counter create hit وقایع ماه ربیع الاول (3)
۰۳ دی ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۸
کد خبر: ۱۱۰۳۳۹

وقایع ماه ربیع الاول (3)

پس از جنگ احد و شکست سپاه اسلام در برابر مشرکان قریش، فرصتی برای یهودیان مقیم مدینه پیش آمد تا بر ضد پیامبراکرم (صلی الله علیه و اله) و مسلمانان مدینه توطئه نمایند؛ از جمله این که قصد داشتند تا با ترفند‌های خاص، پیامبراسلام (صلی الله علیه و اله) را به داخل قلعه بنی نضیر بکشانند و به وی آسیب برسانند؛ لذا مسلمانان برای از بین بردن این فتنه، قلعه آنها را محاصره نمودند.

هفدهم ربیع الاول

1ـ میلاد مسعود خاتم الانبیاء حضرت محمد بن عبد الله ‌(صلی الله علیه و اله)
2ـ ولادت با سعادت، امام جعفر صادق (علیه السلام) رییس مذهب شیعه
1ـ میلاد مسعود خاتم الانبیاء حضرت محمد بن عبد الله ‌(صلی الله علیه و اله)در سحرگاه روز جمعه هفدهم ربیع الاول سال عام الفیل خورشید تابناک رسالت از اُفق مکه طلوع کرد و با درخشش خود کائنات را جلوه‌ای دیگر بخشید.
آری ! خاتم رسولان آمد تا بشر را از اسارت نادانی و کفر برهاند و آنها را به سرچشمه‌های نور و سعادت رهنمون سازد؛ آن رسالتی را که انبیا هزاران سال با تحمل سخت‌ترین شکنجه‌ها بر دوش کشیدند، به نقطه کمال و اوج خود برساند.
نام گرامی آن حضرت را محمد و کنیه‌‌اش را ابوالقاسم نهادند. پدر گرامیشان حضرت عبدالله و مادر بزرگوارشان حضرت آمنه بنت‌ وهب بود .(1)
ـ وقایع پیش از ولادت
در شب میلاد مسعود آن اسوه پاکی‌ها و فضیلت‌ها، حوادث عجیبی در جهان رخ داد که در این جا به ذکر چند حادثه اکتفا می‌کنیم:
1. آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد.
2. دریاچه ساوه که آن را می‌پرستیدند، یکباره خشک و به نمکزار تبدیل شد.
3. همه بتها در خانه کعبه فرو ریخت و این ندا از آسمان شنیده شد: (جَاءَ الحَقَّ وَ زَهَقَ الباطِل، ‎‎إِنَّ الباطِلَ کانَ زَهُوقا).(2)
4.ایوان عظیم کاخ مدائن (کاخ پادشاه ایران) به لرزه درآمد و چهارده کنگره از آن فرو ریخت.
5. آب رود سماوه (رودی بین کوفه و شام) زیاد شد و به جریان افتاد.(3)
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «ابلیس (پدر شیطان‌ها) در آسمانهای هفتگانه، رفت و آمد می‌کرد؛ هنگامی که عیسی (علیه السلام) متولد شد، از پرواز به سه آسمان ممنوع گردید ولی هنگامی که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) متولّد شد، از پرواز به سوی همه‌ آسمانهای هفتگانه ممنوع شد، و شیطانهایی که به سوی آسمان می‌رفتند با تیرهای شهاب آسمانی رانده می‌شدند».(4)
ـ معجزات پیامبر اکرم ‌(صلی الله علیه و اله وسلم)
کتاب آسمانی قرآن مجید، معجزه جاودان پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) به شمار می‌رود اما گذشته از آن معجزات فراوانی از آن حضرت مشاهده شد که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
1. سخن گفتن آن حضرت با حیوانات؛
2. مستجاب شدن دعای آن حضرت در زنده شدن مردگان و بینا کردن کوران و شفایافتن بیماران؛
3. آگاهی پیامبر (صلی الله علیه و اله) به زبانهای مختلف و سخن گفتن به همه آنها؛
4. تسبیح گفتن سنگریزه‌ها در دست مبارک آن حضرت به طوریکه مردم آن را می‌شنیدند؛
5. وجود مقدس پیامبر (صلی الله علیه و اله) در آفتاب سایه‌ نداشتند؛
6. دست مبارک آن حضرت به هر طعامی که می‌رسید با برکت می‌شد و از طعام اندک، جمع کثیری را سیر می‌کرد؛
7. رسول خدا(صلی الله علیه و اله) هرگاه آب دهان مبارک را به چاهی می‌افکندند، آن چاه برکت پیدا می‌کرد و پر از آب می‌شد؛
8 . رسول خدا(صلی الله علیه و اله) هر گاه بر زمین نرم راه می‌رفتند، جای پایشان نمی‌ماند و هنگامی که بر سنگ سخت راه می‌رفتند اثر پای مبارکشان می‌ماند. (5)
2 ـ ولادت با سعادت، امام جعفر صادق (علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه
در روز دوشنبه هفدهم ربیع الاول سال 83 هـ .ق. امام جعفر صادق (علیه السلام) در مدینه چشم به جهان گشودند و هستی را با نور جمالشان، صفا و طراوت بخشیدند. پدر بزرگوارشان امام محمد باقر (علیه السلام) و مادر گرامیشان اُمّ فَروَه از زنان پرهیزگار، با ایمان و نیکوکار بودند. اسم مبارک آن امام، جعفر بود و کنیه شریفشان
ابوعبد الله و القاب آن حضرت، صابر، فاضل، طاهر و صادق بود که مشهورترینشان همان صادق است.
در شمایل آن حضرت چنین نقل شده است که امام میانه قد و افروخته رو و سفید بدن و کشیده بینی و موهای ایشان سیاه و مجعد و بر گونه‌شان خال سیاهی بود. (6)
ـ تأسیس دانشگاه شیعه
در میان امامان معصوم، برای هیچکدام همانند کاشف اسـرار حـقایـق، حضرت امام جعفرصادق (علیه السلام) فرصت و وضعیت مساعدی پیش نیامد تا بتوانند در سطح وسیع به انقلاب فرهنگی بپردازند و با تشریح فرهنگ غنی و پر مایه اسلام و تأسیس دانشگاهها و مدارس، بر گسترش فرهنگ ناب تشیع بیفزایند؛ ولی در عصر امام صادق(علیه السلام) به سبب کشمش‌ها و رودررویی بنی امیه و بنی‌عباس چنین فرصتی به دست آمد. آن امام بزرگوار، از این فرصت استفاده کامل و اسلام حقیقی را معرفی نمودند. آن حضرت غدیر و فرهنگ آن را زنده کردند و به عنوان صادق آل محمد (صلی الله علیه و اله) در برابر
دروغ سازان و نیرنگ بازان اموی و عباسی، چهره راستین اسلام و فقه آل محمد (علیهم السلام) را آشکار ساختند.
ـ برترین فرد در علم و عمل
مالک بن انس می‌گوید: «هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر هیچ دلی خطور نکرده کـه در علم و عبادت و پاکدامنی و پرهیزکاری کسی برتر از جعفر بن محمد صادق (علیه السلام) باشد».(7) در جای دیگر نیز چنین می‌گوید: «من نزد جعفر بن محمد بسیار می‌رفتم؛ او مردی پر تبسّم بود. هنگامی که در محضرش نام رسول خدا (صلی الله علیه و اله) برده می‌شد، رنگش دگرگون می‌شد. هرگز او را از سه حالت خارج ندیدم : یا نماز می‌خواند، یا روزه بود و یا به قرائت قرآن مشغول بود. هرگز بدون وضو از رسول خدا (صلی الله علیه و اله) حدیث نقل نمی‌کرد و سخن بیهوده بر زبان نمی‌راند؛ از بزرگانی
بود که خوف خداوند سرتاسر وجودش را فراگرفته بود» .(8)

هجدهم ربیع الاول

آغاز بنای مسجد النبی به دست پیامبرگرامی اسلام ‌(صلی الله علیه و اله)
در هیجدهم ربیع الاول سال اول هجری، یعنی در همان روزهای نخستین هجرت پیامبراکرم‌(صلی الله علیه و اله) به مدینه، آن حضرت دستور ساختن مسجدی را در همان مکانی که شتر ایشان در آنجا زانو به زمین زد، صادر نمودند. دیوارهای مسجد را از سنگ و خشت بنا کردند و سقفِ آن را با چوب درخت پوشاندند. پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه و اله وسلم) کارهای ساختن این مسجد را بین مسلمانان تقسیم نمودند و هر گروهی را تحت نظارت شخصی قرار دادند. (9)

بیست و دوم ربیع الاول

وقوع غزوه بنی نضیر

پس از جنگ احد و شکست سپاه اسلام در برابر مشرکان قریش، فرصتی برای یهودیان مقیم مدینه پیش آمد تا بر ضد پیامبراکرم (صلی الله علیه و اله) و مسلمانان مدینه توطئه نمایند؛ از جمله این که قصد داشتند تا با ترفند‌های خاص، پیامبراسلام (صلی الله علیه و اله) را به داخل قلعه بنی نضیر بکشانند و به وی آسیب برسانند؛ لذا مسلمانان
برای از بین بردن این فتنه، قلعه آنها را محاصره نمودند. این محاصره پانزده روز طول کشید و بالاخره همه آنها وادار به تسلیم شدند و با پیامبر‌(صلی الله علیه و اله) این گونه مصالحه کردند که از وطن خویش هجرت کنند و خانه‌های خود را در اختیار مسلمانان قرار دهند.
یهودیان خیال می‌کردند با شکست مسلمانان در جنگ اُحد و شهادت برخی رجال نامی مسلمانان در دو فاجعه رجیع و بئر معونه، قدرت اسلام رو به ضعف نهاده است؛ از این رو جرأت توطئه یافتند، اما قاطعیت حکومت اسلامی، ضربه محکمی به آنان وارد کرد که نشان
داد خداوند بهترین حافظ دین خویش می‌باشد.(10)

بیست و سوم ربیع الاول

ورود حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) به قم

یک سال پس از تبعید امام رضا(علیه السلام) از مدینـه به مـرو، حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) به همراه عده‌ای از برادرانشان به منظور دیدار و نیز تجدید عهد با امام زمان خویش راهی دیار غربت شدند. هنگامی که مرکب حضرت معصومه(سلام الله علیها) و همراهانشان به شهر ساوه رسیدند، مأموران حکومتی به دستور مأمون عباسی با این کاروان وارد جنگ شدند. بر اثر این درگیری، تعداد زیادی از همراهان آن حضرت به شهادت رسیدند و خود ایشان نیز از شدت غم و اندوه این واقعه و یا به قولی بر اثر مسمومیت، به سختی بیمار شدند و ادامه سفر برای آن بانوی بزرگوار ناممکن شد لذا؛
دستور دادند که ایشان را به قم ببرند. (12)
ـ استقبالی پر شور
در بیست و سوم ربیع الاول سال 201 هـ .ق. کجاوه حضـرت فاطـمه معصومه (سلام الله علیها) در میان استقبال پر شور و بی نظیر مردم شریف قم، به این سرزمین وارد شد. ناقه آن حضرت در محلی که امروزه به « میدان میر » معروف است، زانو به زمین زد و این افتخار نصیب موسی بن خزرج، بزرگ اشعریان قم گردید که هفده روز میزبان آن بانوی گرامی اسلام باشد.(12) خانه به احترام اقامت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به صورت مدرسه درآمد که امروزه به « مدرسه ستّیه‌» معروف است و محراب عبادتشان «بیت النور» نام گرفت که هم اکنون نیز به عنوان زیارتگاه، مورد توجه عاشقان و شیفتگان
حضرتش می‌باشد.

بیست و پنجم ربیع الاول

وقوع غزوه دُومهُ الجَندل

در روز بیست و پنجم ربیع الاول سال پنجم هـ .ق. غزوه دُومهُ الجندل اتفاق افتاد. سبب بروز این غزوه آن بود که گروهی از اشرار مشرکان در اراضی « دُومه الجندل » در حاشیه شرقی شام همدست شده بودند و به کاروانها حمله می‌کردند. وقتی خبر این گستاخی و ستمگری آنها به مدینه رسید، رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) «سباع بن
عرفطه غفاری» را به جای خود در مدینه قرار دادند و با هزار نفر به سمت آن منطقه حرکت کردند. وقتی مسلمانان به آن نواحی رسیدند، مشرکان با مشاهده سپاه اسلام و هیبت و شکوه آنها، جملگی پا به فرار گذاشتند و مسلمانان اموال آنها را برداشته، به مدینه بازگشتند. (13)
ـ ای کاش عبرت می‌گرفتند!
عبد الرحمن بن ابی لیلی می‌گوید: «من با ابوموسی اشعری از دُومه الجَندل عبور می‌کردیم؛ ابوموسی به من گفت: "زمانی که با پیامبر‌(صلی الله علیه و اله) به دومه الجندل رسیدیم آن حضرت به من فرمودند که در این مکان دو تن از بنی‌اسرائیل به جور حکم کردند، و به زودی در میان امت من دو تن در این مکان به جور حکم خواهند نمود"».
راوی می‌گوید: ابو موسی و عمر عاص برای حکمیت در صفین به دُومه الجندل رفتند و میان علی‌بن ابیطالب‌(علیه السلام) و معاویه ملعون حکم کردند. بعد از ماجرای حکمیت، ابو موسی اشعری را ملاقات کردم و به او گفتم: «مگر تو نبودی که از پیامبر‌(صلی الله علیه و اله) چنین حدیثی نقل کردی؟!» گفت: « والله المستعان‌» !!!(14)

بیست و ششم ربیع الاول

صلح حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام) با معاویه

در بیست و ششم ربیع الاول سال 41 هـ .ق. امام حسن مجتبی (علیه السلام) مجبور به پذیرش قرار داد صلح پیشنهادی معاویه شدند.
ـ تنهاترین سردار
عالم بزرگوار جهان تشیع، شیخ مفید(ره) می‌نویسد: « امام حسن(علیه السلام) اطمینانی به صلح پیشنهادی معاویه نداشتند و می‌دانستند که او می‌خواهد حیله و تزویر کند؛ اما چاره‌ای جز پذیرش صلح و ترک جنگ نداشتند؛ زیرا یاران او افرادی سست عنصر و سست عقیده بودند و صد در صد به مخالفت با امام(علیه السلام) برمی خاستند. بسیاری از آن ها، ریختن خون امام حسن(علیه السلام) را حلال دانسته، می‌خواستند‌ او را دست بسته تحویل معاویه بدهند. تا آن جا که پسر عمویش، عبیدالله بن عباس دست از یاری او برداشت و به معاویه پیوست. به طور کلی آن ها به دنیا روی آورده و از آخرت چشم
پوشیده بودند. در این موقعیت، امام حسن(علیه السلام) برای اتمام حجّت و داشتن عذری بین خود و خدایش، هم چنین بین خود و مسلمانان، پیمان محکمی از معاویه برای صلح گرفت» .(15)
ـ شرایط صلح نامه
امام حسن مجتبی(علیه السلام) در قرار داد صلح با معاویه چنین شرط کردند :
1. معاویه به کتاب خدا و سنّت پیامبر‌(صلی الله علیه و اله) عمل کند؛
2. معاویه هیچ کس را به عنوان جانشین و ولی عهد خویش قرار ندهد؛
3. خون شیعیان محترم ومحفوظ باشد و حقوقشان پایمال نشود؛
4. معاویه باید دست از لعن و سبّ علی(علیه السلام) بر دارد؛
5. معاویه باید یک میلیون درهم بین فرزندان شهدای جنگ جمل و صفین تقسیم کند؛
6. معاویه خود را امیرالمؤمنین نخواند.(16)
ـ دلایل صلح از زبان امام مجتبی‌(علیه السلام)
از همان دوران زندگی امام حسن(علیه السلام) اعتراض و پرسش در مورد صلح آن حضرت با معاویه شروع شد. افراد و گروه های متعدد که بعضا شخصیت‌های معروفی در میان آن ها به چشم می‌خورد راجع به این کار اعتراض می‌کردند و علتش را از آن حضرت جویا می شدند. امام مجتبی (علیه السلام) در پاسخ، دلایل متعددی را بیان می‌فرمودند که در این جا به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
1. برای حفظ خون مسلمانان صلح کردم؛ اگر چنین نمی‌کردم یک نفر از شیعیان ما روی زمین باقی نمی‌ماند .(17)
2. صلح من، همانند صلح پیامبر‌(صلی الله علیه و اله) با کافرانی مانند بنی ضمره و بنی أشجع و مشرکان مکه در صلح حدیبیه بود. آنان که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) با آن ها صلح کرد، بر اساس تنزیل و ظاهر قرآن کافر بودند،‌ و معاویه و یارانش که من با آن ها صلح نمودم، بر اساس تاویل و باطن قرآن کافر هستند .(18)
3. سوگند به خداوند پذیرش صلح من، برای شیعیانم بهتر است از آن چه خورشید بر آن می‌تابد و غروب می‌کند!(19)
4. اراده خداوند هر روز شکل خاصی دارد (اکنون شکل مبارزه باید بدین گونه باشد) .(20)
5. یار و یاوری نداشتم و آنان که به ظاهر با من بودند، عقاید گوناگونی داشتند .(21)
6. از عقل و خرد دور است که جنگی را بر شما تحمیل کنم که آماده آن نیستید .(22)
7 . صلح من همچون داستان حضرت خضر و حضرت موسی(علیهما السلام) است که خضر نبی کشتی را سوراخ کرد تا به دست صاحبانش برسد، و گرنه طاغوتیان آن را تصرّف می‌کردند. از آن جا که حضرت موسی (علیه السلام) از راز و حکمت این موضوع بی خبر بود، از عمل حضرت خضر (علیه السلام) خشم گین شد؛ ولی آن هنگام که به راز آن پی برد، آن را پسندید پس شما نیز به دلیل آگاه نبودن از راز صلح، بر من خشم گین شده‌اید، اگر راز آن را می‌دانستید، آن را می‌پسندیدید.(23)

پی‌نوشت‌ها:

1. کشف الغمه: ج 1، ص 14.
2. سوره ی اسراء: آیه 84.
3. الامالی، شیخ صدوق: ص 444 - بحارالانوار: ج 15، ص 257.
4. بحارالانوار: ج 15، ص 257.
5. حق الیقین: ص 36.
6. منتهی الامال: باب هشتم، فصل اول، ص 824.
7. أعیان الشیعه: ج 21، ص 664.
8. امام جعفر صادق علیه السلام، عبدالحلیم جندی، ترجمه ی عباس جلالی، ص 183.
9. بحارالانوار: ج 19، ص 112.
10. منتهی الآمال: باب اول، فصل ششم، ج 97.
11. الحیاه السیاسیه للامام الرضا علیه السلام: ص 428.
12. سفینه البحار: ج 3، ص 935، ماده ی «فَطَم».
13. کامل، ابن اثیر: ج 2، ص 177 - منتهی الآمال: باب اول فصل ششم، ص 107.
14. وقایع الایام: ص 150.
15. الارشاد: ج 2، ص 14.
16. همان.
17. علل الشرایع: ج 1، ص 211 - بحارالانوار: ج 44، ص 2.
18. همان.
19. الاحتجاج: ج 2، ص 9.
20. مناقب آل ابی طالب علیه السلام: ج 4، ص 41.
21. الکامل، ابن اثیر: ج 3، ص 407.
22. اخبار الطّوال، دینوری: ص 216.
23. علل الشرایع: ج 1، ص 211 - بحارالانوار: ج 44، ص 2.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: