پرویز بهرام گوینده پیشکسوتی که عده زیادی او را با گویندگی به جای شخصیت ابوموسی اشعری در سریال امام علی(ع) میشناسند، در بستر بیماری است و میگوید بعد از بهبودی، دیگر در تلویزیون دوبله نخواهد کرد.
به نقل از مهر, پرویز بهرام صدای خاصی دارد و اگر با یکی از آشنایان به هنر دوبله همصحبت شوید و او را با نامش به جا نیاورید، احتمالا استاد بهرام را با این عبارت به شما معرفی میکند: «صدای ابوموسی اشعری» البته صدای پرویز بهرام و بازیگر ایفاکننده نقش ابوموسی اشعری در سریال امام علی(ع) بسیار به یکدیگر شبیه است و این موضوع را در گپ و گفت کوتاهی که با این پیشکسوت حوزه دوبله داشتیم مطرح کردیم.
این گفتگو البته نه در استودیوهای دوبلاژ و نه در منزل استاد بهرام بلکه در بیمارستانی که وی در آن بستری شده بود، انجام شد. روزی که به دیدار چهره ماندگار حوزه دوبلاژ رفتیم، ایران شاداب همسرش قصد ترخیصش را از بیمارستان داشت و کمی عصبی بود.
طی یک سال گذشته، این دومین مرتبه است که پرویز بهرام به دلیل ابتلا به بیماری سرطان خون در بیمارستان بستری میشود. اتاقی که وی در آن بستری بود، یک اتاق دو تخته بود و در تخت کناری، یک کارمند بازنشسته، بستری بود که همسر وی نیز از عدم رسیدگی اداره شوهرش گلایه داشت اما شکوههای همسر پرویز بهرام بهقدری جدی بود و اصرار داشت صدای اعتراضش به گوش مسئولان برسد که تصمیم گرفتیم در کنار گپ و گفت با استاد دوبله، با همسرش نیز گفتگو کنیم.
پرویز بهرام متولد سال 1312 در شهر بابل است و از رشته حقوق به عرصه دوبله وارد شده است. او سالها در کنار دوبله به فعالیتهای حقوقی و وکالت هم اشتغال داشته است و میتوان حدس زد که با صدای نافذ و تاثیرگذارش، تاثیر زیادی بر قاضیان، هیئت منصفه، اعضای دادگاه و تماشاچیان مختلف داشته است.
روایت مستند «جاده ابریشم» از دیگر فعالیتهایی است که بهرام را با آن میشناسند. اگر بخواهیم از نقشها و به قول دوبلورها رُلهای دیگری که گفته مثال بزنیم، باید به شخصیت پروفسور وایز (استاد فلسفه دانشگاه پاریس) در سریال مدار صفرددرجه، ابنعباس در سریال تنهاترین سردار که حسین گیل ایفاگر نقش آن بود و ... اشاره کنیم. البته علاقهمندان جوان دوبله، شاید با نقشهای قدیمی و گویندگی بهرام به جای شخصیتهای فیلمهای کلاسیک چندان آشنا نباشند، اما صدای او در میان پدران و گذشتگان ما که طرفدار تماشای فیلمهای سیاه و سفید و کلاسیک به ویژه در سینماها بودند، بیشتر شناختهشده است.
موهای بلند استاد که تا یک سال پیش داشت، اینک کوتاه شده و در حالی که یک پتو را تا گردن به روی خود کشیده، به سوالاتمان جواب میدهد. همسر استاد اشاره میکند که یکی از گوشهایش سنگین میشنود بنابراین باید بلندتر صحبت کنید. قبل از شروع گفتگو، خانم شاداب میگوید: «دیگر نمیگذارم به تلویزیون برود! من امروز او را به خانه میبرم اما دیگر اجازه نمیدهم به تلویزیون برود.»
همسر استاد بهرام به قدری از عدم رسیدگی مسئولان به وضعیت همسرش برافروخته است که ترجیح میدهم در بیرون از اتاق قدمی بزند تا حالش برای گفتگو مساعد شود. پیش از بیرون رفتن از اتاق هم خطاب به همسرش میگوید: «این آقا از خبرگزاری آمده است. به او هم گفتم که دیگر نمیگذارم به تلویزیون بروی! به خودت هم میگویم؛ دیگر نمیگذارم به تلویزیون برگردی!»
از انتقال پرویز بهرام از آیسییو به بخش عمومی چند روزی میگذرد. پیش از رسیدن به بیمارستان برای پرسیدن سوالات مختلف درباره بازیگرها و شخصیتهایی که استاد به جایشان گویندگی کرده و تحلیلشان آماده میشدم اما با دیدن وضعیت فعلی، تصمیم گرفتم بیشتر به درد دل وی گوش کنم و در واقع گوش شنوایی برای شکوههایش باشم چون درباره نقشها و گویندگی پیشتر صحبت شده اما شاید گوشی نبوده باشد تا درد دلهایش را بشنود. اما صدای خاص دوبله، گویی صدای خود را پنهان میکند و جملات کوتاهی را برای پاسخ دادن انتخاب میکند گویی میخواهد با کمتر صحبت کردن، گله ای از بیتوجهیها داشته باشد.
جناب بهرام، در حال حاضر که بهبود نسبی برای شما حاصل شده و امیدواریم سلامتی کاملتان را پیدا کنید اما آیا بیماری موجب لطمه خوردن صدایتان نشد؟
نه خیر. صدایم آماده و مانند سابق است.
همسرتان میگویند تمایل ندارند شما به تلویزیون بروید؟ خودتان چه؟ دوست ندارید به تلویزیون برگردید؟
بله. دیگر به تلویزیون نمیروم.
خسته هستید یا خودتان دوست ندارید که بروید؟
نمیروم چون ارزش قائل نیستند. نزدیک به یک قرن است که در تلویزیون کار میکنم. یعنی جوانسال بودم که وارد تلویزیون شدم. در این مدت و همچنین در این یک سالی که گذشت، صدمات زیادی دیدم.
در سالهایی که در دوبله فعال بودید، وکالت هم میکردید؟
گاها و بعضی اوقات.
طی سالهای اخیر برنامههایی برای تقدیر و تجلیل از دوبلورهای پیشکسوت برگزار شده است. چند سال پیش مراسمی برگزار شد و در آن از دوبلورهای پیشکسوت تقدیر شد. در آن برنامه شما با برنامه تلویزیونی «در شهر» مصاحبه کردید و جملهای را که شعار این برنامه بود، رو به دوربین بیان کردید: «با ما در شهر بمانید». در آن برنامه به شما خوش نگذشت؟ آیا رضایتتان حاصل نشد؟
نه. متاسفانه نه. اینها هر کاری دلشان بخواهد میکنند.
تلویزیون اتاق در حال پخش سریال مختارنامه است. در حالی که به تلویزیون اشاره میکنم به استاد یادآوری میکنم که در این سریال نقش راوی را به عهده داشته و نریشنهای تاریخی با مدیریت دوبلاژ حمیدرضا آشتیانیپور، گفته است.
تلویزیون «مختارنامه» پخش میکند. شما در این سریال روایتهای تاریخی را میگفتید. به خاطر دارید چه سالی بود؟
راستش درست به خاطر ندارم. چند سال پیش بود.
«مختارنامه» آخرین کار شما بود؟
تقریبا. از آخرین کارهایم بود.
پس بعد از مراجعت به منزل و بهبودی، دیگر دوبله نمیکنید؟
نه. تصمیم گرفتم این کار را نکنم.
این روزها تعداد دیگری از دوبلورهای پیشکسوت مانند استاد احمد رسولزاده که بیمار هستند یا خانم ژاله علو که کناره گرفتهاند، از دوبله دوری میکنند و خانهنشین هستند.
بله درست است.
از حالشان خبر دارید؟
نه. متاسفانه خبر ندارم.
به نظرتان وقتی دوبلورهای پیشکسوت مانند شما میگویند که دیگر قصد کار ندارند، علاقهمندان و دوبلورهای جوان چگونه باید تربیت شوند؟
این دیگر بستگی به دستگاه دارد که به چه نحوی با آنها روبرو شود.
در مورد صدا و سیما و سیستمی که برای جذب و آموزش دوبلورها دارد، نظری ندارید؟
دقیقا نظر خاصی ندارم.
طی یک سالی که از بیماریتان میگذرد، میزان حمایت و توجه مسئولان به شما و درمانتان چطور بود؟
خیلی بد. خیلی بد.
وعده دادند و عمل نکردند یا از ابتدا بیتوجه بودند؟
وعده دادند و عمل نکردند.
صنف گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم چطور؟
صنف و انجمن که بودجهای ندارد و نمیتواند کاری بکند.
با توجه به تجربیاتتان در دوبله اگر بخواهید به جوانانی که میخواهند وارد این عرصه شوند نصیحتی بکنید، چه میگویید؟
باید عاشق بود و عشق ورزید. همین! یک لحظه این عشق برود، سقوط شروع میشود.
فکر نمیکنید اگر نباشید و گویندگی نکنید، طرفدارانتان ناراحت شوند و جای خالی صدایتان را حس کنند؟
اگر ناراحت بشوند، یک اقدام عملی برای حقوق تضییعشده من میکنند.
شاید بتوانند حمایت معنوی بکنند. چون عده زیادی از وضعیت شما خبر ندارند. من هم برای پرسیدن سوالات خوب و اینکه کار جدیدتان چیست آمدهام.
کار جدیدی ندارم. فعلا گوشه خانه افتادهام.
غیر از دوبله چطور؟ کار دیگری انجام نخواهید داد؟
خیر.
بگذارید کمی گذشته را مرور کنیم. در دوران فعالیتتان کدام نقشها را بیشتر دوست داشتید؟
نقشها گوناگون بودند. در فیلمهای زیادی از کشورهای آلمان، فرانسه، روسیه و غیره صحبت کردهام. نقشها گوناگون بودند.
از نقشهای بازیگران ایرانی چطور؟
گویندگی به جای ناصر ملکمطیعی را دوست داشتم که در فیلم «سلطان صاحبقران» در نقش امیرکبیر بازی میکرد.
جناب استاد نمیدانم خبر دارید یا خیر، بازیگری بود که شما به جایش گویندگی کرده بودید و عدهای فکر میکردند صدای شما، صدای خود آن بازیگر بوده است؛ مرحوم عباس امیری که در سریال امام علی(ع) نقش ابوموسی اشعری را ایفا میکرد. صدای آن مرحوم تا حدی شبیه صدای شما بود. خودتان این موضوع را حس میکردید؟
راستش، اشاراتی به این موضوع شده بود. من هم اطلاع داشتم.
از میان گویندگان کار چه کسانی را بیشتر دوست دارید؟
منوچهر اسماعیلی، حسین عرفانی و امثال آنها که واقعا به این حرفه خدمت کردهاند. دیگران هم گویندگان خوبی هستند ولی متاسفانه همه گرفتار این مصیبت عدم حمایت هستند.
از میان گویندگان زن چطور؟
مرحوم ژاله کاظمی و خانم علو که کار را کنار گذاشته و امثال آنها.
بگذارید مستقیم بپرسم. درد دل یا سخنی که به عنوان حرف مهم تان باشد، دارید؟
درد دل زیاد دارم. یکی از درد دلهایم این است که به حقوق اینجانب مطلقا توجهی نشد. این درد دل عمده است.
این مساله فقط در مورد شماست یا در حق دوبلورهای دیگر اتفاق افتاده؟
در مورد گویندههای دیگر هم هست.
هنوز هم این بیتوجهی وجود دارد؟
هنوز هم اتفاق میافتد.
به نظرتان بیتوجهی به دوبلورها فقط مربوط به زمان بیماریشان میشود و در زمان گرفتاریهای دیگر از آنها حمایت میشود؟
این تفاوت را اولیای امور باید تشخیص بدهند اما نه در موارد دیگر هم مانند بیماری برخورد میشود. یعنی در صورت بروز کهولت و عدم توانایی گوینده، این بیتوجهی دیده میشود.
گپ و گفتمان با پرویز بهرام تقریبا تمام شده که همسرش به اتاق برمیگردد. از خانم ایران شاداب هم درباره حمایت مسئولان و نظرش در اینباره میپرسم.
استاد بهرام از عدم حمایتها گفتند و...
ما حمایت نخواستیم. نگویند. اگر گفتنی است عمل کنند. اگر عمل نکردنی است، نگویند. اگر قرار است کاری نکنند، چرا میگویند. من به آقای طرازنده گفتم من که به شما نگفتم کمک کنید. شما خودتان من را کنار کشیدید و گفتید هزینهها را پرداخت میکنید. کوتاهی کردید؟ بکنید! ولی دیگر نمیگذارم آقای بهرام به تلویزیون بیاید.
یعنی با کار کردن استاد مشکلی ندارید؟ من فکر کردم کلا با ادامه کار دوبله توسط ایشان مشکل دارید؟ اگر ایشان در استودیوهای خصوصی کار کنند مشکلی ندارید؟
نه مشکلی با ادامه کارش ندارم ولی نمیگذارم به تلویزیون برود.
پس کار، برای سلامت استاد ضرری ندارد؟
نه. اگر بهبود پیدا کند، چه ضرری داشته باشد؟!
پس به خاطر وعده وعید بود که گفتید نمیگذارید به تلویزیون بروند؟
بله. وعده وعید آن هم از نوع بدش. فکر میکنم آقای ضرغامی هم نداند که چنین شرایطی وجود دارد. یعنی آقایان زنگ میزنند و از طرف خودشان حرف میزنند. آقای حسن طرازنده (مدیر واحد دوبلاژ سیما) به من گفت ما میتوانیم 6 میلیون تومان کمک کنیم.
این 6 میلیون چقدر از کل هزینه درمان بود؟
تقریبا هیچ دردی را درمان نمیکرد چون من 23 میلیون تومان هزینه کردم و الان هم باید برای بار دوم همین مبلغ را بدهم. دیگر چه بگویم. کار که به بهرام نمیدهند. نه فقط به او که به قدیمیها کار نمیدهند.
یعنی به قدیمیها کار نمیدهند؟
بله. همه کار شده برای جوانها. یک بار یکی از دوستان میگفت گوینده پیرزن نداریم تا نقش پیرزنها را بگوید. منزل خانم توران مهرزاد نزدیک خانه ماست ولی مطلع هستم که به ایشان کار نمیدهند.
گویندهای مانند منوچهر اسماعیلی چطور؟
او هم کم کار میکند. به او هم کم کار میدهند.
جالب است که شما با شغل همسرتان آشنایی زیادی دارید. اصولا خانوادهها اطلاعات چندانی از جزئیات کار و شغل شخصیت شاغلشان ندارند.
چرا نداشته باشیم در حالی که جوانیمان را با صدای اینها طی کردیم. ما با صدای این گویندهها بزرگ شدیم. آنها را میشناسیم و دوبلهها را مقایسه میکنیم. زمانی بود که میگفتند دوبله ایران در جهان تک است ولی الان به صداها گوش بدهید! بعضا صداهایی را میشنویم که گوشخراش هستند.
ما میگوییم جوان باید باشد و کار هم باید برایش باشد ولی نه اینکه جوانی که تازه آمد مدیر دوبلاژ شود. حداقل افرادی مانند بهرام و امثال او را مدیر دوبلاژ کنند و از تجربیاتشان استفاده کنند.