counter create hit مصاحبه تاریخی منشی وزیر تبلیغات هیتلر
۲۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۱
کد خبر: ۱۷۴۶۰۶
جزئیاتی از زندگی گوبلز

مصاحبه تاریخی منشی وزیر تبلیغات هیتلر

به تازگی مستندی در مورد زندگی منشی ژوزف گوبلز به نمایش درآمده است و در پی آن روزنامه گاردین مصاحبه جالبی با او انجام داده است.
خرداد: برونهیلیده پومسل، در حالی که چشمانش را بسته و چانه‌اش را روی دستش گذاشته است، در حال یادآوری خاطرات رئیس سابق‌اش است.

از کاخ‌ کوچک‌اش در نزدیکی دروازه براندنبرگ بیرون می‌آمد و از پله‌ها بالا می‌رفت و به وزارتخانه تبلیغات می‌رسید، با همان وقاری که یک دوک از کتابخانه‌اش به دفتر زیبایش می‌رود.

او مبلمان زیبای دفتر گوبلز را به یاد می‌آورد، جایی که او به همراه ۵ بانوی دیگر، منشی‌ ژوزف گوبلز بودند.

 خانم پومسل،‌فرزندان گوبلز را به یاد می‌آورد که مؤدب بودند و با منشی‌ها دست می‌دادند.


خانم پومسل ۱۰۵ سال دارد، او که سال پیش بینایی‌اش را از دست داده، تازه نخستین مصاحبه جامع‌اش را با نشریه گاردین انجام داده است. خودش بر این باور است که تنها چند ماه به پایان زندگی‌اش مانده است. آرزوی او این است که دنیا دوباره مانند گذشته زیر و زِبَر نشود.

اما او که شاید آخرین بازمانده از حلقه داخلی رهبری نازی‌ها محسوب می‌شود به خاطر چه سکوتش را شکسته است؟


خودش می‌گوید مطمئنا برای وجدان‌درد این کار را نکرده است، چرا که نقشی در جنایات جنگ نداشته است. او تنها آمار سربازان کشته و زخمی یا زنانی که توسط سربازان ارتش سرخ شوروی مورد تجاوز قرار  گرفته بودند، تایپ می‌کرد.

به تازگی در جشنواره فیلم مونیخ مستندی به نام زندگی یک آلمانی به نمایش درآمده است که خلاصه ۳۰ ساعت گفتگو با پومسل است.

معمولا آدم‌ها در آخرین روزهای زندگی خود سعی می‌کنند، صادقانه به گناهان خود اعتراف کنند، اما پومسل تایپ کردن اسناد را گناه نمی‌داند و وجدانش آسوده است.

به یک جمله کلیدی او در این مصاحبه توجه کنید:


«خیلی‌ها این روزها می‌گویند که اگر در زمان حکومت نازی‌های زندگی می‌کردند، علیه آنها می‌ایستادند، گرچه اظهارت آنها بی‌ریا است، اما بر این باورم که آنها اگر درهمان شرایط به راستی قرار می‌گرفتند، چنین کاری نمی‌کردند. بعد از اوج‌‌گیری حزب نازی‌ها همه کشور، افسون شده بود.»

«من می‌توانم با ذکر اینکه به سیاست در آن زمان علاقه‌ای نداشتم، خودم را از هر اتهام مبرا کنم، اما واقعیت این بود که در آن دوره ایده‌آلیسم یک جوان می‌تونست باعث شود از چوبه دار آویزان شود.»


او فیش حقوق مناسب و معافیت مالیاتی‌اش را به یاد می‌آورد، همان طور که یک دوست موقرمز یهودی‌اش به نام اوا لوونتال را از یاد نبرده است. خاطرش می‌آید که یک گوینده بسیار محبوب رادیو  در آن زمان به خاطر گرایشات همجنس‌گرایانه دستگیر شده بود.

با این همه او خود را از آنچه در جنگ می‌گذشت، بی‌اطلاع می‌داند.


وقتی خانه آنها در یک بمباران ویران شد، همسر گوبلز به او مجبت داشت و لباس زیبایی را به او هدیه کرد، او تا آن زمان پیراهنی به آن شیکی بر تن نکرده بود..

او قامت کوتاه، وقار، خوش‌پوشی و ناخن‌های مانیکور شده گوبلز را به یاد می‌آورد.

۱۸ مارس سال ۱۹۴۳ برای او یک خاطره ماندگار و کلیدی است،  زمانی که گوبلز در اجتماع بزرگی از افرادی که با دقت انتخاب شده بودند، یکی از مشهورترین سخنرانی‌هایش را ایراد کرد. در این سخنرانی او مردم آلمان را به مقاومت و ادامه یک جنگ تمام‌عیار تشویق و ترغیب کرد و گفت که بقای آلمان و اروپای غیر بولشویک به همین پایداری وابسته است.

پومسل و دوست زمان کالجش جوز مدعوین این سخنرانی بودند و پشت سر ماگدا گوبلز نشسته بودند.

این سخنرانی زمانی انجام شده بود که ارتش آلمان دوران سختی را سپری می‌کرد و  کوتاه‌زمانی از نبرد استالینگراد گذشته بود.


پومسل واپسین روزهای هیتلر و دوران اقامت او را در پناهگاه به یاد می‌آورد، زمانی که او در فکر  بردن نوشیدنی‌های الکلی بود با این تصور که با آنها غم و تنش آن دوران سخت به فراموشی سپرده شود.

۳۰ آوریل ۱۹۴۵ هیتلر خودش را کشت و یک روز بعد گوبلز به همراه همسرش خودکشی کرده بود، قبل از آن این دو همه فرزندان خود را کشتند.

پومسل بعد از جنگ هم منشی‌گری کرد. در سال ۱۹۷۱ بازنشسته شد.



در سال ۲۰۰۵ زمانی که بنای یادبود هولوکاست در برلین رونمایی شد، او برای بازدید از آن از مونیخ به برلین سفر کرد.

تنها در این زمان و بعد از گذشت ۶ دهه بود که یاد دوست یهودی موقرمز خود افتاد. به مرکز اطلاعات رفت و گفت که زمانی دوستی به نام اوا لوونتال داشته است. مردی به اسناد نگاه کرد و گفت که او در نوامبر سال ۱۹۴۳ در اردوگاه آشویتس کشته شده است.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: