محورمسكو،آنكارا يك محور موقعيت معناست. بايد بپذيريم كه اين محور ميتواند براساس موضوعي به نام سوريه درموقعيت پساكودتا وضدكودتا در تركيه حاصل و باتوجه بهاهميت همگرايي آنكارا، تهران و مسكو درجهت نقل و انتقال قدرت به يك دولت مرضیالطرفين درجبهه طرفداران و مخالفان اسد منجر شود. به بيان ديگر اكنون با برآمدن آنكارا از دریافت موقعيتي ناشي ازكودتا به پساكودتا زمينههاي همگرايي بيشتر حداقل درلايههاي رويين سياست خارجي آنكارحاصل شده است و مسكو و تهران نيز از آن استقبال مينمايند. اين استقبال، استقبال زيركانه است، چراكه آنكارا هماكنون بار ديگر خود را به جبهه شرق متمايل ميكند و خود را بريده از پشتيبانان قبلي خويش ميداند. تهران و مسكو نيز از آن استقبال مينمايند. اين موقعيت ممتد وادامهدار نخواهد بود، چه تهران و چه مسكو بايد بدانند كه گرايش آنكارا به اين جبهه با وجود تمام عملكردهایي كه بعد از كودتا در قالب ضد كودتا اردوغان انجام داده است، در نهايت نميتواند يك محور استرتژيك درنظام بينالملل و درمنطقه برضد بافتهاي همگراي قدرت در فرامنطقه باشد.
لذا ميتوانند يك موضوع منطقهاي را درچارچوب بازي برد- برد به طور غيرمستقيم به نفع همه بازيگران تمام كنند. اگر هماكنون دو سناريو يعني سوريه بدون اسد و حتي سوريه با اسد درآينده مدنظر باشد، ورود تركيه به اين منطق ميتواند تا حدود زيادي به حل وفصل بحران سوريه به طور نسبي منجر شود و زمينههاي گذار از بحران سوريه را براي همه بازيگران و كنشگران منطقهاي و بينالمللي به گونهاي به وجود بياورد كه برد- برد حاصل معادلات سياسي باشد. بالاخص زماني كه تمايل روسيه به حفظ سوريه بدون اسد به عنوان منطق مياني بين آنكاراي خواهان برداشتن اسد وتهران خواهان ماندن اسد قرار خواهد گيرد، وزنه را به سوي برداشتن اسد از قدرت متمايل خواهد كرد. اگر برداشتن اسد در پس اين اتحاد به وجود بيايد ودولتي سركار بيايد كه در دمشق بتواند برد- برد را براي همه بازيگران اين مثلث و دواير پيوسته به آن ايجاد كند، به تبع ميتوانيم بگوييم كه بحران سوريه در پس كودتا و ضد كودتاي تركيه وضعيت متفاوتی براي حل و فصل مييابد. اما بازي با برگ تركيه توسط غرب ميتواند يك بازي زيركانه ودرعين حال يك بازي بسيار خطرناك و با ريسك بالا باشد؛ چرا كه اگر به ناگاه وزنه شرق نسبت به جبهه غربي درسوريه غالب شود، آنكارا با وجود اردوغاني كه خواهان شكل دادن به يك دولت نوعثماني است، تمايل بسيار بالایي به قدرت بيشتر در بحران سوريه و در وضعيت منطقهاي پيدا خواهد كرد واين بيش از پيش موجب واگرايي تركيه و تبديل تركيه به يك بحران براي غرب درمنطقه خواهد شد و اين به نفع تركيه نبوده، چراكه زمينههایی را ميتواند ايجاد كند كه يك سوريه دوم بعدها درتركيه ايجاد شود واين خطر نيز براي تركيه نيز وجود دارد. بازيگران ديگر اكنون به عنوان مشاهده به اين بازي مينگرند وسعي ميكنند اعلام موضع چنداني نداشته باشند. نگاه به موضع رژیم صهیونیستی، رياض و پايتختهاي كشورهاي عربي درچند روزه گذشته تاحدودي نشاندهنده همين امر است. فلذا تهران بايد مراقب بازي با اردوغان باشد. اردوغان بازيگري است كه از طرفي ناسيوناليست بوده، از طرفي رئاليست و ازسوي ديگر پراگماتيست است و همه اينها را در لباس اسلام گرايي مجتمع ساخته است. از اين جهت بايد مراقب چنين كنشگري بود.
منبع: آرمان