رضا کیانیان در تازهترین گفت وگویش شمشیر انتقادات خود به حاشیه سازان و مدیران فعلی سینما را از رو بسته و در گفتوگویی پر نکته در خصوص انتقادات به جشنواره جهانی فجر، وضعیت فعلی سینمای ایران، ایرادات مدیران فعلی سازمان سینمایی و جایگاه فعلی سینمای ایران در سطح بینالملل صحبت کرده است
کیانیان گفت و گوی مفصلی با روزنامه اعتماد، درباره مسائل سینمای ایران و جشنواره جهانی فجر داشته است. در بخشی از این گفت و گو، او در پاسخ به این سوال که چقدر نقدهای تند به جشنواره جهانی فجر و بخصوص نقدهای افخمی در برنامه «هفت» درست بوده است، میگوید: «من نمیدانم و راستش این را نفهمیدم كه چطور ممكن است عدهای به منافع ملی گروهی و شخصیشان بیش از منافع ملیشان اهمیت بدهند. اینكه یك جشنواره در ایران برگزار میشود مثل جشنواره فیلم فجر، جشنواره جهانی فیلم فجر یا جشن خانه سینما، اینها جشنوارههای ملی هستند. درست است كه جشنوارههای فجر وجه دولتی دارند اما همهشان ناظر به این هستند كه تولیدات داخلی سینمای ایران شكل و شمایل بهتری بگیرد، رشد بهتری داشته باشد، در جهان بهتر دیده شوند، روابط ما با جهان بهتر شود و.... اینها كه حرفهای بدی نیست! این حرفها مال هر گروه یا دستهای كه باشد خوب است.»
کیانیان این جشنوارهها را به نفع كل مملكت و از جمله گروههای منتقدی میداند که در ایران زندگی میكنند و درباره هدف منتقدان اینطور توضیح میدهد: «اما ایرادگیرندگان چه مىخواهند؟ آیا میخواهند جشنواره بهتر برگزار شود؟ در این صورت باید كمك كنند! مىخواهند خودشان جشنواره را برگزار كنند؟ در این صورت باید برنامههاى بهترى ارایه بدهند! یا اینكه با این منافع ملى كه برشمردم مخالفند و دلشان براى كشورشان نمىتپد! در این صورت بله، باید جشنواره نابود شود!»
به عقیده او، بیشتر نقدها بر سر این بود كه كلا جشنواره نباشد، نابود شود و وجود نداشته باشد، کیانیان درباره ماجرای حضور منصوره حسینی خبرنگار اتاق خبر «من و تو» که به یکی از جنجالهای رسانهای این جشنواره تبدیل شده بود، ماجرا را از دیدگاه خود بازگو میکند: «من واقعا نمیرسیدم همه این سیاهنمایىها را ببینم و بخوانم. چون ما صبح كه میرفتیم جشنواره ساعت ٢ یا ٣ شب به خانه برمىگشتیم و میخوابیدیم كه صبح دوباره آنجا باشیم و حالمان خوب باشد كه بتوانیم جشنواره خوبی داشته باشیم. یك روز من رفتم جشنواره و دیدم یكی از دوستان ما كه كارش بیشتر به بخش روابط عمومی مربوط میشد خیلی نگران و ناراحت است. پرسیدم چی شده؟ گفت خانمی كه گویا در شبكه من و تو كار میكرده به محیط جشنواره آمده و اینجا دیده شده. حالا نوشتند كه چرا او را راه دادهاید؟ چگونه باید بروم و توضیح بدهم. گفتم خب به ما چه مربوط است؟! مگر هركس كه میآید توی جشنواره به لحاظ سیاسی و اجتماعی و خانوادگی باید او را بررسی كنیم؟ مگر ما نیروی انتظامی هستیم؟ یا مگر وزارت اطلاعات هستیم؟ ما فقط جشنوارهایم! به ما ربطی ندارد كی میآید و كی میرود. هر كسی كه آزاد است در این كشور تردد كند آزاد است كه به جشنواره هم بیاید. این یك حق شهروندی است! آن خانم هم اگر آزاد است كه در كشور ایران تردد كند، خب چرا نباید بتواند اینجا بیاید؟! ارگانهای دیگری هستند كه این موضوعات را پیگیری میكنند. هر وقت بهطور مشخص نهادها و ارگانهای مربوطه از ما توضیح خواستند ما حتما جواب میدهیم. من جواب نمیدهم به این حرفها. چون از اساس این حرفها قرار است بحث را منحرف كند. وقتی هم بحث منحرف شد هر كسی میتواند هر حرفی بزند. پس بهتر است راجع به اصل مطلب حرف بزنیم.»
حاضر نبودن عوامل برنامه سینمایی «هفت» نیز یکی از اتفاقهایی بود که واکنشهای متفاوتی از سوی رسانهها را به همراه داشت، با اینحال کیانیان به عنوان رئیس کاخ جشنواره از این موضوع اظهار بیاطلاعی میکند. به گفته او، غرفهای برای حضور برنامه «هفت» نیز به همراه برنامه «سینمای ایران» در نظر گرفته شده بود، اما بعد فقط به او گفتهاند «هفت» نمیآید، کیانیان درباره این تصمیم رضا میرکریمی دبیر جشنواره اینطور اظهار نظر میکند: «من در همین حد میدانم. اما به هر حال فكر نمیكنم رضا میركریمی كسی باشد كه خطكشیهای اینچنینی در ذهنش داشته باشد.»
چرا به این جشنواره کوچک و جمع و جور حسادت میکنند؟
در ادامه با اشاره به اصلاح «کوچک و باکلاس» بهروز افخمی درباره این جشنواره، کیانیان درباره اینکه برپایی جشنواره جهانی فجر اجحافی در حق سینمای بدنه است یا خیر؟ میگوید: «از نظر من نه! قبلا جشنوارهایی بود به نام جشنواره بینالمللی فیلم فجر. اسمش این بود اما در واقع جشنواره داخلی فیلم فجر بود. یك زائدهای هم مثل آپاندیس وجود داشت كه بهش میگفتند بخش بینالملل كه چند فیلم كهنه را در آن نشان میدادند. یكی دو نفر هم مهمانهای خارجی دعوت میشد كه بیایند بازار سینمای ایران را ببینند و گاهى جوایزی هم به آنها داده میشد. ما در آن جشنواره اصلا مهمان خارجی نداشتیم كه برود فیلم خارجی تماشا كند. چون فیلم خارجى تازهاى نداشتیم! آیا آن یك جشنواره بینالمللى بود؟»
از نظر این بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، نخستین دوره این جشنواره در سال گذشته، جشنواره بیسر و صدا و بیهویتی بوده است: «خیلی محافظهكارانه بود و به همین دلیل هم خیلی بهش سنگ نزدند چون حركتی انجام نشد. اما از زمانی كه آقای میركریمی دبیری جشنواره را پذیرفت برای من ماجرا جذاب شد كه رضا میركریمی میخواهد چكار كند. او كارش را بلد است. فیلمساز خوب و خوشفكریست. ضمن اینكه به جشنوارههای زیادی هم رفته است. آمد و طرحی داد كه شد جشنواره امسال. خیلی جذاب بود. كوچك بود و جمع و جور. پر از صرفهجویی. فیلمهایی به جشنواره آمد كه اكران دوم یا سومشان بود. در جشنواره جهانی سی و چهارم مهمانان خارجی ما میرفتند و فیلم خارجى میدیدند. چرا؟ چون آن فیلم را قبلا ندیده بودند و فیلم هاى ایرانى هم دیدند این یك قدم رو به جلو است! خوب است یا بد؟ به نظر من خوب است!»
کیانیان با اشاره به اینکه بر اساس گفته میرکریمی قرار بر تخصصی بودن جشنواره بوده است، آن را با جشنوارهای مثل امارات در منطقه مقایسه میکند و میگوید: «جشنواره جهانی فیلم فجر نیامد سرو صدای بیخودی راه بیندازد. مثل جشنواره امارات كه فقط سروصدا داشت. چون آنها كه تولیدات داخلی نداشتند. شب اولش مهم بود و شب آخرش. بقیهاش را هم به گشتوگذار میگذراندند. اما اینجا ما حتی افتتاحیه هم نداشتیم. فقط یك اختتامیه داشتیم كه كمتر از یك ساعت طول كشید. یعنی افتتاحیه و اختتامیهمان مهم نبود، اصلش مهم بود. این هم كه چیز خوبی است. مهمانهایی كه دعوت كردیم، فیلمهایی كه آوردیم كدامش بد بود؟ كدامشان تاثیر منفی روی سیاست، اقتصاد و فرهنگ ما گذاشته؟ هیچكدام. این هم كه خوب بوده است.»
با توجه به اینکه در میان نقدهایی که به جشنواره جهانی فجر وارد شد، آن را جشنواره کوچک روشنفکری دانسته بودند که با سینمای بدنه کار نداشته است، کیانیان تعریف خود از سینمای بدنه را اینطور توضیح میدهد: «سینمای بدنه چیست؟ اول یكی این را توضیح بدهد. مثل خیلی از مفاهیمی كه وجود دارد اما معنای مشخصی ندارد. مثلا آقای فلان و فلان به آن سینما معتقدند؟ خب باشد. تعریف ارایه بدهند. باید بدانیم ما میخواهیم فیلمهایمان را بفروشیم. سینمایمان را نشان بدهیم و بگوییم ما هستیم! ما وجود داریم! فیلم خوب داریم! فیلمهایى كه حرف جهانى دارند! این سینمای بدنهای كه دوستان میگویند در جشنواره فجر به اندازه كافی و وافی بهش پرداخته میشود.»
او با طرح این سوال که وجه دیگر سینمای ایران كجا باید دیده شود؟ ادامه میدهد: «اینجا دیده میشود. چه ایرادی دارد چون آن بخش سینمای بدنه به درد جشنواره جهانی نمیخورد. مهمانهای جشنواره ما دنبال آن نیستند چون از آنها به مراتب بهترو زیباتر و تكنیكیتر و پرهزینهترش را میسازند و قبلا ساختند. اما ما فیلمهایی داریم كه نه در آمریكا و نه در هیچ كشور دیگری ساخته نمیشود. فقط ما میسازیم. پس آن محصول منحصر به فرد كشور ماست. آن را باید نشان دهیم. برای سینمای بدنه كه جشنواره فیلم فجر هست. حالا برای سینمای مثلا غیربدنه هم یك جشنواره باشد. چه ایرادى دارد؟ چرا حسودی میكنند؟ این جشنواره كه خیلی كوچولو بود؛ در حالی كه آن جشنواره خیلی بزرگ است! تعداد سالنها و همهچیزش بزرگتر و بهتر بود!»
کیانیان در پاسخ به اینکه برخی به جداشدن یک جریان از مردم و صرف بیتالامال برای گروه خاصی اشاره میکنند، مقایسه جالب توجهی انجام میدهد: «من اتفاقا میگویم این درست نكتهای است كه به آنها برمىگردد! ببینید آنها چند جشنواره در كنار یا در برابر جشنواره فجر دارند. چندین جشنواره تازه هم در راه دارند. آیا مردم از این جشنوارهها خبر دارند؟ چند نفر آنها را میبینند؟ از همین نكته فقط آماری، میتوانیم برسیم به اینكه كدام یك ملیتر است. كدام یك مردمیتر است. یا كدام یكی خاصتر و برای عدهای خاصتر است و كدام برای عموم است. من دارم كارم را میكنم! كسى كه كار مىكند، كار دارد و وقت ندارد غیبت كند!»
هالیوود سینمای مستقل اروپا را خورد و هضم کرد!
او صحبتهایش را با مثالی از سینمای ژاپن ادامه میدهد، به عقیده او کارگردانی مثل کوروساوا به دلیل توجه غرب، از کارگردانانی مثل کوبایاشی، اوزو و میزگوچی نسبتا کمتر شناخته شدهاند. این بازیگر همچنین تاثیر سینمای کوروساوا بر غرب را عمیق و بسیاری از آثار هالیوودی را کپی از کارهای او مثل «هفت سامورایی» میداند و حتی بتمن و جیمزباند را نمونه زمینیتر شده برخی آثار کوروساوا عنوان میکند. کیانیان در ادامه با اشاره به اینکه در حال حاضر خبری از سینمای فرانسه و انگلیس، آلمان، ایتالیا، سوئد و... و به طور کلی سینمای مستقل اروپا نیست، میگوید: «هالیوود آنها را خورد و هضم كرد!»
او با اشاره به اینکه علاوه بر هالیوود، سینمای بالیوود نیز وجود دارد كه خودش را با هر جریانی هماهنگ میكند و به خاطر علاقه مردم فروش هم دارد، میگوید: «جز این دو، فقط یك جریان دیگر در جهان وجود دارد. آن هم سینمای ایران است.! چرا ؟! موج نوى سینمای ایران از اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه شروع شد و هنوز هم ادامه دارد. كارگردانهایی كه ما داریم همه برای ماندگاری سوار قطار موج نوی سینمای ایران شدند. میگویم جریان سینمای ایران! چون سالهاست ادامه دارد و قطع نشده! سینماى ایران را در جهان تدریس میكنند. برخی دانشكدههاى مهم جهان سینمای ایران تدریس میكنند. پس چیزی هست كه تدریس میشود. سینماى ایران بیشترین جوایز جهانى را برده است! سینمای ایران در جشنوارههای جهانی حضور و وجود دارد. هربرت هرتزوگ درباره سینمای ایران میگوید: «ما نوستالژی سینمای از دست رفتهمان را در سینمای ایران پیدا كردیم.» تمام روشنفكران اروپایی وقتی سینمای ایران را به جشنوارههایشان میبرند. به همین خاطر است.»
اما وقتی به این نکته اشاره میشود که جریان منتقدان این جشنوارهها را نیز قبول ندارند، پاسخ میدهد: «آنها جز خودشان چیزى را قبول ندارند! آنها میگویند چون فیلمهای ایرانی سیاهنمایی دارند، جشنوارههاى خارجى نشانشان مىدهند! مثل اینكه در مملكت ما و در جهان «سیاه»ی وجود ندارد كه اینها بیخودی و مغرضانه مینمایانندش! سینمای ایران یك سینمای اخلاقى- اجتماعی است، به مردمش، به روابط مردمش و به اخلاقیات مردمش بهشدت وابسته است پس بلافاصله مشكلات و فسادها را مىبیند. سیاهى را نشان میدهد، هشدار مىدهد كه از بین بروند. سینمای ایران ذات پاكی دارد. برای اینكه با آن سیاهیها مشكل دارد. برای سلطه روشنی، سیاهی و بى اخلاقى را نشان میدهد. سینماى ایران مصلح است.»
روشنفکران اروپایی پشت سینمای ایران سنگر میگیرند!
به گفته کیانیان، دلیل اقبال سینمای ایران در جشنوارههای خارجی هم این است که سینمای اروپا هویتش خودش را از دست داده: «روشنفكران اروپایی برای اینكه در برابر آمریكا قد علم كنند كه بگویند ما هستیم، پشت سینمای ایران سنگر مىگیرند! سینماى ایران را به جشنوارههاشان میبرند و بهعنوان سینماى اخلاقگرا بهش جایزه میدهند. سینمای ایران جریان است. یك جریان اخلاقى كه روشنفكران اروپا آن را جریانى در برابر سینماى آمریكا مىدانند! آیا باید نابودش كنیم یا گسترشاش بدهیم و كمكش كنیم؟ من میگویم باید گسترشاش بدهیم و كمكش كنیم.»
کیانیان صحبتهایش را با اشاره به نکته جالبی ادامه میدهد، از نظر او ساخت فیلمهایی شبیه به هالیوود اشتباه است: «گروهى براى ضربه زدن به این سینماى پاك هر كارى كردند! یكى از آخرین ترفندهاشان مطرح كردن سینمای فاخر بود! مىگفتند مگر ما نمیتوانیم مثل سینمای آمریكا فیلم بسازیم؟ مطرح مىكردند میتوانیم ولی بودجه نداریم. پس بودجه را فراهم كردند و به كارگردانها و تهیهكنندگان دادند تا فیلمی در حد سینمای هالیوود بسازند و ساختند. اما كدامشان توانست در حد هالیوود باشد و به آن سینما تنه بزند؟ هیچكدام. چون سینمای هالیوود هم جریان است و این جریان سالهاست رشد و پوستاندازی كرده. فرهنگش و تكنیكش جا افتاده! ما نمیتوانیم یكباره آن فرهنگ را داشته باشیم. ما فرهنگ خودمان را داریم.»
به عقیده او، نظریه سینمای فاخر فرهنگ هالیوودى را نمىبیند و فقط امكانات مادى را عمده مىكند! نرمافزار را نمىبیند و فقط سختافزار را عمده مىكند. پس فكر مىكند اگر پول و امكانات باشد ما هم مىتوانیم فیلم هالیوودى بسازیم!: «ساختند و دیدیم نشد! باز هم درس نمىگیرند! خوشبختانه موضوع فیلم فاخر به كنارى گذاشته شد و خیالمان راحت شد.»
او با اشاره به خاطرهای درباره اینکه سینمای ایران را در جهان دوست دارند و بدون چک کردن با خانواده به تماشای آن مینشینند، آن را گوهری میداند که باید حفظ شود، و در پاسخ به مخالفان تندروی این سینما، از آنها میخواهد جواب سینما را نه با اسلحه بلکه با خود سینما بدهند: «میگویند سیاهنمایی است خب شما بیایید سفیدنمایی كنید. یعنی با سینما جواب سینما را بدهید. با اسلحه نمیشود جواب سینما را داد. سینما شكست مى خورد! پنهان میشود و دوباره در زمانی دیگر سر بیرون میآورد. مثل وقتی كه داستان فیلم فاخر بود سینمای ایران ضعیف شده بود اما دوباره حالش خوب شد. سینمای ایران گوهری در دست ما است. میشود با این گوهر، در جهان تجارت هم كرد.»
به نظر او، وقتی میتوانیم بخشی از سینماهای اروپا و امریكا را محل اكران سینمای ایران كنیم و با توجه به تجربیات قبلی فروش خیلی خوبی هم داشتهایم، پس تقصیر را باید متوجه دولتهایمان دانست كه چرا كالای به این ارزشمندى را جهانی نكردند؟: «كالایی كه تجربه نشان داده خواهان دارد. سینمای ایران در جهان امروز دو كار میتواند انجام دهد. یكی اینكه فرهنگ ما را گسترش دهد و دیگر اینكه برای ما سودآوری هم داشته باشد، اینكه بد نیست. فیلمی مثل «جدایی نادر از سیمین»! فیلمهای گذشته آقای مجیدی. فروش خوبى داشتند. چرا استفاده نمىكنیم؟!»
کیانیان در ادامه، در پاسخ به اینکه علت انتخابهای جشنواره جهانی فیلم فجر همین بوده است؟ میگوید: «چون این فیلمهای ما آن طرف فروش دارد. نشان دادیم كه بتوانیم بفروشیمشان. در این جشنواره اتفاق جالبی افتاد. آن هم اینكه نمایندگان برخی جشنوارهها از جشنواره ما فیلم خارجى انتخاب كردند و بردند. قبلا چنین اتفاقی نیفتاده بود، اینها همه، چیزهای خوب است. آیا این دوستان منتقد این وجوه را دیدند؟ كاری با این موضوع ندارند.»
با اینکه پیش از زمان برگزاری جشنواره جهانی فجر، حرف و حدیثهای بسیاری درباره اینکه ایران میتواند برگزارکننده جشنوارهای معتبر در جهان یا حداقل در شرق باشد، پیش آمده بود، کیاناین معتقد است ایران میتواند به چنین جایگاهی برسد و اینطور استدلال میکند: «در شرق تقریبا جشنواره بینالمللی معتبری نداریم. بیشتر در غرب است كه كن و ونیز و برلین معروفترینها هستند. آنها به فیلم ارزش مىدهند! فكر میكنید چه جشنوارهاى در شرق خواهد توانست این كار را بكند. به نظرم ایران. چون جریان سینمایی دارد. جریانی كه همه دنیا قبولش دارند. دیده شده و حضور جهانی دارد. ما میتوانیم جشنوارهای داشته باشیم كه در دنیا فیلمهایی را كه شبیه فیلمهای ما ساخته میشود اینجا نمایش دهند و بعد از مدتی افتخار كنند كه جشنواره جهانی تهران فیلم ما را پذیرفت. هنوز موقعش نشده اما میشود.
او با اشاره به بهترین فیلم امسال جشنواره جهانی اینطور توضیح میدهد: «امسال داوران به یك فیلم ایسلندی- فنلاندی جایزه دادند به اسم قوچ. اگر فیلم را ببینید، انگار سینمای ایران این فیلم را ساخته بود. من از طراح صحنه این فیلم پرسیدم شما فیلم گاو را دیدهاید؟ گفت جالب است چون وقتی ١٠ دقیقه اول گاو را دیدم، فهمیدم مثل فیلم ما است. در حالی كه این فیلم ٤٠ سال پیش در سرزمینی گرم ساخته شده و ما ٤٠سال بعد در سرزمینی سرد شبیه آن را ساختیم. خب چرا ما در جهان پایگاه اینچنین سینمایى نباشیم؟»
ما میتوانیم پایگاه سینمای بدون خشونت و سکس باشیم
بازیگر «آژانس شیشهای»، از زاویه تازهای پاسخ منتقدانی را میدهد که دلایلی برای جهانی نشدن جشنواره فجر، میآورند: «خیلی از منتقدین ما میگویند كه در كشور ما سانسور هست و ما سكس و خشونت را نمیتوانیم نشان دهیم چطور میخواهیم جشنواره جهانی داشته باشیم. من میگویم اتفاقا میتوانیم. چون آثاری در سینمای جهان هست كه این دو را ندارد و پایگاه نمایش جهانی ندارند. خب چرا ما این پایگاه نباشیم و بزرگشان نكنیم و در مقابل سینمای آمریكا قرارشان ندهیم؟»
بازیگر «گاهی به آسمان نگاه کن» ادامه میدهد: «ما كسی هستیم. خیلىها در ایران فكر میكردند و مى كنند كه بهشت آن سوی آب است. چرا؟ چون شناسنامهمان لگدمال شده! چون نمیتوانستیم به خودمان افتخار كنیم. كسی كه از خارج برگشته بود ما تحویلش میگرفتیم مثل همان داستان «جعفرخان از فرنگ برگشته»! این داستان قدیمی است و سر دراز دارد. هویت ما را لگد مال كردند. باید هویت مان را دوباره بسازیم؟! سینمای ایران بخش مهمى از هویت ما است. بارها در سفرهای خارجی توی فرودگاه یا جاهای دیگری از من پرسیدند ایرانی هستی؟ گفتم بله، گفتند كیارستمی؟! كیارستمى زاده سینماى ما است و حضورش در ایران برای ما یك افتخار است كه ما چنین كسانى داریم.»
او در پاسخ به اینکه ممکن است با این نگاه به خوشبینی و سهلانگاری متهم شود، میگوید: «معمولا وقتی كسانی این نگاه را دارند بهشان میگویم شما لطفا نان سانسورچیها را نبُرید! آنها هم باید نان در بیاورند. باید حلال هم باشد. پس شما سانسورچی نباشید و كار خودتان را بكنید. برخی میپرسند حدود حجاب و فلان مسائل در سینما كجاست؟ میگویم همان قدر كه تا به حال در تلویزیون دیدیم. ما فیلم خودمان را میسازیم و باز هم مىسازیم و اخلاق خودمان را داریم. ما تا الان در سینمای ایران ثابت كردیم اخلاقمداریم. فیلمهای خارجی را هم با معیار خودمان انتخاب میكنیم و میآوریم. در دنیا فیلمهای خوب بسیارى هست كه مثل ما هستند.»
چرا سازمان سینمایی را منحل نمیکنید؟
در ادامه بحث به ماجرای دیپلمات بودن مدیران فرهنگی در بخش سینمایی اشاره میشود، اتفاقا کیانیان نیز سال گذشته با روزنامه شرق انتقاداتی را در اینباره به مدیران سینمایی وارد کرده بود، که در اینباره توضیح میدهد: «به نظرم باید این سوال رااز مدیران سینمایی پرسید. من هیچوقت پست دولتى نداشتم و دوست هم ندارم، داشته باشم چون اصلا كار من این نیست. در این جشنواره هم اگر كاری میكنم باز پست اجرایی ندارم. خود من منتقد مدیران سینمایى هستم. چند وقت پیش مصاحبه بىرودربایستىاى كردم كه یكی از روزنامهها شهیدش كرد و كاری كرد، دیده نشود. در آن مصاحبه روی سخن من با آقای جنتی و آقای ایوبی بود. پرسیده بودم كه چرا هنوز سازمان سینمایی را نگه داشتهاید؟ سازمان سینمایی را كی درست كرد؟ این سازمان را جریانى درست كرد كه میخواست سینما را كاملا دولتی كند. این سازمان را درست كرد كه بودجه را از مجلس بگیرد و خودش بین فیلمسازان تقسیم كند و بخواهد فیلمهاى فرمایشى بسازند! خب شما كه گفته بودید این را نمیخواهید. پس چه شد؟مگر به اقتصاد آزاد اعتقاد ندارید! اصل ٤٠ قانون اساسی را مگر قبول ندارید؟ و قول احیای آن را نداده بودید ؟ پس چرا سازمان سینمایی را حفظ كردید؟»
البته با توجه به اینکه این بخش از انتقادهای او شبیه به جبهه منتقدانی است که تا کنون از آنها حرف میزده، کیانیان درباره این اشتراک میگوید: «این را منتقدینی كه از آنها حرف زدیم، نمیتوانند بگویند چون این سازمان را خودشان درست كردند. من در بازی آنها شركت نمیكنم و از زاویه خودم حرف میزنم. میگویم معتقدم سینما باید دست بخش خصوصی باشد، بخش دولتی هم اگر میخواهد برای خودش فیلم درست كند و همین دوستانی كه براى سینمای بدنه سینه چاك مىدهند، طرفدار سینمای دولتی هستند! سینمای دولتی كه نمیتواند سینمای بدنه باشد. سینمای بدنه سینماى آزاد است.»
او پاسخ به اینسوال که سازمان سینمایی امنیت سرمایهگذاران را تامین میکند؟ را منفی میداند و سازمان سینمایی را مخالف سینمای خصوصی میداند و انتقادهای گذشتهاش را دوباره تکرار میکند: «پس آقای ایوبی چرا نگهش میدارید؟ آقای جنتی چرا نگهش میدارید؟ لطفا جواب بدهید. من از روز اولی كه خانه سینما باز شد و آقای ایوبی و آقای جنتی آمدند عیددیدنی ما، همانجا از آنها خواستم پاسخ بدهند چرا سازمان سینمایی را نگه داشتهاند و منحلش نمیكنند؟! و با لبخندهای همیشگی آقای ایوبی سرو ته قضیه به هم آمد. من همچنان سوالم بىپاسخ مانده است!
سوال دیگر کیانیان از ایوبی این است که مدرسهای كه درست كرده چه نفعی به حال سینمای ایران دارد؟ آیا این مدرسه دولتی جز اینكه بودجه بخورد و جز اینكه دستگاه بروكراسی را فربهتر كند چه فایدهای دارد؟ و در اینباره ادامه میگوید: «من با آقای دكتر حسینی، رییس این مدرسه صحبت كردم و به ایشان گفتم وظایف و مسوولیتهایی كه برای اینجا تعریف شده را مىتوانید در این همه مدرسه سینمایی و دانشكدههای دولتی و غیردولتی كه در كشور ما وجود دارد، پیاده كنید. كمك كنید همانها این وظایف را انجام دهند. یا اینكه شما به خانه سینما كمك كنید وظیفه برگزارى كارگاههاى تخصصى را انجام دهد! هم خانه سینما فعالتر میشود و هم بروكراسی شما فربهتر نمیشود و كارتان راحتتر میشود. من نمیدانم مدرسه ملی سینما كاربردش و استفادهاش برای سینمای ایران چیست. گاهی به من میگویند آدمهاى مهمى جزو هیات امنای این مدرسه هستند؟ میگویم با این اوصاف همچنان سوال من باقى است! مدرسه ملى سینما چه استفادهای برای سینمای ایران دارد؟!»
با وجود اینکه ایوبی تلویحا گفته است كه سازمان سینمایی دیگر عملا كارهای نیست، کیانیان همچنان بر حرفهایش اصرار میکند و میگوید: «من حرفم این است كه باید منحل شود! میگویم آقای ایوبی شما كه تا ابد در این پست نیستید. اگر فرداروزی شما رفتید و مدیر دیگری آمد كه نگاهش مثل دولت قبل بود این اهرم برای نابود كردن سینمای خصوصی بهترین اهرم است! باید این صورتمساله پاك شود كه اگر گروهی دیگری آمد و خواست سینما را دولتی كند اهرمی در دست نداشته باشد. باید این ریلگذاری كه آدمها را مجبور به طی این مسیر میكند، جمع شود.»
در پایان کیانیان این موضوع را که میرکریمی میتواند مدیر خوبی در حوزه سینما باشد، تایید میکند و میگوید: «بله، من این را قبول دارم. این حرف درستی است. ما در سینمایمان و حتی در كشورمان مدیر كم داریم. الان مدیر سینمایی كم داریم. تعدادشان خیلی كم است و كسانى هم كه خانهنشین شدند. چرا مدیریت باید همیشه بین چند نفر بچرخد؟ رضا میركریمی قطعا كارش چیز دیگری است. اما از حق نگذریم این جشنواره را خیلى مطلوب برگزار كرد. گفتم میآیم و سعی میكنم تاثیری بگذارم اما من یك وجه خیلی خیلی شخصى دارم و آن هم اینكه خیلی ماجراجو هستم. دوست دارم جاهای مختلفی بروم و تجربه كنم. مثلا سه سال رفتم حراج تهران را چكش زدم. چرا رفتم؟ بخشی این بود كه به هنر تجسمی كمك كنم كه رونق بگیرد. بخش دیگرش هم این بود كه رضا كیانیان وارد یك پرفورمنس و ماجراى تازه میشود آیا میتواند از پس آن بربیاید؟ بعد از سه سال دیدم كه میتوانم و در ضمن خود حراج هم روالی پیدا كرد. اما در مورد جشنواره جهانى فجر، یك روز آقای میركریمی به من زنگ زد و گفت كه بیا بشو مدیر كاخ جشنواره. پرسیدم این شغل چیست؟ من چه كار باید بكنم؟ گفت نمیدانم! من هم گفتم: خیلی خب آمدم!»