در گزارشی درباره شب های تهران در روزنامه ایران نوشته شده است: تا همین چند سال پیش میگفتند تهران است و شبهای آرام اش. راست هم میگفتند، ترافیک و شلوغی روز دمار آدم را در میآورد.
شبها تا همین یکی دو سال پیش خلوت بود و خوراک گشت و گذار. اما حالا اگر ساعت 2 نیمه شب هوس شبگردی کنید یا اصلاً کاری داشته باشید یا بخواهید از میهمانی برگردید، حتماً با ترافیک و شلوغی از یک سو و رفت و آمد همهجور آدمی از سوی دیگر روبهرو میشوید. منظورم از همهجور آدم کارتنخوابها و معتادان و دزدها و گداها و کودکان کار و ماشینبازهاست تا آدمهایی که مثل شما برای گشت وگذار یا کاری به خیابان زدهاند. سالهای سال است که از نبود حیات شبانه در تهران مینالیم اما واقعاً آنچه در این سالهای اخیر روی داده، نسبتی با حیات شبانه ندارد.
شبهای تهران تفاوت بزرگی با شبهای سایر شهرها دارد و آن هم تعطیل شدن نظم شهری در شب است و بیرون آمدن آنهایی که نمیتوانند روز بیرون بیایند. سرعت ماشینها زیاد میشود، قاچاقچیها بیهیچ استرسی خدمات ارائه میدهند، بازار کودکان کار و متکدیان سرچهارراهها داغ میشود و... انگار ساعت 10 شب کرکره خیلی از نهادها و سازمانها پایین میآید و کار تعطیل میشود. انجمنها یا مراکزی که معتادان و کودکان کار را نگه میدارند، شبها به خانه میروند و مراجعان را در خیابان رها میکنند. آیا واقعاً اینطور است یا آنهایی که روز در گوشه کناری مخفی شدهاند، با افتادن پرده شب، شهر را قرق میکنند.