حفظ اصول مدنظر خوش توانايي تغيير رفتار و دگرگونيپذيري حول محور اصول خود را داشته باشند. ايران نيز پس از انقلاب اسلامي در پرتو رسالتهاي تاييد شده خود در حوزههاي منطقهيي تاثيرگذاري بسياري را تجربه كرده است.
شما فكر ميكنيد چه اتفاقي افتاده است كه عربستان پس از سالها روابط تاريك، به فكر گردش در روابطش افتاده است؟ علت اين گردش نگاه چه بوده است؟
با ورود حسن روحاني به نهاد رياستجمهوري تغيير و تحولاتي رخ داده است كه عربستان را به تغيير جهت نسبت به ايران سوق داده است. بايد بپذيريم كه ايران يكي از قدرتمندترين كشورهاي منطقه است كه رفتار سياسياش همواره پيامدهاي بسزايي از خود به جاي گذاشته است. در سالهاي اخير با فقدان نسبي يك ادبيات مدبرانه و رفتار معقولانه در منطقه تنشهاي موجود در منطقه ميان بازيگران اصلي به ويژه ايران و عربستان بسيار زياد شد و اينجاست كه عامل سوم يعني آمدن آقاي روحاني با دكترين تعامل سازندهاش و موفقيت اين دولت در تغيير نگرش حاكم بر نگاه به ايران پس از سفر نيويورك آقاي روحاني و تلاشهاي بايسته بر حل و فصل پرونده هستهيي اين تغيير نگرش نقطه عطف مجددي را به خود بازگرداند. همانگونه كه دكترين سياست خارجي دولت آيتالله هاشمي تحت عنوان عاديسازي روابط با كشورهاي عربي توانست نقطه عطفي در روابط ايران و عربستان به جاي بگذارد و پس از آن نيز دكترين تنشزدايي دولت خاتمي آن را تقويت بخشيد هماكنون پس از اختلال دولتهاي نهم و دهم، دكترين تعامل سازنده روحاني بر آن است كه سياست خارجي و از آن مهمتر تحركات ديپلماتيك ايران را به ريل اصلي خود بازگرداند. موفقيتهاي ايران در موضوعات منطقهيي به همراه دكترين تعامل سازنده روحاني به اضافه پيامدهاي ناشي از موفقيت ايران در نشان دادن عزم جدي براي حل و فصل ديپلماتيك پرونده هستهيي به گونهيي پيش رفت كه امريكاييها در جهت نزديكي عربستان به ايران توصيههاي هوشمندانهيي به عربستان داشته است.
پس ميتوان گفت امريكا هم نقش مهمي در اين دعوت رسمي عربستان از ايران داشته است. اينطور نيست؟
بعد از سفر چاك هيگل، وزير دفاع امريكا به عربستان بود كه دعوت شفاهي از ظريف براي سفر به عربستان صورت گرفت و بالطبع بنا بر اين بود كه اين سفر در زمان مناسب و داراي تفسير اسلامي و منطقهيي صورت بگيرد. ايران نيز اعلام موضع صريحي مبني بر اين دعوت داشت كه پس از آن وزير خارجه عربستان از ظريف براي حضور در اين اجلاس دعوت به عمل آورد و معاون ظريف نيز اين دعوتنامه را مودتآميز خواند.
فكر ميكنيد تاثيرات اصلي اين دعوت در منطقه و ميان دو كشور چگونه باشد؟
اين سفر نقطه عطفي پس از نقاط عطف ناشي از ورود دكترين عاديسازي روابط و تنشزدايي در مرحلهيي است كه سياست خارجي ايران دكترين تعامل سازنده را مطرح ميكند. به نظر ميرسد قطار سياست خارجي ايران آرام آرام به ريل اصلي تحركات خود بازخواهد گشت.
برخي كارشناسان معتقدند كه از سرگيري روابط ايران و عربستان نوعي «زلزله سياسي» است. شما هم اين تعبير را قبول داريد؟
من چندان با اين واژگان افراطي موافق نيستم. بله از سرگيري روابط ايران و عربستان ميتواند يك بهار جديدي را در حوزه ارتباطات ايران و عربستان به وجود آورد كه اگر اين شكوفهها و گلهايش رويش كند عطر آن در كل منطقه به مشام مردم خواهد رسيد. ملتهاي سوريه، لبنان، كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس، پاكستان و افغانستان اما بيش از ديگران اين عطر را استشمام ميكنند.
در مورد سفر آقاي روحاني به تركيه چطور؟ فكر ميكنيد اين سفر هم در ادامه همين نگاه جديد دنيا به ايران باشد؟
انتخاب آقاي روحاني به رييسجمهور و حمايت معنادار مردم از گرايشهاي او به ويژه در حوزه سياست خارجي و تلاش وي در صحنه بينالمللي با هدايت مدبرانه در پرونده هستهيي موجب شد كه دكترين جنگهاي نامتعادل عليه ايران با يك سكته جدي روبهرو شود. نگاه جهانيان به ويژه كنشگران اصلي در صحنه بينالمللي در ارتباط با ايران ترميم شد. تابوي سخن گفتن و دست دادن با امريكا شكسته و نشان داده شد كه ميتوان با حفظ ارزشها با رقيب مذاكره كرد. پس از آنكه آرام آرام كشورهاي بزرگ جهان براي حل مسائل خود با ايران پيشقدم شدند شاهد تلاشهاي كنشگران منطقه بوديم كه خواهان ايجاد فضاي مثبت با ايران بودند كه اين سفرها نيز مثالي براي آنهاست.