آبان ماه سال گذشته بود كه بعد از سه سال از خروج بنز از ايران مجددا بحث حضور اين برند مطرح آلماني به كيلومترهاي جاده كرج ورد زبانها شد و در كوتاه زماني سيد رضا حسيني، مديرعامل شركت ستاره ايران كه نماينده بنز در ايران است از مذاكره اوليه براي توليد محصولات بنز در ايران خبر داد و مشخص شد كه اگر تحريمهاي غربي عليه ايران برداشته شود ميتوانيم دوباره به حضور برند معتبري چون بنز در ايران اميدوار باشيم. به همين منظور هم جلساتي با مديران خودرويي كشور برگزار ميشد تا زمينه حضور مجدد بنز در ايران فراهم شود.
اما شايد نكته جالب توجه در اين بين برخي سوالات و شبهاتي باشد كه از سوي مديران بنز در اين جلسات مطرح شده است و حال بعد از نزديك به 10 ماه برخي از اين شبهات در قالب نامهيي سرگشاده به نقل از مديرمرسدس بنز در برخي محافل خبري منتشر ميشود. نامهيي كه حاوي نكاتي جالب و در عين حال برخي سوالات و شبهاتي است كه بارها در ذهن عموم مردم و كارشناسان مطرح شده است اما هيچگاه اين نكات به زبان رانده نشده يا شايد تصوري براي پاسخگويي به اين سوالات وجود ندارد.
در اين باره روز گذشته برخي منابع با انتشار اين نامه سعي كردند تا پاسخي روشن از برخي مديران خودرويي دريافت كنند پاسخهايي كه همچنان در سكوت به فراموشي سپرده شد. بر اين اساس در نامه سرگشادهيي كه به نقل از مانفرد شفنهاخن، مديرعامل مرسدس بنز به مديران صنعت خودرو كشور منتشر شده است، آمده است: «ما ساليان سال است با سختترين كنترل كيفيت، تعبيه پيشرفتهترين سيستمهاي ايمني، وسيعترين برنامه بازاريابي، پرهزينهترين تبليغات و بهترين خدمات پس از فروش، خودرو توليد ميكنيم و با اين حال دايما تحت فشار مصرفكننده براي توليد محصولات با كيفيتتر بوده و مجبوريم با رقباي خود به صورت شانهبهشانه رقابت كنيم. اگر مديريت شركتهاي خودروسازي ايران ما را به غلامي قبول كنند، حضور محترمشان شرفياب شده و اين سوالها را از محضر گراميشان خواهيم پرسيد .
يك - چطور شش ماه قبل تحويل ماشين از مشتري پول ميگيريد؟
دو - چطور آنها ميدهند؟!
سه - اينكه ميگويند در ايران ثبات مديريتي وجود ندارد به چه معناست؟ اينجا يك پيچ و مهره گم ميشود، گمت ميكنند!
چهار - چه وردي ميخوانيد كه مشتري بعد از شش ماه، ماشين نقرهيي را به جاي ماشين سفيدرنگ (كه ثبتنام كرده بود) قبول كرده و صدايش در نميآيد؟
پنج - ميآييد كشورهايمان عوض؟
با احترام و تعجب.
هرچند كه خودروسازان تاكنون واكنش خاصي در مورد صحت و سقم اين نامه نشان ندادهاند اما همين سكوت هم نشان ميدهد كه نكات ذكر شده در اين نامه خالي از توجه نيست البته برخي از مديران خودرويي كه تمايلي به ذكر نام خود ندارند بر صحت سوالات مطرح شده تاكيد ميكنند و عنوان ميكنند كه چنين سوالاتي در جلسه نشست مديران ايرانخودرو با شركت ستاره ايران مطرح شده است. البته تاكنون و بعد از توافق ژنو چندين بار در خصوص بازگشت بنز به ايران صحبتهايي از سوي مسوولان خودروساز مطرح شده است اما آلمانها هم همچون فرانسويها تصميم نهايي خود را منوط به توافق نهايي هستهيي كردهاند.
آمد و رفت بنز در ايران
شايد سالها پيش وقتي محمدرضا پهلوي، بخشي از سهام بنز را با پول مردم ايران براي خانوادهاش خريد، كسي فكرش را هم نميكرد كه 30 سال بعد مرسدس بنز دفترش را در ايران تعطيل كند؛ دفتري كه حتي در سالهاي جنگ تحميلي هم تعطيل نشد، دفتري كه يكي از بزرگترين فروشندگان خودروهاي رنگارنگ به دولت ايران بوده؛ از آمبولانس و ماشين پليس و بنزهاي ضدگلوله گرفته تا نفربرهاي جنگي، خودروهاي حمل موشك، كمپرسي، كاميون كشنده و حتي خودروهاي حمل جنازه. بنز و ستارهاش آشناترين اسم براي هر ايراني است؛ اسمي كه حتي كساني كه كمترين علاقهيي به اتومبيل ندارند هم با آن آشنا هستند و آن را نماد آلمان ميدانند. برخلاف تصور اكثر مردم ايران كه فكر ميكنند با توليد پيكان صنعت خودرو ايران و ايران خودرو جان گرفته، صنعت خودرو ايران با توليد بنز پا به عرصه ظهور گذاشته است.
ايران خودرو قبل از آنكه خبري از توليد پيكان باشد در سال 1342 اتوبوس 302 مرسدس بنز را مونتاژ ميكرد. در كنار ايران خودرو هم شركت خاور، كاميون بنز را توليد ميكرد. اما حال اين آشناترين برند خودرويي براي هر ايراني پس از نيم قرن كار، دفترش را در ايران تعطيل ميكند. البته پس از تعطيلي دفتر بنز اطلاعاتي از گذشته اين شركت در ايران در حال روشن شدن است. سالها بود كه گفته ميشد ايران بخشي از سهام بنز را پيش از انقلاب خريده است و پس از انقلاب بنز به جاي سهامش چهار هزار ماشين پليس به ايران داده اما در حقيقت اينگونه نبوده است. پيش از انقلاب و در دهه 70 ميلادي با بروز بحران مالي در غرب، بنز با مشكل مواجه ميشود و رو به ورشكستگي ميرود.
در اين شرايط دولت ايران سعي ميكند 30 درصد از سهام بنز آلمان را بخرد. با اين كار مديريت شركت مرسدس بنز در اختيار ايران قرار ميگرفت اما دولت آلمان براي جلوگيري از اين موضوع خود اقدام به خريد سهام مرسدس بنز ميكند تا مالكيت اين شركت از دست آلمانها خارج نشود. البته پس از اين اتفاق محمدرضا پهلوي با پول ملت ايران بخشي از سهام بنز را براي خانوادهاش ميخرد. شاه ايران در اواخر حكمرانياش مدل معروف كلاس G را كه شاسي بلندي متوسط است براي ارتش ايران سفارش ميدهد. شركت بنز بنا به درخواست شاه ايران شروع به طراحي اين مدل ميكند كه انقلاب رخ ميدهد.
مرسدس بنز هم مدل G را به جاي ارتش ايران تحويل نيروهاي ناتو ميدهد. البته پس از انقلاب، مرسدس بنز همچنان همكاري خود را با ايران ادامه ميدهد. اين شركت تنها در جنگ تحميلي به مدت دو ماه و آن هم به صورت موقت دفترش را در تهران تعطيل ميكند. كاميونهاي توليدي اين شركت يكي از اصليترين وسايل حمل نيرو در سالهاي جنگ تحميلي بوده است؛ خودروهايي كه به صورت مستقيم يا غيرمستقيم از بنز آلمان تامين شده بود. اوج تعامل مرسدس بنز به دو دوره تاريخي در ايران بازميگردد كه يكي پيش از انقلاب و ديگري طي هشت سال دولت اصلاحات است. پيش از انقلاب مرسدس بنز جديدترين مدلهايش را در ايران توليد ميكند و حتي براي افزايش سهم ساخت داخل، 30 درصد از سهام موتورسازي تبريز «ايدم» را ميخرد. با اين كار عملا موتورهاي بنز در ايران توليد و به بنز آلمان صادر ميشدند. بنز قصد داشته با توليدات ايران بازار قاره آسيا و بخشي از آفريقا را تامين كند. مابين سالهاي 1376 تا 1384 بنز دوباره مدرنترين محصولاتش را در ايران توليد ميكند و براي توليد سواري مرسدس بنز كلاس E و C با شركت ايرانخودرو به توافق ميرسد.
اين شركت در سال 1382 براي فروش و خدمات پس از فروش بنزهاي سواري شركت ستاره ايران را كه تمام سهامش در اختيار بنز آلمان بود تاسيس ميكند. با توليد مرسدس كلاس E در سال 1385 ساخت بنز سواري در ايران آغاز ميشود. اما توليد كلاس C در ايران هيچگاه عملي نميشود. در سال 1386 با ايجاد تنشهاي سياسي بين ايران و آلمان و همچنين بحث كاهش هزينه در دايملر بنز، دفتر اين شركت با تعديل گسترده نيرو در ايران مواجه ميشود و دو طبقه معروف برج سايه كه عملا مانند سفارتخانه آلمان بخشي از خاك اين كشور محسوب ميشد، فروخته ميشود. شركت بنز در ادامه، سهام ستاره ايران را در مقابل حدود يك ميليون دلار به ايران خودرو ميفروشد و با اين كار توليد سواري بنز در ايران كمرنگ و كمرنگتر ميشود. با بروز تنش بين دو كشور، توليد كاميونهايي با ظرفيت بيشتر از 20 تن و سه محور در ايران متوقف ميشود. پس از اين اتفاق هر روز حضور بنز در ايران كمرنگتر ميشود تا آنكه «زچه»، مديرعامل بنز از فروش سهام بنز در شركت ايدم تبريز خبر ميدهد. وي علت اين كار را زيان ده بودن كارخانه عنوان ميكند اما برخي كارشناسان كاهش روابط سياسي را دليل اصلي ماجرا ميدانند.
چند ماهي از اين تصميم نميگذرد كه فروش كاميون بنز به ايران از طرف بنز ممنوع ميشود و پس از آن اين شركت به كارمندانش اعلام ميكند تا پايان سال 2010 دفتر بنز در ايران براي هميشه بسته خواهد شد. جالب آنكه بزرگترين معامله بنز با ايران پيش از اين تصميم فروش 60 خودرو تشريفاتي بنز به رياستجمهوري ايران بوده است. با تعطيلي دفتر بنز در ايران واردات مستقيم بنز سواري به ايران قطع ميشود و بنز هم به ايران ديگر قطعه نميفروشد و عملا تمام خودروهاي عمومي ايراني مانند آمبولانس و خودروهاي پليس و آتشنشاني با مشكل خدمات پس از فروش مواجه ميشوند. ايران خودرو ديزل بزرگترين شريك تجارياش را هم از دست ميدهد و توليد كاميونهاي مدرن بنز در اين شركت قطع ميشود.
البته اين شركت اجازه توليد كاميونهاي قديمي بنز در ايران را به دليل خارج شدن از محدوده ليسانس توليد دارد كه آن نيز به دليل وارد نشدن محور خودرو از آلمان به حالت تعليق درخواهد آمد. بنز حالابا تمام دلبستگي مردم ايران به آن و با تمام خواستش براي باقي ماندن در ايران بايد به اجبار سياست، ايران را ترك كند؛ خودرويي كه شايد مدل سواري آن نماد ثروتمندان در ايران باشد. اما اتوبوسهاي بنز خاطره ماندگار در ذهن فقيرترين ايرانيان است؛ شركتي كه آمبولانساش مهمترين خودروي امدادي در ايران و كاميونش مهمترين نماد صنعت حمل و نقل ايران طي 50 سال گذشته بوده است. به هر حال با تمام اين فراز و نشيبها و دلبستگيها، فعلا ستاره بنز در ايران بيفروغ خواهد شد.
منبع: اعتماد