حسن روشن یکی از اعضای آن تیم جادویی بود که البته بیشتر جامجهانی را به دلیل مصدومیت از دست داد اما همان حضور کوتاه مدتش در زمین هم منجر به این شد که زننده یکی از شش گل تاریخ فوتبال ایران در جامهای جهانی باشد. گلی که برابر پرو به ثمر رساند اما ایران را به دور بعد نرساند.
حسن روشن یکی از مهاجمهای فراموش نشدنی تاریخ فوتبال ایران است. مهم نیست که در زمان او زیسته باشید یا نه! اگر سری به آرشیو ویدئوهای بازیهای ملی بزنید با صحنههای بیشمار هنرنمایی او در نوک حمله تیم ملی مواجه میشوید. او یکی از اعضای تیم قهرمان ایران در دهه هفتاد میلادی است. تیمی که در آسیا به هیچ تیمی نمیباخت و برای اولین بار به جامجهانی صعود کرد.
به نقل از تابناک، خیلیها فکر میکنند که به دلیل پیروزی ایران برابر آمریکا در جامجهانی 1998 بهترین عملکرد ما در این سال رقم خورده است. روی کاغذ یک برد برابر امریکا بهتر از یک تساوی برابر اسکاتلند است. اما اگر بدانید که ایران با همان تساوی برابر اسکاتلند و با توجه به شکست هلند برابر اسکاتلند در بازی آخر برابر پرو شانس صعود به مرحله یک هشتم نهایی را داشته شاید نظرتان عوض شود. حسن روشن یکی از اعضای آن تیم جادویی بود که البته بیشتر جامجهانی را به دلیل مصدومیت از دست داد اما همان حضور کوتاه مدتش در زمین هم منجر به این شد که زننده یکی از شش گل تاریخ فوتبال ایران در جامهای جهانی باشد. گلی که برابر پرو به ثمر رساند اما ایران را به دور بعد نرساند.
در خلال گفتوگو از او پرسیدیم که از شما برای دیدن جامجهانی دعوت نشده و گفت «نه!» اما ساعتی از صحبتهایمان نگذشته بود که با تلفن همراهش تماس گرفتند که پاسپورتات را برای اعزام به برزیل بیاور. چند روز بعد از حرکت تیم ملی به سوی برزیل با مهاجم سابق تیم ملی که خودش را «بچه دهات شمرون» میداند در خصوص تیم ملی و حضورش در جامجهانی سخن گفتیم. گفتوگوی ما را با موضوع جامجهانی میتوانید در ادامه بخوانید.
حتما اسامی بازیکنهای تیم ملی را برای جامجهانی را دیدهاید. با توجه به اینکه خود شما سابقه حضور در خط حمله تیم ملی را در جامجهانی 1978 داشتید نظرتان را در خصوص بازیکنان خط حمله ایران در این جامجهانی به ما میگویید؟
اره، ترکیب را البته کاملا الان به خاطر ندارم ولی تعجب کردم که چرا خسرو حیدی را در جمع مهاجمهای تیم ملی قرار داده بود.
خب حضور خسرو در جمع مهاجمها بهخاطر علاقه کیروش به استفاده از ترکیب 4-2-3-1 هست و خب معلوم نیست که آن سه نفر بین هافبکهای دفاعی و مهاجم نوک کدامشان مهاجم و کدامشان هافبک است. مثلا تصور میشود که کیروش برای سمت راست این ترکیب 3 نفره خسرو را مد نظر داشته باشد و جهانبخش هم یار تعویضی باشد.
4-2-3-1 را تیمی بازی میکند که مهاجمی مانند غفور جهانی، مظلومی یا علی دایی داشته باشد. بازیکنی که خوب بدود، خوب هد بزند و از توپهای ارسالی به خوبی استفاده کند.ضمن اینکه آن پنج نفر پشت سر باید بازیکنان جنگنده و درگیری باشند که بازی را به جلو بکشند و با داشتن این بازیکنان میشود 4-2-3-1 بازی کرد. ولی به نظرم با این بازیکنها بهترین شیوه بازی کردن تیم ملی 4-1-3-2 میتواند باشد. چرا که قوچاننژاد بازیکنی است که احتیاج به فضاسازی دارد و با حضور یک مهاجم دیگر تکمیل میشود.
خب از آنجایی که کیروش به سیستمهای دفاعی خیلی علاقه دارد قطعا از دو هافبک دفاعی استفاده میکند. حتی در بازیهای سختی مثل بازی با آرژانتین به نظرم شاید از سه هافبک دفاعی هم بهره ببرد.
10 تا هم مدافع و هافبک دفاعی بگذارد فرقی نمیکند. از نظر من بازی با آرژانتین راحتترین بازی ایران است.
پس سختترین بازیمان کدام است؟
نیجریه!
چرا؟
نیجریه یک تیم قدرتی و تکنیکی است. البته همیشه ضعف تاکتیکی داشتند ولی با این حال از نظر تکنیک و قدرت قابل مقایسه با بازیکنان ما نیستند. ضمن اینکه تعداد زیادی از بازیکنانشان لژیونر هستند و تجربه بینالمللیشان به آنها کمک میکند. ولی خب ساختار آنچنانی در فوتبال ندارند. ضمن اینکه بازی ما با نیجریه بازی اولمان هم هست. بنا براین بازی خیلی سختی برای ماست. اگر هم بخواهد ترکیب دفاعی بچیند باید در برابر این تیم بچیند وگرنه بازی ما با آرژانتین راحتترین بازی ما در این گروه است. ضمن اینکه به نظر من بهترین دفاع حمله است.
بههرحال دست کیروش هم در چیدن ترکیب تهاجمی تیم ملی با توجه به پتانسیل بازیکنان فعلی تیم ملی بسته است .
خب این به ساختار بیمار فوتبال ما بر میگردد. ساختار فوتبال ما باید در باشگاهها درست میشد که نشد. ما همهچیزمان پدیدهای و جرقهای است. بر روی ساختار نیست. یک دفعه یک قوچاننژادی پیدا شود و پدیده شود. خوشبختانه استقلال و پرسپولیس امثال به این درد گرفتار شدند. حالا مرد میخواهد که بماند و این تیم را قهرمان کند. چرا که دیگر از بودجههای آنچنانی خبری نیست و دیگر نمیتوانند بازیکنان گرانقیمت سال گذشته را جذب کنند. حالا باید به دنبال ساختن یک ساختار مناسب باشند و بازیکن بسازند. اتفاقا امسال سالی است که باید همه به امیر قلعهنویی کمک کنند.
آقای روشن! با توجه به اینکه ایران تجربه چهار دوره حضور در جامجهانی را دارد عجیب نیست که مردم توقع داشتهباشند که برای اولین بار از گروهمان صعود کنیم. با توجه به ترکیب گروهمان هم این امکان وجود دارد که تیمی با چهار امتیاز هم بتواند صعود کند و با این حساب ایران با امتیاز گرفتن در اولین بازی برابر نیجریه میتواند امیدوار به صعود باشد. نظر شما چیست؟
فوتبال چیزی است که همه چیز در آن امکان وقوع را دارد. همین بازی صعود ما با کره بهترین مثال برای این ماجراست. ولی به هر حال بین تیمی که کار کرده و ساختار فوتبالی دارد و کشوری که کار نکرده و به جرقهها دل بسته تفاوت وجود دارد. به هرحال ما چند روز دیگر بازی داریم و هنوز ترکیب اصلی تیممان با هم بازی نکرده است. در بازیهای دوستانهای که برگزار شده هربار یک ترکیب به میدان رفته و مشخص است که کیروش هم از این بازیها برای شناخت ترکیباش استفاده کرده است. پس باید فرقی بین ما و آلمانی که از یک سال پیش ترکیباش را میشناسد و مدام با هم بازی کردهاند وجود داشته باشد. این چندتا بازی تدارکاتی که تیم ملی در اتریش انجام داد شاید تنها حسنی که داشت این بود که اتفاقا سطح توقعات مردم را از تیم ملی پائین آورد. یعنی اگر در این بازیهای تدارکاتی ما پیروز میشدیم توقعات همینطور بالا میماند اما به نظرم بعد از بازیهای دوستانه توقع مردم حداقل پنجاد درصد پائین آمد. به نظر من معجزه در فوتبال وجود دارد ولی نه در جامجهانی!
در جامجهانی امکان دارد که «اتفاق» رخ بدهد اما معجزه رخ نمیدهد. در جامجهانی 1990 کامرون در اولین بازی آرژانتین را شکست میدهد. همه میگفتند معجزه شد. اما در پایان این آرژانتین بود که به فینال رسید. بنا براین اگر بخواهیم روی کاغذ بگوییم چند درصد شانس برای صعود ایران وجود دارد به نظرم ده درصد هم نیست.
شما عضو تیمی بودید که یکی از بهترین تیمهای تاریخ فوتبال ایران بود. هم از نظر بازیکنان و هم از نظر افتخارات! به مسئله ساختار اشاره کردید و به نظرم فوتبال زمان شما ساختارمند تر از الان هم بود. با احتساب این مسائل و علیرغم اینکه شما اولین حضور ایران در جامجهانی را رقم زدید آیا از تیم شما هم توقع صعود میرفت؟
ما خودمان توقعمان از مردم بالاتر بود.من در آن زمان مصدوم بودم و دوران نقاهتم را میگذراندم اما با این حال خودمان امیدوار بودیم که از گروهمان صعود کنیم. حتی در وسط بازیها بیشتر امیدوار شدیم. چون اسکاتلند هلند را شکست داد و ما پیروزی برابر پرو میتوانستیم صعود کنیم. شما فیلم بازی ما با پرو را نگاه کنید. ما حداقل باید هفت تا گل میزدیم. از شانس ما آن روز روز خوب گلر پرو بود. به هرحال ما قهرمان مطلق آسیا بودیم. یعنی حتی یک تیم در آسیا نمیتوانست ما را ببرد و همین هم موجب شد ما اعتماد به نفس بالایی داشته باشم. قبل از جامجهانی که ما به مسابقات جشنواره رئال مادرید دعوت شده بودیم به جاست فونتین گفتم که رکوردت را در جامجهانی میشکنم. (فونتین فرانسوی با زدن 13 گل در یک جامجهانی رکوردداراست)
نه اینکه من بخواهم 13 گل در جامجهانی بزنم ولی منظورم این است که ما به هیچ وجه نمیترسیدیم. قبل از جامجهانی با فرانسه بازی کردیم و در حالی که با گل من یک-یک بودیم، دو یک بازی را واگذار کردیم که گل دوم آنها هم زمانی زده شد که ناصر داشت دیواره دفاعی را میچید و حواسش نبود و بازیکن فرانسه توپ را زد توی گل. برای همین من تعجب میکنم که چرا میگوید علی پروین روز بازی با هلند ترسیده بود. اصلا چنین چیزی نبود. بعدها که من در انگلیس و در کلاس مربیگری رودی کول را دیدم میگفت که ما به شدت از شما میترسیدیم جوری که مربی نمیتونست ارنج کند. کم نبود. به هر حال ما قهرمان قاره بودیم.
خب حالا که گفتید بازی با نیجریه سختترین بازی ماست باید برای این بازی چیکار کنیم؟
ببینید ما خودمان به خودمان کمک نکردیم. بعد از بازی با کره که صعود کردیم باید سریع به فکر میافتادیم و به خودمان کمک کردیم. خدا و ائمه و امام زمان همه کمک کردند تا ما صعود کنیم. اما بقیهاش دیگر با خودمان است. خودمان باید به خودمان کمک میکردیم که نکردیم. آن زمان که ما به جام جهانی صعود کردیم در سانتیاگو برنابئو با آرژانتینی که قهرمان جهان شد مساوی کردیم. آنقد بیتجربه بودیم که در همان بازی وقتی من با دروازهبان تک به تک شدم یکی سوت زد و من شوت نزدم تا ببینم که چه کسی سوت زده. نگو یکی از تماشاگران بود. یعنی تا این حد بی تجربه بودیم. ولی آنقد بازیهای خوبی برایمان تدارک دیده شد که ما آبدیده شدیم.
با آرژانتین، فرانسه و خیلی از تیم های باشگاهی بزرگ دنیا بازی کردیم. الان اما تیم ملی اصلا شرایط آن زمان را ندارد و شاید همین هم باعث بشود که از نیجریه بترسیم. به هر حال نیجریه یک تیم فیزیکی است که بازیکنانش تکنیک خوبی دارند ولی خب خدا را شکر به دلیل اینکه بیرون از آفریقا بازی می کنند و عموما لژیونر هستند امیدوارم از آن هماهنگی لازم برخوردار نباشند. ولی به هر حال تیم ما شانس کمی در این جام داره اما در فوتبال هیچ چیز قابل پیشبینی نیست.
حالا با فرض اینکه ما بخواهیم در یک بازی خوب برابر نیجریه امتیاز بگیریم شما چه ترکیبی را پیشنهاد میدهید؟
خسرو برای راست، صادقی و منتظری هم وسط، هاشم بیکزاده را هم بگذاریم و جلوی اینها آندو و نکونام یعنی همان ترکیبی که در استقلال با هم بازی کردند و هماهنگ هم هستند. این بهترین خط دفاعی میتواند باشد. چون اگر بخواهیم فقط دفاع صرف کنیم ضربه میخوریم و اصلا ممکن است خودمان به خودمان گل بزنیم.
خیلی استقلالی نشد؟
در خیلی از جاهای دنیا اسکلت هر تیم را از بازیکنان یک باشگاه انتخاب می کنند. به خاطر هماهنگی که با هم دارند. حالا استقلال مهم نیست. ممکن است پرسپولیسی بودند ولی کنار هم بازی کردن در یک فصل باعث می شود که با هم هماهنگ باشند و این به تیم ملی کمک میکند.
خب مشکل دیگری که داریم این است که هافبک بازیساز نداریم. جباری که خداحافظی کرد سن کریمی هم برای دعوت شدن بالا بود.
به نظر من حق کریمی بود که به تیم ملی دعوت بشود. علی کریمی را باید میبردند و کمک میکردند که از نظر بدنی به آمادگی مطلوب برسد. اگر کریمی کمی از آمادگی همیشگیاش را هم داشت شک نکنید که در هر بازی برای ما حداقل یک پنالتی میگرفت. به هر حال معتقدم کریمی اگر آماده بود خیلی بدرد تیم ملی ما میخورد.
بین چهارتا مهاجم فعلی تیم ملی شما کدام را میپسندید؟
خب قوچاننزاد با توجه به تجربه بینالمللی و کیفیت بازی از همه بهتر است و اصلا به اینکه در ترکیب نباشد فکر نکنیم. اما از آنجایی که من به تک مهاجم اعتقادی ندارم کنارش باید انصاریفرد را اضافه کرد. با این حال به نظرم کار اشکان دژاگه در تیم ملی از همه سختتر است. چون اگر جواد و آندو وسط باشند همه بار جلوبردن تیم روی دوش دژاگه میافتد و واقعا کار سختی دارد با این حال فکر میکنم تیم ما زورش نمیرسد چون دژاگه ان وسط خیلی تنهاست.
آقای از شما و سابقهدارهای تیم ملی در جامجهانی دعوت نشده که برای تماشای بازیهای تیم ملی به برزیل برید؟
نه!
چرا؟ حتی آقای رسایی هم حتی به برزیل میروند؟
نیکی کریمی و گلزار هم میروند. در سال 2006 وقتی اتوبوس پرتغال رسد اول اوزهبیو از ان پیاده شد. اقای دادکان هم در آن زمان دعوت کردند که تعدادی از سابقهدارهای جامجهانی تیم ملی را همراهی کنند. همه جای دنیا همینطور است. من سی سال پیش در الاهلی بازی کردم و هنوز هم که هنوز است عضو هیات امنای این باشگاه هستم. خودشان دعوت میکنند و احترام میگذارند.
از خلال گفتوگو و در باره کارلوس کیروش
قرارداد کیروش با تیم ملی یک قرارداد یکطرفه است. قراردادی نیست که یک کمیته فنی آن را بسته باشد و متناسب با نیاز فوتبال ایران منعقد شده باشد. کیروش صرفا یک نام بزرگ است که فدراسیون آن را آورده وگرنه او مثل اوفارل نیست که استان به استان ایران با مربیان جلسه بگذارد و کلاس آموزشی برگزار کند و همه را با خود همسو کند. البته کیروش کارهای خیلی خوبی هم در تیم ملی انجام داد. مثل مرحوم دهداری که 14 تن از بازیکنان تیم ملی را کنار گذاشت بنا به اصول خودش سه تن از بازیکنان را کنار گذاشت و به هیچ وجه هم از حرفش کوتاه نیامد. ولی خب از طرف دیگر مثلا به هیچ وجه به بازیکنان داخلی اعتقاد نداشت و به دنبال بازیکنان دیگری رفت. پدر قوچاننژاد مدتی با چند دی وی دی از گلهای او به دنبال کسی میگشت تا پسرش را معرفی کند که ما او را به نبی معرفی کردیم.
با همه اینها اگر در یک ترازو بسنجیم آنچه کیروش به ایران داد و در مقابل ایران به کیروش داد بیشک کفه ترازوی ایران سنگینتر است. ایران کیروش را زنده کرد. کیروش قبل بازی با کره به پلیآف فکر میکرد. اگر آن گل را قوچاننژاد نمیزد یا اگر دی پلیآف حذف میدشیم بیشک کیروش هم محو میشد. برای اینکه جز مربیهای بازنشسته دنیاست.