بیشک یکی از شناختهشدهترین چهرههای دیپلماسی و سیاست خارجی سالهای گذشته است؛ مردی که نام و یادش یادآور سخنگویی وزارت خارجه است؛ کسی که ساختار سخنگویی وزارت خارجه را احیا و رسمیت بخشید. اگر او نبود شاید اکنون موضعگیریهای وزارت خارجه به همان روش سنتی ادامه پیدا میکرد. البته این راه، روشی بود که دولت اصلاحات برای خود برگزیده بود. عنوان آقای سخنگو به حق برازنده «حمیدرضا آصفی» است؛ مردی که هشت سال در دولت خاتمی عنوان سخنگویی وزارت خارجه را یدک میکشید. پس از آن او نیز همچون بسیاری از دیپلماتهای باسابقه ترجیح دادند عطای ماندن در دولت را به لقایش ببخشند. هرچند اگر او و دیگران این کار را نمیکردند بعید نبود قلم حذف روی نام آنها نیز کشیده شود و همچون سفرای سابق جمهوریاسلامی به مرکز مطالعات وزارت خارجه تبعید شود تا وزارت خارجه از تخصص و تجربه آنها بیبهره شوند. همین امر نیز به گفته حمیدرضا آصفی، به تضعیف جایگاه وزارت خارجه منجر شد. دوران تبعید به سر رسیده است. دیپلماتها به جایگاه اصلیشان بازمیگردند؛ این وعدهای است که محمدجواد ظریف، وزیر خارجه در نخستین موضعگیریهایش پس از در اختیار گرفتن سکان هدایت وزارت خارجه مطرح کرد. به گفته آصفی، گوشهنشینان باید به کار گرفته شوند تا فرصت در اختیار گرفتن مدیریتهای و پستهای کلیدی از افراد غیرمتخصص گرفته شود.
آقای ظریف از زمان انتخاب شدن به عنوان وزیر خارجه برتغییرات گسترده در این وزارتخانه و کنار گذاشتن نیروهایی که به گفته ایشان براساس ملاحظات سیاسی وارد وزارت خارجه شدند تاکید کردند. چقدر وزارت خارجه در سالهای گذشته از این منظر آسیب دید.
از جمله عواملی که در سالهای گذشته به تضعیف جایگاه وزارت خارجه منجر شد، محروم کردن این وزارتخانه از نیروهای زبده و متخصص بود. ما نیروهایی از وزارت خارجه داریم که در سالهای گذشته عملا منزوی و بیکار بودند. راه میرفتند و حقوق میگرفتند بدون آنکه از توان، تخصص و تجربه آنها بهره بگیریم. آنها نیروهای کارکشته و توانمندی بودند که در سالهای سخت جمهوریاسلامی ایران، سالهای جنگ خدمت شایانی کرده بودند؛ نیروهایی که پشتوانه کار طولانی در شرایط سخت را داشتند. به نظر من یکی از وظایف در دوره جدید این است که نیروهای موجود در وزارتخارجه که کم هم نیستند و در حال حاضر بنا به دلایلی گوشهنشین شدهاند، به کار گرفته شوند تا فرصت در اختیار گرفتن مدیریتها و پستهای کلیدی از افراد غیرمتخصص گرفته شود.
حضور افراد غیرمتخصص در وزارت خارجه میتواند چه مشکلاتی به وجود بیاورد؟
مهمترینش تبدیلکردن وزارت خارجه به محلی برای آزمون و خطاست.
تبعات این آزمون و خطا چیست؟
آزمونوخطا همیشه مضر و در شرایط حساس هم ضررش بیشتر است. مثلا ما ورزشکاران جوان و کمتجربه را به میادین بزرگ برای کسب تجربه اعزام میکنیم ولی برای عرصههای جدی و سنگین بینالمللی کمتر کسی حاضر است، ریسک کند و به جوانان کمتجربه میدان بدهد. وزارت خارجه آزمونوخطا نمیپذیرد؛ خصوصا در این شرایط.
اکنون در چه شرایط ویژهای قرار داریم که آزمونوخطا در وزارت خارجه مذموم شده است؟
وزارت خارجه از ابتدای انقلاب چند برهه حساس داشت. یکی برهه جنگ بود که بالاخره وزارت خارجه در خطمقدم منازعات بینالمللی خدمات شایان و شایستهای هم کرد. برهه دیگر دوره زمانی کنونی است. به این دلیل که متاسفانه، آمریکا، رژیم صهونیستی به همراه بعضی کشورهای اروپایی یک اجماع غیرانسانی و غیرمنطقی علیه جمهوریاسلامی ایران ایجاد کرده و شرایط خودشان را به کشورهای دیگر برای همراهی تحمیل کردهاند. در این شرایط طبیعی است آزمونوخطا میتواند مضر باشد. بنابراین به فرموده «برای کارهای گران مرد کار دیده فرست»، در این شرایط هم حتما باید نیروهایی که کنار آقای دکتر ظریف قرار میگیرند همچون خود ایشان توانمند باشند تا بتوانند سکان وزارت خارجه را بهخوبی هدایت کنند.
آیا عامل تضعیف وزارت خارجه در سالهای گذشته به ورود نیروهای غیرمتخصص به این وزارتخانه محدود میشود؟
به نظر من وزارت خارجه در چند سال گذشته از دو جهت ضربه خورد. یکی از آنها محروم کردن این وزارتخانه از نیروهای زبده و متخصص بود. یکیدیگر ایجاد کانالهای موازی وزارت خارجه و سلب خیلی از اختیارات وزارت خارجه بود. بدون آنکه بخواهم به جزییات اشارهای کنم خیلی از وظایف ذاتی از وزارت خارجه گرفته شده بود و به دستگاهها و نهادهای دیگر داده شد. این ضربهای بود که وزارت خارجه خورد که مطمئنم دکتر ظریف با توجه به سابقه طولانی که در وزارت خارجه دارند و جزو نیروهای محسوب میشوند که از پایین به بالا آمده است، مانع از تداوم موازیکاریها در سیاست خارجی خواهد شد.
به نظر میرسد موازیکاری در وزارت خارجه محدود به دو دولت گذشته نمیشود؛ بههرحال با وجود تاکید آقای ظریف در مراسم دفاع در مجلس مبنی بر اینکه «باید یک سیاست خارجی داشته باشیم»، از سالهای دور سیاست خارجی از کانالهای دیگری هم اداره میشد آیا تایید میفرمایید و فکر میکنید که ظریف این توان را دارد که بتواند دیگرکانالها را مسدود کند؟
موازیکاری که مدنظر است و به نوعی آسیبی برای وزارت خارجه محسوب میشود. خارج از دولت نبوده است. آن موازیکاری مورد نقد است که وظیفه ذاتی وزارت خارجه است اما نهادها یا افراد دیگری مسئول اجرای آن میشدند مثلا انتقال دبیرخانه جنبش عدم تعهد به خارج از وزارت خارجه. از این دست هم نمونه کم نیست. در هر حال معتقدم آقای دکتر ظریف میتواند این موازیکاریها را متوقف کند و فکر میکنم که موفق خواهند بود البته همه باید به ایشان کمک کنند، کادر وزارت خارجه هم باید آن توانمندی خود را یکبار دیگر به نمایش بگذارد تا دیگران احساس نکنند که وزارت خارجه ضعیف است.
شکستن اجماع بینالمللی و توقف اعمال تحریمها از جمله مهمترین اهداف و برنامههای رییسجمهوری در جریان رقابتهای انتخاباتی اعلام شد که این اهداف و برنامه مورد تاکید وزیر خارجه دولت هم قرار گرفت. چه راهکاری برای دستیابی به این اهداف متصور هستید؟
آمریکاییها و غربیها با شانتاژ و تحریف مسائل فیمابین با ایران فضای منفی علیه جمهوریاسلامی راه انداختهاند، تصور میکنم اگر جمهوریاسلامی ایران به واسطه وزارت خارجه موفق شود برای افکار عمومی در جهان جا بیندازد که به دنبال همکاری دو جانبه هستیم، البته قبول دارم که آسان نیست اما چون با وزارت خارجه و کارکردهایش آشنا هستم معتقدم از این توان برخوردار است و جهان با این واقعیت آشنا شود که طرف مقابل زیادی خواهانه بر جمهوریاسلامی ایران فشار وارد میکند و مسائل را بیجهت سیاسی و امنیتی کرده است، تحریمها خودبهخود شل میشود و کشورهای دیگر زیربار درخواست آمریکا برای اعمال تحریمها علیه جمهوریاسلامی نخواهد رفت.
از نظر شما مهمترین اولویت وزارت خارجه در دوران جدید چیست؟
پیگیری جدی «دیپلماسی عمومی». برای شکستن اجماع بینالمللی علیه ایران ضروری است که وزارت خارجه بهطور جدی «دیپلماسی عمومی» را بهطور واقعی و نه نمادین در دستور کار قرار دهد. ما در چند سال گذشته برخلاف آنچه گاهی ادعا میشد «دیپلماسی عمومی» نداشتیم. دیپلماسی عمومی صرفا در مصاحبه و سفر خلاصه نمیشود البته مصاحبه و سفر بخشی از «دیپلماسی عمومی» است اما نه همه آن. «دیپلماسی عمومی» زوایای مختلفی دارد مثل هنر، فرهنگ، ورزش، کتاب، مطبوعات، سینما و تلویزیون و آدمهای ذینفوذ یا لابیمنها در جاهای مختلف که باید از آنها بسته به شرایط زمانی و مکانی استفاده کرد. ما خیلی پول خرج میکنیم ولی جاهایی که لازم است خرج نمیکنیم یکی جاهایی که خرج نشده و نکردهایم همین دیپلماسی عمومی است.
از زمان انتخاب حسن روحانی به عنوان رییسجمهوری چراغ سبزهای مکرری از سوی غرب به جمهوریاسلامی ایران برای آغاز باب تعامل نشان داده است. چه رویکردی باید به این چراغ سبزها داشت؟
من برای وزیر خارجه نمیخواهم تعیین تکلیف کنم ایشان دیپلماتی باتجربه و باسابقه هستند اما یکی از موضوعات مهمی که در دوره جدید بهطور جدی باید مورد توجه قرار گیرد، بهبود رابطه با بعضی کشورهای غربی است که جرقههای آن هم البته زده شده، تماس وزیر خارجه آلمان با آقای ظریف و دعوت از ایشان برای سفر به آلمان از جمله آنهاست که بسیار قابل توجه است. اما مسائل دیگری هم هستند که به همان نسبت باید مورد توجه قرار گیرد، از جمله احیای نقشی است که قبلا جمهوریاسلامی ایران در سازمان کنفرانس اسلامی داشت. متاسفانه در سالهای گذشته این نقش بهشدت کمرنگ شده که باید آن را احیا کرد تا از ابزار سازمان کنفرانس سازمان اسلامی در عرصه بینالمللی به بهترین شکل استفاده کنیم. فعالکردن اتحادیههای منطقهای و بینالمللی که جمهوریاسلامی ایران در آن عضو بود هم یکیدیگر از مسائل مهم است به نوعی باید یک نوع دیپلماسی و رویکرد چند وجهی پیش بگیریم تا بتوانیم از شرایط کنونی گذر کنیم.
چه چشماندازی برای سیاست خارجی جمهوریاسلامی ایران در چهار سال آینده متصور هستید؟
به سیاست خارجی جدید بسیار خوشبینم.
منبع: بهار