counter create hit چگونه با نوجوان مضطرب برخورد کنیم
۱۰ مهر ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۲
کد خبر: ۱۹۴۱۵
چرا كودكان و نوجوانان مضطرب می شوند

چگونه با نوجوان مضطرب برخورد کنیم

نا امني، وابستگي شديد و ناسالم نوجوان به والدين، ناتواني يا نداشتن مهارت هاي لازم در برقرار كردن روابط عاطفي، اجتماعي و اخلاقي سالم، تفاوت در فرهنگ خانواده ها و به خصوص عدم پذيرش ارزش ها و آداب و رسوم گوناگون، موجب اضطراب بسياري از نوجوانان مي شود.

به گزارش مهر، همه انسانها اضطراب را در زندگي خود تجربه مي كنند و طبيعي است كه مردم هنگام مواجهه با موقعيت هاي تهديد كننده و تنش زا مضطرب شوند، اما احساس اضطراب شديد و مزمن در غياب علل واضح، امري غير عادي است.

اضطراب شامل احساس عدم اطمينان، درماندگي و بر انگيختگي فيزيولوژيكي است. به طور كلي اضطراب يك احساس منتشر، بسيار ناخوشايند و اغلب مبهم است كه با يك يا چند حس جسمي مانند احساس خالي شدن سر دل، تنگي قفسه سينه، تپش قلب، تعريق، سردرد و غيره همراه است.

بررسي ها نشان مي دهد كه اضطراب در مردها، طبقات اقتصادي مرفه و جوانان كمتر است و در زنان، افراد كم درآمد و سالمندان بيشتر شايع مي باشد.

بسياري از والدين آگاه نيستند که کودکان هم ممکن است افسرده شوند. چرا که کودکان هم در مواقعی چون روز رفتن به مدرسه دچار اضطراب می شوند. اغلب تركيبي از يك ترس ناشناخته و فقدان كنترل همراه با يك طبيعت ناشي از شرم و خجالت زمينه بسياري از اضطراب كودكان را تشكيل مي دهد.

بسياري از شكايت هاي كودكان در دوران ابتدايي مدرسه همچون درد معده يا سوزش سر دل و يا دردهاي پراكنده ديگر، ناشي از وجود يك اضطراب نهفته در كودكان است كه وجود اختلاف در خانواده و نگراني در پدر و مادر مي تواند از علل آن باشد كه اين نگراني مستقيما به كودك انتقال يافته و با اين شكايت بروز مي كند. شايع ترين اختلالات اضطرابي در كودكان و نوجوانان عبارتند از؛ اضطراب جدايي، اضطراب امتحان، اضطراب اجتماعي، ترس از مدرسه.

عوامل موثر در اضطراب نوجوانان و مقابله با آن

سرچشمه بسياري از ناراحتي هاي ظاهرا غير منطقي نوجوانان اضطرابي است كه از عوامل گوناگون ناشي مي شود. تغييرات جسماني از قبيل نگراني از ديررسي بلوغ به خصوص در پسرها، نگراني از زودرسي بلوغ به خصوص در دخترها، ترس و احساس خجالت از تغيير جسماني و رنج ناشي از عدم پذيرش تغييرات جسماني، عدم پذيرش از جانب همسالان، مستقل شدن، بروز رفتار پرخاشگرانه، غير منطقي بودن، نداشتن مهارت هاي لازم براي زندگي، تمايلات جنسي و آشفتگي در نقش.

علت اصلي نگراني در مورد مسائلی همچون زودرسي و دير رسي بلوغ و احساس خجالت در مواجهه با تغييرات جسماني، عدم آگاهي، آگاهي ناقص يا محدود و يا اطلاعات نادرست نوجوان در زمينه هاي مختلف بلوغ و تغييرات جسماني ناشي از آن است، كه بهترين راه پيشگيري نيز فراهم آوردن آگاهي و بينش دقيق، صحيح و به موقع است. والدين بايد قبل از پيدايش علايم ثانويه بلوغ فرد را به طور مناسب و با مراعات شئون اخلاقي، در جريان مسائلي از جمله سن بلوغ، عوامل موثر در پيدايش بلوغ و تغييرات جسماني و آثار رواني آن بگذارند. والدين و مربيان با فراهم آوردن جوي آزاد و سلم بايد اين امكان را به نوجوان بدهد كه سوالات، افكار، احساسات و احيانا نگراني هاي خود را صادقانه مطرح و جواب هاي مناسب دريافت كند و نبايد بگذارند تا نوجوانان براي يافتن پاسخ سوالات خود كساني كه صلاحيت ندارند از جمله همسالان مراجعه و دچار انحراف و اضطراب شود.

نتايج پژوهشي نشان داده كه نا امني، وابستگي شديد و ناسالم نوجوان به والدين، ناتواني يا نداشتن مهارت هاي لازم در برقرار كردن روابط عاطفي، اجتماعي و اخلاقي سالم، تفاوت در فرهنگ خانواده ها و به خصوص عدم پذيرش ارزش ها و آداب و رسوم گوناگون، موجب اضطراب بسياري از نوجوانان مي شود. براي اينكه نوجواني كه تجربه هاي ذكر شده را نداشته است دچار اضطراب شديد نشود و يا اضطراب اوادامه پيدا نكند اقدامات زير مفيد است:

- والدين بايد گرايش فرزند خود به همسالان را بدرستي درك كنند زيرا اين يك نياز طبيعي است كه بخواهد مورد توجه و حمايت همسالان قرار گيرد.
- والدين با نوجوان در مورد گزينش دوست توافق نمايند تا دچار تعارض نشود و پنهان كاري نيز نكند.
- والدين براي دوستان نوجوان بايد اعتبار و احترام قايل باشند.
- والدين بايد در همه مواقع بخصوص در برابر همسالان،احترام و شخصيت نوجوان را حفظ كنند.

يكي از عمومي ترين نيازهاي نوجوان كسب استقلال از افراد خانواده و ديگران است. مطالعات نشان داده كه اضطراب در كساني بيشتر ديده مي شود كه دچار نا امني شديد، عدم اعتماد به نفس، وابستگي ناسالم به والدين به خصوص مادر هستند.

يكي از خصوصيات بعضي از نوجوانان مخالفت با افراد مختلف در خانه و خارج از آن است كه گاه به صورت پرخاشگري كلامي يا غير كلامي بروز مي كند. عدم توانايي در كنترل رفتار پرخاشگرانه باعث اضطراب بسياري از نوجوانان است. به طور خلاصه بالا بردن ميزان مقاوت و تحمل كودك در برابر ناكامي و سختي ها، ارضا صحيح نيازهاي كودك، ايجاد امنيت رواني و بوجود آوردن الگوهاي رفتار مناسب مي تواند در پيشگيري رفتار پرخاشگرانه موثر باشد.

اگر اين اقدامات به موقع انجام نشود بايد در زمان حال امكاناتي فراهم آوريم كه نوجوان كمتر پرخاشگري كند و با اضطراب كمتري روبرو شود. توصيه هاي زير در اين زمينه مفيد است؛

- والدين و ديگران بايد تا حد ممكن از امر و نهي هاي زياد بي مورد و غير اصولي خودداري كنند.
- از ايجاد ممنوعيت و محدوديت هاي بي مورد كه مغاير با نياز نوجوان به كسب آزادي و استقلال است خودداري كرد.
- با تقويت روحيه نوجوان به خصوص تكيه بر مهارت ها و تواناييهاي مثبت او، بايد روشهاي مناسب مواجهه با ناكامي را به او آموخت.
- به نوجوان بايد آموخت كه در مقابله با خشم به جاي اينكه بدون تفكر خشمي كنترل نشده ابراز دارند منطقي برخورد كنند و بدون توهين و تحقير به ديگران ابراز و جود كنند و عواطف خود را بيان كنند.
- در برابر پرخاشگري نوجوان نبايد از تنبيه يا تحقير استفاده كرد،زيرا اين رفتارها خود باعث تشديد پرخاشگري مي شوند بهتر است به عمل پرخاشگرانه او، پاسخ نداد، اما بايد به نوجوان فهماند كه بي اعتنايي ظاهري به پرخاشگري او حمل بر تاييد يا قبول آن نيست.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
مریم
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۲۹ - ۲۵ مرداد ۱۳۹۳
۰
۰
با سلام و خسته نباشید. دختری 29 ساله هستم. بهمن ماه سال 92 یک خواستگار برام اومد که از همه نظر مناسب بود. ما سه ماه با هم حرف زدیم قرار شد 15 فروردین 93 بریم آزمایش و محضر که متاسفانه از طرف پسر و خانوادش بهم خورد. متاسفانه تو این 3 ماه من خیلی وابسته شده بودم اصلا فکر نمیکردم بهم بخوره خلاصه بعد از چند روز خودم به پسر زنگ زدم آخه خیلی دلم میخواست دلیل اینکه چرا نیومد بدونم. میدونستم دوستم داره خیلی زیاد. خلاصه بهم گفت که استرس داره اولش باورم نشد . ولی بعد از اون تا الان با هم در ارتباطیم. البته فقط تلفنی.ولی تو این مدت فهمیدم که استرسش خیلی خیلی زیاد. وقتی حالت عادی داره خیلی تحریک اصلا نمیشه باهاش حرف زد بعد از چند روز استرس میگیره اصلا حوصله هیچکسو نداره به مدت چند روز اسای منو جواب نمیده زنگ میزنم عصبی میشه. اوایل بمم میگفت اگه باهام ازدواج کنی میتونی تحملم کنی. میترسیدم . بهش میگم برو پیش روانپزشک میگه میترسم بهم بگه نباید ازدواج کنی. گاهی اوقات بهش میگم که بیا ازدواج کنیم میگه میترسم. نمیدونم چیکار کنم. میخوام ردش کنم ولی دلم بهش میسوزه ی جورایی عذاب وجدان میگیرم. دوست دارم بهش کمک کنم. ولی نمیدونم چه جوری ؟ نمیدونم حالش خوب میشه؟ از طرفی هم این پسر خیلی موقعیت خوبی داره از همه لحاظ خوب. خودمم که خواستگار ندارم یا که وقتی میاد هم که مناسب نیستن. دوست دار م حال این پسر خوب بشه باهاش ازدواج کنم ولی میترسم بعد ازدواج ببینم استرس رو مسئله جنسیش هم تاثیر گذاشته باشه. یا بعدها دوباره حالش بد بشه. خواهش میکنم کمکم کنید؟