اینجا روستای ابیانه است و گوش روستاییان پر است از این فریادها. اختلاف نظر میان بافتهای تاریخی و مسئولان میراثفرهنگی زخم قدیمی است. درست از آن روزی که پای کاشفان به این روستا باز شد و دیدند چه بینظیر است این روستا با خانههای سرخ نشسته بر دامنهی کوه کرکس و آن را ثبت ملی کردند، مشکلات آغاز شد.
روستایی که همیشه دغدغه حفظ معماریاش بر سر زبانها بوده و بحث گردشگریاش چالشبرانگیز. هر چند دیگر خیلی از این بحثها، زخمی چرکین شده، اما حالا ابیانه با چالشی جدید رو به روست: بازگشت پستمدرنها.
بزرگ ترین خانه سالمندان جهان
به گزارش خبرآنلاین؛ مدرسه ابیانه چهار دانشآموز بیشتر ندارد؛ سه پسر و یک دختر. اگر این دانشآموزان بخواهند درسشان را ادامه بدهند، چارهای ندارند، جز اینکه از روستا بروند. سالهاست که مردان و زنان جوان برای تحصیل خود و فرزندانش ترک دیار کرده و مقیم شهرهای بزرگ شدهاند. ابیانهایها معروفند به اینکه افراد تحصیلکردهای هستند و دارای سمتهای مهم مدیریتی در کشور. این مردمان به رغم هجوم گردشگران که گاهی در شش ماهه نخست سال به 30 هزار نفر هم میرسد، آداب و آیینهای دیرینشان را حفظ کردند و هنوز هم میتوان گفت که در این دنیای آشفته، ابیانه بکر و امن است.
دیری است، اما خانههای سرخ ابیانه ماندهاند با اعتبار پیرزنهای چارقد گلی و پیرمردهای کلاه نمدی. میگویند که ابیانه، بزرگترین خانه سالمندان جهان است. پربیراه نمیگویند، مدتهاست، هر که سفر میکند به این دیار، از زنان و مردان پیری یاد میکند که جلوی خانههای کاهگِلی با درهای چند صدساله رو به آفتاب نشسته و روزگار سپری شدهشان را با مسافران مرور میکنند و لواشک و آلو و چارقد و ... به آنها میفروشند.
حالا زنگهای هشدار به صدا درآمده و بسیاری از پژوهشگران نگران هستند که اگر این نسل از مردمان ابیانه از میان ما بروند، چه بر سر روستا میآید؟ هر چند گویی پنهان از آنچه پیداست، جریان دیگری برقرار است. بسیاری از ابیانهها که پیشتر ترک خانه و کاشانه کردهاند حالا میخواهند بار دیگر به زادگاه خود سفر کنند و حتی اگر موقت هم شده، چند ماهی آنجا بمانند.
ماندن آنها به فال نیک است اما «مسئله این است که بسیاری از این ابیانهایها با زندگی شهری خو کردهاند، دلشان میخواهد با حرکتی پست مدرن به زادگاهشان برگردند اما همان امکانات مدرن شهری را میخواهند. این باعث مشکلات بسیاری شده. تعداد زیادی به پایگاه میراثفرهنگی مراجعه میکنند تا مجوز بگیرند و خانه پدرشان را با مصالح جدید بازسازی یا خانهای تازه در زمینهای تحت تملکشان بسازند. برخورد با این افراد آسان نیست.»
احمد نجیبی اینها را به خبرآنلاین میگوید. او سرپرست پایگاه میراثفرهنگی ابیانه است. پایگاهی که از سال 82 به عنوان پایگاه ملی آغاز به کار کرده است.
«من ساکن تهرانم اما یکی از برنامههایم این است که بازگردم به ابیانه. ما دو خانه آنجا داریم. یکی داخل روستاست و سه وارث دارد و فعلا هیچ کاری نمیتوانیم آنجا انجام دهیم. قصد داریم، دیگری را که بالادست است بازسازی کنیم. دنبال مجوز هستیم. فعلا با مسئولان میراث فرهنگی به مشکل بر نخوردیم ولی من بارها و بارها خودم شاهد آن بودم که چگونه سر مسایل مختلف مردم با مسئولان اختلاف نظر دارند.»
خانم تقیپور، یکی از اهالی روستاست که میخواهد به ابیانه بازگردد: «من از صمیم قلب خوشحالم که میخواهم یکی از خانهها را بازسازی کنم اما دغدغه هم دارم چون مسئولان میراث فرهنگی میگویند که حتی باید در مورد داخل خانه هم اظهار نظر کنند.»
آیا تا امروز به مشکلی برای بازسازی خانهتان برخوردید؟ «نه! اما ما هم یکی از برنامههایمان این است که در خانهمان را بلندتر کنیم. اینطوری که نمیشود ممکن است که هنگام ورود به خانه سر یکی به سَردر بخورد. به هر حال نوع ساخت خانههای قدیم خیلی فرق میکرد حالا این خانه باید با شرایط کنونی آماده شود.»
وزارت بهداشت درمانگاه را خراب کرد، اقامتگاه ساخت
«مگر میراث از روی نعش من رد شود و بیاید داخل خانهام». یکی دیگر از روستاییها که مصالحش را خریده و میخواهد دست به کار ساختوساز شود، میگوید. سرپرست پایگاه مانع از کار او شده و مصالح همینطور به گوشهای افتادهاند.
نجیبی، قوانین میراثفرهنگی را تکرار میکند: «ایزوگام روکشدار که نمای بدی ایجاد کند، استفاده از سیمان قرمز به جای کاهگل، نصب در و پنجره فلزی، استفاده از تیرآهن در مرمت بنا، ساختوساز بدون هماهنگی و بر خلاف مجوز و قوانین و ضوابط میراثفرهنگی غدغن است.»
البته این همه مشکلاتی نیست که مسئول پایگاه با آن رو به روست: «نبود حضور و پیگیری مستمر مالکان، نبود وجود استادکاران متخصص در منطقه، نبود اعتماد به تکنیکهای سنتی و تمایل نسل جدید به ساخت خانههای مدرن و گرایش به تقسیم خانهها تعدد مالکیت همه و همه دست به دست هم داده تا ابیانه چهرهاش عوض شود.»
یکی از ابیانهایها میگوید: «اینطوری که نمیشود، هر گندی که مسئولان بخواهند بزنند، اشکالی نداشته باشد. نوبت که به ما میرسد، قوانین را نشان میدهید. مثلا مسئولان وزارت بهداشت در دوره احمدینژاد آمدند، درمانگاه قدیمی روستا را خراب کردند و یک اقامتگاه سازمانی برای خودشان درست کردند که هر وقت خواستند بیایند آب و هوایی عوض کنند. این انصاف است؟»
نجیبی میگوید: «البته نزدیک چند سال است که ما ساختوساز جدیدی در روستا نداشتیم. اینهایی که میبینید و تخلفها به حداقل رسیده است.»
با اینحال خواستههای مردم برای برای ساخت خانه و بازسازی خانههای قدیمی همچنان با چالش رو به روست همانطور که در همه بافتهای تاریخی. چارهکار چیست؟
نظر نجیبی این است: «تعداد مراجعه کنندگان به اندازهای است که ما حتی پیشنهاد دادیم، توسعه روستا با فاصله از بافت تاریخ اتفاق بیافتد و ساختوسازهای تازه آنجا انجام شود. طرح در حال حاضر ابلاغ شده و باید به دقت اجرا شود چون ممکن است اجرای نادرست آن مشکلاتی برای ابیانه ایجاد کند.»
تنها راه نجات، بازگشت ابیانهایهاست
به رغم مشکلاتی که ممکن است بازگشت ابیانهایها به وجود آورد، شاکری زاد، یکی از اهالی ابیانه که در تهیه طرح جامع حفاظت از ابیانه به عنوان مشاور مشارکت داشته میگوید: «در طرح جامع حفاظت از ابیانه که میراثفرهنگی تهیه کرد، سوال شد که ما چه چیزی از ابیانه را قرار است حفظ کنیم؟ گفته شد که ابیانه را یک پیکره واحد از کالبد فیزیکی و دشت و مزارع و باغات و فرهنگ و آداب و رسوم و زبان و لباس مردم ببینیم. حفاظت از ابیانه یعنی حفاظت از تمام اینها، اگر هر کدام از اینها آسیب ببینند بخشی از پیکره اصلی آسیب دیده، به همین دلیل اگر قرار است اینجا حفظ شود، باید زندگی دوباره در ابیانه احیا شود، زندگی در ابیانه باید تقویت شود. در حال حاضر عمده شکایت اهالی این است که عدهای آمدهاند و از روستای ما استفاده میکنند و تنها چیزی که برایشان ارزش ندارد ابیانهایها هستند. ما میخواهیم اهالی ابیانه برگردند و در این ده زندگی کنند.»
مسئله از دیدگاه او چیست؟ «اما با این جمعیت گردشگرانی که به اینجا میآیند این اصلا امکانپذیر نیست. برای حل این مشکل ما در طرح جامع پیشبینی کردهایم 500 نفر در روز و حداکثر 1000 نفر در روزهای خاص میتوانند از ابیانه بازدید کنند. اینجا باید به سمتی برود که توریست فرهنگی برای بازدید بیاید. یک زمانی توریستهایی که به اینجا میآمدند، دانشجویان یا اساتید دانشگاه و اقشار خاصی بودند که برای مطالعه فرهنگ مردم به این روستا میآمدند. اهالی حاضر بودند خانههایشان را در اختیار این محققان قرار دهند، اما امروز این مسائل اهمیت چندانی برای گردشگران ندارد، بیشتر برای تفریح میآیند.»
محمد عادلی، دهیار روستای تاریخی ابیانه هم معتقد است که نیاز به ساختار مشخصی است و اگر به همین صورت قرار است گردشگر بیاید باید فکر چاره کرد. از طرفی دیگر ساختوسازهای جدید باید تعریف ویژهای داشته باشد و طرح کلی تعیین شود ولی متاسفانه بیشتر طرحهایی که تا امروز ارایه شده با در بسته مواجه شده است.
با این حال عادلی باز هم زنده بودن نگین سرخ کویر را منوط به بازگشت ابیانهایها میداند، هر چند که دغدغهها به قوت خود باقی است.
ابیانه در دوره گذار است
نجیبی میگوید: «ما میراثیها هم وظایفی در قبال مردم داریم. نباید فراموش کرد که ساختوساز در ابیانه مشکلات خودش را دارد، از جمله اینکه هزینهها بالاست چون حمل مصالح به این روستا کار سختی است. استادکارها از روستاهای اطراف میآیند و هر استادکار شرایط خاص خود را دارد. مالک هم تا حدی میتواند وقت بگذارد، به خصوص که بیشتر ابیانهها در شهرهای دیگر زندگی میکنند. واقعا نگرانی آنها را میفهمم، هر فردی اگر برای ساخت باید هزینه و وقت زیادی متحمل شود، احساس میکند به او ظلم شده. گاهی فکر میکنند که کسی از روی غرض دارد به آنها فشار میآورد یا اینکه در موردشان تبعیض قایل شدیم. این در حالی که پایگاه میراثفرهنگی در بعضی دورهها توان اجرایی کمی داشته، بودجه و پرسنل کم است. همیشه توان پایگاه به یک اندازه نبوده. خیلی جاها پیش اومده که بدون استعلام از میراث پروانه ساخت داده شده.»
او بازگشت ابیانهها را نشان فهم و فرهنگ آنها برمیشمارد:«تجربه شخصی من در این مدت نشان داده، ابیانهایها خلق و خوی متمدنی دارند. میخواهند در زادگاهشان خانهای داشته باشند، آن طور که دوست دارند ولی قوانین میراث برایشان دست و پا گیر است و مدام میپرسند:چرا میراث در همهی کارهای ما دخالت میکند؟»
یکی از ابیانهایها بر این باور است: «دل ما میخواهد ابیانه زیبا باشد اما ما هم اختیار میخواهیم. گردشگران ما را کلافه کردهاند. گاهی چنان اینجا پر از گردشگر میشود که انگار راهپیمایی است. اگر بخواهیم از این طرف روستا به آن طرف برویم چند ساعتی طول میکشد. زندگی ما مختل شده و حتی در فضاهای عمومی احساس آزادی و آرامش نداریم.»
نجیبی میگوید که ابیانه اکنون یک دوره گذار را میگذراند و مهمترین کار میراث در حال حاضر جلب اعتماد مردم است. همراه کردن مردم مهمترین وظیفه ماست. زمانی قوارههای زمین کم بوده چون باید جای کوچک را گرم میکردند که کار دشواری به شمار میآمده اما حالا گرمایش مانند گذشته نیست. آنها میخواهند خانههایشان را گسترش بدهند، سرویس بهداشتی و آشپزخانه داشته باشند. همه اینها نیاز به فاضلاب دارد اما فاضلاب یک خانه به خانه پایینی میریزد و دردسرساز میشود. نباید ابیانهایها دلسرد شود. ابیانه فقط معماری زیبا ندارد بلکه فرهنگ زیبا هم دارد. اگر ابیانهایها دلسرد شوند، نه فرهنگ میماند و نه معماری و در بهترین حالت اینجا میشود یک شهرک سینمایی. از طرفی وقتی همه چیز را به مردم میسپاریم، بعضیها به خاطر منافع شخصی، کلیتی را قربانی میکنند. به هر حال باید هم نظارت باشد و هم همدلی.»
حال باید دید که با در نظر گرفتن این شرایط، زندگی و فرهنگ در نگین سرخ کویر به کدام سو میرود. آیا ابیانه از این دورهی گذار به خوبی گذر خواهد کرد؟