سفر عادل الجیبر به عراق از چند منظر مهم است اولین جنبه آن مربوط به روابط دوجانبه ریاض و بغداد میباشد که بعد از سقوط صدام حسین اولین بار است که مقامات بلندپایه عربستان از عراق دیدن میکنند، هماکنون آنچه مهم است این است که هدف وزیر امور خارجه عربستان از سفر به بغداد چیست؟ مسائل دوجانبه بخشی از این سفر است اما بخش مهم این سفر ارتباط تنگاتنگی با شرایط منطقه و تلاش عربستان برای یارگیری و ایجاد شکاف در میان متحدان ایران را دارد.
ممکن است از منظری دیگر تصور شود که این سفر چهبسا گامی ملموس برای کاستن از تنشهای منطقه باشد و چهبسا عادل الجبیر مقامات بغداد را برای گفتگو با مقامات ایران و رساندن پیامی خاص به تهران انتخاب کرده باشد اما چنین برداشتی با توجه به شرایطی که این روزها در عرصه بینالمللی حاکم است و عربستان فکر میکند با حضور دولت جدید آمریکا بهتر میتواند بر تحولات منطقه اثر بگذارد چندان قابلتصور نیست. این مهم زمانی بیشتر دور از ذهن میشود که در چارچوب معادلات منطقه سفر اردوغان به کشورهای حاشیه خلیجفارس و تنش اخیر در روابط تهران و آنکارا را هم مدنظر قرار دهیم، به نظر میرسد رئیسجمهور ترکیه در سفر اخیر خود به عربستان به مقامات این کشور اطمینان خاطر داده است که نزدیکی مقطعی مواضع تهران و آنکارا تغییری در سیاستهای بلندمدت محور ترکی – عربی ایجاد نخواهد کرد.
بنابراین در چنین شرایطی اگر هدف این سفر را تلاش عربستان برای ایجاد شکاف در میان متحدان نزدیک تهران قلمداد کنیم با شرایط رفتار سیاست خارجی عربستان در سالهای اخیر سازگارتر است. برای تبیین موضوع ناگزیر اندکی به گذشته برمیگردیم.
همانطور که میدانیم رژیم عربستان بعد از روی کار آمدن دولت دکتر روحانی برخلاف انتظارها دعوت ایران برای تنشزدایی را رد کرد و ترجیح داد به سیاستهای خصمانه و تخریبگرانه خود در منطقه علیه کشورمان ادامه دهد، تلاشهای بیوقفه این کشور برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات هستهای بر کسی پوشیده نیست و سفر سعود الفیصل وزیر خارجه سابق آنها به وین و دیدار وی با جان کری وزیر خارجه وقت آمریکا در داخل هواپیما که باعث به تعویق افتادن توافق هستهای برای ماهها شد بهعنوان نمادی از این تحرک مخرب علیه ایران محسوب میشود و این در صورتی است که آغاز جنگ یمن را بیارتباط با مذاکرات هستهای قلمداد کنیم که البته نادیده گرفتن ارتباط این دو مسئله چندان با واقعیت سازگار نیست.
اما بعدازاینکه سیاست خارجی حسابشده ایران در دولت حسن روحانی عربستان را دررسیدن به اهدافش ناکام گذاشت، این کشور با استفاده از حربه معروف و نخنما شده و البته بسیار تأثیرگذار دیپلماسی دلار سعی کرد با جدا کردن متحدان ایران بر دشمنان آن اضافه کند که متأسفانه اشتباه غیرقابلبخشش عدهای خودسر که با حمله به سفارت عربستان ضربه مهلکی به منافع ملی زدند کار عربستان را برای پیشبرد برنامههای ضد ایرانیاش بسیار هموار و آسان کرد. با تلاشهای سعودیها کشورهایی چون جیبوتی، بحرین، مالدیو، سومالی، کومور و سودان رابطه خود را با ایران قطع کردند، قطعاً اینها کشورهای تأثیرگذار و مهمی در عرصه بینالمللی نیستند، اما پشت کردن آنها به ایران مخصوصاً کشورهای کومور و سودان بسیار قابلتأمل است، زیرا قابل کتمان نیست که ایران هزینهها و تلاشهای زیادی برای ماندگاری بلندمدت در این کشورها انجام داده بود که این کشورها در مقابل دریافت مبلغی بیشتر عذر حضور ایران را خواستند و بدون توجه به تمام روابط قبلی به ایران پشت کردند.
هنوز در خاطرمان هست که آقای احمدینژاد افتخار برقراری رابطه با کشوری مثل کومور را بالاتر از رابطه با کل غرب میدانست و با لباس محلی آفریقایی در این کشور هنر دیپلماسی خود را به رخ میکشید و یا سودانی که پذیرای مؤسسات فرهنگی ایران بود و عدهای بر این تصور بودند که با حمایت بیچونوچرا از دیکتاتوری همچون عمرالبشیر رابطهای ناگسستنی با سودان ایجاد کردهاند و حضور ایران را در آفریقا عمق بخشیدهاند امروز در شمار دشمنان ما قرارگرفتهاند و فراتر از آن با بیشرمی تمام ضمن پیاده کردن سیاستهای دیکته شده عربستان کشورمان را به ایجاد تنش و فرقهگرایی در منطقه متهم میکنند. چرخش یکباره سیاستهای این کشورها علیه ایران علاوه بر اینکه خط بطانی بر دیپلماسی عوامزده دولت گذشته بود، ما را هم به این نکته رهنمون کرد که باید در بعضی مبانی دیپلماتیک خود تأمل بیشتری کنیم و بپذیریم که هیچ کشوری برای همیشه دوست نیست و نباید بهگونهای اقدام کنیم که گویا کسانی که در مقطعی با ما هستند همیشه با ما خواهند بود.
متأسفانه باید این نکته تلخ را مجدد یادآور شویم تا زمانی که سیاستهای غیر واقع بینانه آقای احمدینژاد ایران را در انزوایی شدید فروبرده بود و قطعنامههای الزامآور یکی در پی دیگری بر کشور تحمیل میشد، رقبای منطقهای ایران و مخصوصاً عربستان لزومی نمیدیدند که دست به چنین اقداماتی بزنند و در پی جدا کردن دوستان ایران باشند زیرا دولت وقت ایران خود جایگاه و اعتبار ایران را خدشهدار میکرد و با سرعت فراوانی کشور را در سراشیبی سقوط قرار داده بود اما زمانی که دولت یازدهم تشکیل شد و با انجام توافق هستهای توسط دولت دکتر روحانی کشور باقدرت به عرصه بینالمللی بازگشت و دیپلماسی حسابشده ایران موانع سهمگین ایجادشده توسط دولت احمدینژاد را یکی پس از دیگری کنار زد، تلاش عربستان هم برای ضربه زدن به ایران شدت گرفت، زیرا احیا جایگاه ایران که در دستور کار دولت اعتدال قرارگرفته بود و بهخوبی مسیر خود را طی میکرد، حکومت سعودی را سراسیمه کرد و این کشور با تقویت گسترده گروههای تروریستی و با همکاری سایر کشورهای عرب منطقه و ترکیه تلاش کردند ایران نتواند جایگاه خود را بازیابد، زیرا ایران قدرتمند را مانعی درراه تلاش خود برای کسب هژمونی در منطقه میدیدند و متأسفانه همانطور که اشاره شد در دولت آقای احمدینژاد هدف آنها با اتخاذ سیاستهای غلط بهخوبی انجام میگرفت و ایران عملاً تحت انزوای شدید بینالمللی قرارگرفته بود ولی با آغاز بکار دولت دکتر روحانی ایران بار دیگر نقش محوری خود را در منطقه به دست آورد و همین مسئله خشم عربستان را برانگیخت و با دلارهای نفتی سعی کرد کشورهای مذکور با ایران قطع رابطه کنند. پرواضح است که تلاش عربستان به این کشورها محدود نبود اما نقش مهم و حیاتی ایرانِ جدید در منطقه و دیپلماسی تأثیرگذار دولت ایران عربستان را در اقناع کردن کشورهای بااهمیت برای قطع رابطه با ایران ناموفق کرد و برعکس روابط سیاسی- اقتصادی و تجاری ایران با دنیا روزبهروز در حال گسترش است.
اما واقعیت این است که نمیتوان آثار سیاسی این قطع روابط را نادیده گرفت زیرا این کشورها در سازمانهای مهمی مانند سازمان ملل و سازمان همکاری اسلامی میتوانند با آرا خود در ساختن فضاهای ضد ایرانی مؤثر باشند. بر کسی پوشیده نیست که سیاستهای درست ایران در سالهای اخیر و پذیرش ایران بهعنوان کشوری مؤثر و باثبات در منطقه برخی کشورها را به سمت واقعبینی سوق داده است و پذیرش نقش و جایگاه ایران برای جامعه بینالمللی امری انکارناپذیر شده است؛ اما همین مسئله نگرانی کشورهایی نظیر عربستان از پیشرفت و ارتقا موقعیت ایران را بیشتر کرده است و تلاش آنان را برای ضربه زدن به کشور افزایش داده است.
بااینکه ساده انگارانه است اگر بخواهیم با مورد عراق همچون کومور و سودان و... برخورد کنیم و در هم تنیدگی عمیق روابط دو کشور ایران و عراق را دستکم بگیریم؛ اما نمیتوانیم نسبت به نیات سفر وزیر امور خارجه سعودی به عراق بیتفاوت باشیم، زیرا بر ما مسلم است که عربستان خواهان ثبات منطقه نیست و در پی آن است که از هر طریق به منافع ایران ضربه بزند و قطعاً اگر عادل الجبیر بتواند در این زمینه در عراق موفقیتی کسب کند، به هدف بزرگی دستیافته است، نباید فراموش کنیم که زمینهها برای نفوذ عربستان در عراق هم فراوان است و البته عربستان تاکنون از این نفوذ در بدترین شکل آن و در شکل عریان تروریسم داعشی از آن بهره برده است و هماکنون بعد از شکست این استراتژی که هدف آن خارج کردن کامل ایران از عراق بود عربستان تصمیم گرفته است در قالبی دیگر و با کاهش تنشها با بغداد حضور و نفوذ ایران را در عراق به حداقل کاهش دهد. قطعاً عادل الجبیر با پیشنهادات متنوعی برای تطمیع عراقیها به بغداد رفته است و فارغ از اینکه در مقابل رسانهها چه سخنانی ردوبدل شود باید منتظر ماند و تأثیر این رفتار را در سخنان آتی مقامات عراقی دید.
گفتنی است بعد از سفر روزهای اخیر عمر البشیر دیکتاتور سودان به ریاض گفته میشود نام سودان از میان هفتکشوری که ممنوعالورود به آمریکا هستند در دستور جدید ترامپ حذفشده است؛ بنابراین اگر در دستور جدید ترامپ اسم عراق هم حذفشده بود میتوان گفت که سفر عادل الجیبر به بغداد تأثیرگذار بوده است.