counter create hit وقتی غم خانواده ایرانی دود می‌شود+ عکس
۲۰ مرداد ۱۳۹۲ - ۲۲:۳۵
کد خبر: ۸۸۶۷

وقتی غم خانواده ایرانی دود می‌شود+ عکس

«خدایا! خیلی وقته دلم بی آمپاسی می خواد، بی دغدغه، بی مخمصه، بی ان قلت. نمی خوام مغلطه کنم، اما به ضرس قاطع می تونم بگم همیشه حواست به ما هست، ما رو به خودمون وانذار، نذار قیقاج بریم. ممنون خدا! ممنون»

به گزارش خرداد به نقل از مهرخانه:


ماه رمضان امسال در شبکه اول سیما خبری از روح و شیطان نبود، سریال دودکش، اگرچه پر بیننده ترین سریال ماه مبارک نشد، اما توانست لحظاتی لبخند به لب بیننده بنشاند. شخصیت های سریال دودکش، غریبه نبودند، مثل خیلی از آدم های اطرافمان، مثل خودی هایمان، غم نان داشتند. غم نان داشتند اما یادشان بود خدایی دارند و خدایشان به قول فیروز، «قِلِق همه بنده ها را خوب می داند.»

به همین دلیل مخاطب با شخصیت های دودکش همراه می شود و حرف بهروز سربه هوا را از ته دل باور می کند، وقتی می گوید «امروز یه بادبادک کَندیم دادیم هوا، تو هم از اون بالا دیدی چقدر خندیدیم. تو هم می دونی دیگه، ماهایی که با یه بادبادک دلخوشیم، یه جورایی الکی خوشیم، خوشیم چون می دونیم تو هستی، نمی ذاری بمونیم، بلاخره ما رو می کَنی، پس دمت گرم، ممنون خدا»

فیروز مشتاق صاحب قالی شویی مشتاق خودش کم مشکل ندارد، غم خانواده چهار نفری خود را دارد، نمی خواهد به عالیه سخت بگیرد اما به بهروز سخت می گیرد تا مرد شود. باید به فکر خانواده سه نفره خواهرش هم باشد، حتی اگر رابطه اش با شوهر خواهرش خوب نباشد، دور از چشم او، حتی بدون اینکه خواهرش متوجه شود مقداری پول زیر فرش می گذارد، کسی که زندگی چند نفر به او گره خرده است. فیروز مثل خیلی از مردان ِ ایران زمین، وقتی اسم پول نزول می آید داغ می کند، عصبی می شود، حتی اگر ظاهرا اسم پول نزول فرق کرده باشد. کسی که سیزده سال بار سنگین یک راز را به دوش می کشد تا غمی به چهره کسانی که دوستشان دارد نبیند.

فیروز با تمام سخت گیری ها، با تمام حرف هایی که گاهی غُر می شود، گاهی نِق؛ به جان بهروز می نشست و برای بهروز هم برادر بود، هم پدر، هم یک حامی به تمام معنا و این رابطه دو برادر را می شود از این دیالوگ بهروز در حیاط ِ خانه فهمید: «میشه دستت رو باز کنی، سرم بذارم رو دستت بخوابم»

عفت اما این وسط مانده است، هوای تنها برادرش را داشته باشد، یا روی حرف شوهرش حرف نزند، سعی می کند میانه را بگیرد، گاهی از حق خود هم کوتاه می آید که دعوای بین نصرت و فیروز کمرنگ شود. عفت یک زن ِ ایرانی است، هم پا به پای شوهرش در قالی شویی کار می کند، هم هوای خانه را دارد، هم حواسش به بچه ها هست که ذهنشان طرف به قول خودش بشقاب و تبلیغات آن نرود.

روابط خانوادگی این سریال با اینکه گاهی با جر و بحث همراه می شود اما همه افراد در لایه لایه های زندگی هوای همدیگر را دارند. زنی که می داند شوهرش ماهی سفید دوست دارد و برایش مهم نیست، با مقداری از پس اندازش برای شوهرش جشن تولد ساده ای بگیرد. رابطه ی بین پدر و فرزند در این سریال به خوبی به تصویر کشیده شده است، مردی که برای بچه هایش کم نمی گذارد و پسری که غمگین می شود وقتی پدر یک شب در بازداشتگاه است و نمی تواند سرش را روی بالشت خود بگذارد، پسر حواسش هست پدر فقط روی متکای خودش خوابش می برد. در سریال دودکش اگرچه ظاهرا کلمات محبت آمیز بین زوج های فیلم کمتر شنیده می شود، اما همین که چهره مرد خانواده در برابر حرف های همسرش، که او را به جان خودش قسم می دهد درهم می رود، از بسیاری از کلمات عاشقانه دل نشین تر است.

سکانس های دو قسمت آخر سریال برای خانواده های ایرانی دور از ذهن نیست، وقتی برای کسی مشکلی پیش می آید، همه اعضای خانواده، دایی، عمو و عمه، بسیج می شوند، تا اگر کوچکترین کاری از دستشان بر می آید انجام دهند. نگرانی های دایی نصرت، وقتی پوریا به بیمارستان می رود، برای همه ما قابل لمس است.

دودکش، با اینکه لحظاتی را به طنز برای مخاطب رقم زد، اما در بین این خنده ها به نکاتی نیز پرداخت. خواهری که با وجود زندگی ماشینی و تمام مشکلاتی که خودش در زندگی دارد هنوز سنگ برادرش را به سینه می زند. مردی که بعد از فوت پدرش، خواهر و برادر را زیر بال خود می گیرد و تمام دغدغه اش در زندگی نان حلال است. برادری که وقتی از برادر بزرگتر خود می شنود باید نیسانش را برای کمک به شوهر خواهرش بفروشد روی حرف او حرف نمی زند.

تیتراژ خوش ساخت دودکش هم خالی از لطف نیست، ترانه تیتراژ پایانی سریال را که بشنوی درست در ذهنت یک خانواده ایرانی مجسم می شود، خانواده هایی که با وجود دست های خالی هوای همدیگر را دارند.«مث کوه پشت پناه همیم، ولی هر دومون دستامون خالیه»

و در آخر می شود با این دیالوگ فیروز مشتاق که حرف دل خیلی ها است این مطلب را خاتمه داد:
«خدایا! خیلی وقته دلم بی آمپاسی می خواد، بی دغدغه، بی مخمصه، بی ان قلت. نمی خوام مغلطه کنم اما به ضرس قاطع می تونم بگم همیشه حواست به ما هست، ما رو به خودمون وانذار، نذار قیقاج بریم. ممنون خدا! ممنون»

 


ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربحث ترین عناوین
پرطرفدارترین