counter create hit مصاحبه تفصیلی نماینده حماس در تهران/ از تبریک به روحانی تا محکومیت سخنان ترامپ در ریاض/ ما اعتدالی هستیم/علت تغییر منشور حماس
۰۴ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۳۹
کد خبر: ۲۱۹۶۶۵

مصاحبه تفصیلی نماینده حماس در تهران/ از تبریک به روحانی تا محکومیت سخنان ترامپ در ریاض/ ما اعتدالی هستیم/علت تغییر منشور حماس

خردادک جنبش حماس با تغییر اساسنامه خود و نیز جابه جایی در ریاست این مجموعه در مسیر تغییر و تحولات حرکت می کند، جنبشی که روابطش با تهران چند سالی می شود که با گذشته دچار تغییر و تحول شده و به شرکای عربی نزدیک تر.

به گزارش خرداد؛ خالد قدومی در گفت و گوی تفصیلی با روزنامه آرمان امروز نکات جالبی را پیرامون جنبش حماس و رابطه با ایران و تحولات منطقه ای بیان کرده که در ادامه متن کامل آن را می خوانید.

در راستای ارائه اساسنامه جدید حماس، برخی تحلیل‌ها ناظر بر تاثیرگذاری عواملی غیر از فلسطینیان بر آن بوده است. از فشارهای ترکیه و قطر تا سرنوشت اخوان المسلمین به‌واسطه اینکه احتمال دارد در لیست گروه‌های تروریستی آمریکا قرار گیرد تا تاثیرگذاری کشورهایی مانند امارات، عربستان و مصر. کدام‌یک از این دلایل و سناریوها را در تغییر و ارائه اساسنامه جدید حماس موثر می‌دانید؟ اساسا این عوامل و سناریوها در خصوص اساسنامه جدید حماس محلی از اعراب دارد؟ چرا که برخی اساسنامه جدید را نه یک عقب نشینی سیاسی بلکه کوششی در جهت تامین نیازهای امروز فلسطین می‌دانند.

قبل از پاسخ دادن به سوال شما من از فرصت استفاده کرده و از تریبون روزنامه آرمان و به همه ملت ایران انتخاب مجدد آقای روحانی را تبریک عرض می‌کنم و ان‌شاءا... همچنان در خدمتگزاری به مردم و کشور ایران و همچنین جهان اسلام موفق باشد. تصمیمات ما تصمیماتی سازمانی است، یعنی اینکه کلیه اقدامات ما نهادینه و فکر شده است و این‌گونه تصمیمات قطعا از دل یک چارچوب و موسسه شورایی خارج می‌شود و چیزی به نام فشار، خواسته، توصیه یا سناریوهایی که شما به آن اشاره کردید وجود ندارد، اما در مقابل هم نمی‌توان این نکته را انکار کرد که حماس در بستر و محیطی به حیات سیاسی- اجتماعی خود ادامه می‌دهد که این عوامل و بازیگرانی که شما نام بردید در صحنه بین‌الملل و منطقه خاورمیانه وجود دارند و به هرحال از این عوامل هم امکان دارد تاثیر بگیرد. اما این تاثیرگذاری در حدی نیست که بتوان از آن به عنوان فشار بر حماس یاد کرد، چرا که در حماس مساله‌ای به نام عقلانیت و اعتدال وجود دارد و بر این اساس تصمیمات و اقدامات خود را پیش می‌برد، اما با توجه به این نکات سندی که از آن رونمایی شد، اصول و مفاد بسیار مهمی در آن وجود دارد که جزو اصول بسیار مهم در روابط بین‌الملل است. بنابراین در این سند کشورها و سایر بازیگران می‌توانند روابط خود را با حماس یا بالعکس تنظیم نمایند و همین‌طور هم که اشاره شد در خصوص سناریوهایی که به آن اشاره کردید حماس معتقد به داشتن روابط متعادل در بستر روابط عربی- اسلامی و بین‌المللی است.

چه اقتضائاتی وجود داشته که حماس در بستر آن اقدام به تغییر و ارائه اساسنامه جدید کرده‌ است؟

اینکه حماس در یک حرکت آنی و سریع دست به تغییر اساسنامه زده باشد، نادرست است. این اساسنامه ثمره 5 سال کار و تلاش و تحقیق است و این مطلب هم از سوی خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس در همان جلسه ارائه اساسنامه جدید مطرح شد. پس می‌بینید که این اساسنامه نتیجه 5 ساله یک گروه کاری است و با چنین تلاش‌هایی تدوین شده است.

آیا تغییر کادر رهبری از خالد مشعل به اسماعیل هنیه در ششم ماه می، در راستای همان تغییرات در حماس بود یا به‌دلیل رسیدن موعد انتخاباتی این تغییرات صورت گرفت؟

چنین تغییراتی فقط و فقط به‌ دلیل رسیدن موعد انتخابات بوده است.

برخی تحلیل‌ها ناظر بر این بود که خالد مشعل تا قبل از پایان دوره ماموریتی خود تدوین و ارائه اساسنامه جدید حماس را به عنوان وظیفه و نوعی مسئولیت برای خود می‌دانست.

خیر، چنین مساله‌ای صحت ندارد و من این تحلیل‌ها را دور از واقعیت می‌بینم، چرا که هیچ‌گاه آقای خالد مشعل به چنین ماموریتی برای خود اشاره نکرده است و باز هم تاکید دارم اساسنامه یک کار 5 ساله مشورتی است و مضافا این سند بیانگر و نمایانگر حرکت جنبش اسلامی حماس است، بدین معنا که این اساسنامه نه بیانگر حرکت یک فرد بلکه بیانگر تلاش‌های جمعی کل حماس است و همچنین در جلسه ارائه این سند تمام رهبران حماس در هر دو شاخه چه سیاسی و چه نظامی حضور داشتند.

برخی رسانه‌ها از وجود اختلاف بعد از ارائه این سند، میان شاخه نظامی و شاخه سیاسی حماس خبر دادند. به عنوان نماینده حماس در ایران چگونه این مساله را تحلیل می‌کنید؟

ببینید! شایعات در حوزه رسانه‌ها بسیار زیاد است، از همان بدو تاسیس حماس تا کنون و در مراسم رونمایی از سند اساسنامه آقای یحیی السنوار رئیس دفتر سیاسی حماس در غزه و همچنین قائم مقام شاخه نظامی حماس (گردان عزالدین قسام) حضور داشتند، اما این سند جدید در قیاس با سند پیشین چهارم ژوئن 1988 بسیار مشی اعتدالی را برای خود در نظر گرفته است.

این به معنای معتدل شدن حماس در دوره پس از این اساسنامه اول می‌‌2017 است؟

این سوال بسیار مهم است؛ نکته اساسی اینجاست که چگونه ما حرکت حماس را ببینیم و چه قرائتی از آن داشته باشیم. حرکت حماس از همان بدو تشکیل تاکنون پوسته خود را تغییر نداده است و همچنان به اصول و ارزش‌های خود پایبند است و همچنان به کل سرزمین فلسطین از بحر تا نهر اعتقاد دارد و همچنان اصرار و پایبندی دارد به بازگشت آوارگان و پناهندگانی که از سرزمین خود بیرون رانده شده‌اند و همچنان بر پایتخت بودن قدس و بیت المقدس اصرار دارد و همچنان این 4 اصلی که از همان ابتدا وجود داشته، امروز هم به آن پایبند است. در بستر چنین شرایطی حالا قرائت متفاوت دیگران در این میان وجود دارد اما فارغ از تمام این آرا و سلیقه‌های متفاوت، حماس بدون تغییر همان حرکت مقاومتی است که بوده است. مساله تازه‌ای که در سند حماس وجود دارد نشانه رشد و بالندگی حماس است. نشانه پختگی و کارآمدی سیاسی حماس است. ببینید این اساسنامه یک مانوری بوده برای تغییر در تاکتیک‌ها نه در اصول، ارزش‌ها، آرمان‌ها و استراتژی و همان‌طور که گفتم این سند اصول و مبانی‌ای است برای روابط بین‌الملل و متناسب با شرایط و اقتضائات منطقه که در آن تنش و تشنج وجود دارد، تنظیم شده است. بنابراین این سند یک صفحه و فصل جدید است که تلاش دارد راه حل اساسی برای مساله فلسطین در بازپس گیری حقوق مردم فلسطین داشته باشد و اینکه از جانبداری یکسویه از رژیم صهیونیستی دست بکشد. به هرحال ملت فلسطین هم مانند تمام ملت‌های جهان دوست دارد که در آرامش، امنیت و ثبات به زندگی خود ادامه دهد، اما این مساله نباید به ضرر اصول و حقوق حقه فلسطینیان باشد و این اساسنامه در همین راستا یک زبان بین‌المللی و روزآمد را در دل خود دارد.

در نگاهی به اساسنامه 42 بندی حماس مساله اساسی به بند بیستم آن که اشاره به مرزهای 1967 دارد مورد مناقشه، تفسیر و تحلیل‌های فراوان قرار گرفته است و حاشیه‌هایی را برای این سند و اساسنامه جدید حماس به‌وجود آورده است. دیدگاه شما در مورد این مساله چگونه است؟

من مثل دیگران مشکلی در بند بیستم نمی‌بینم، منتهی مناقشه در این است که دیگران چه برداشتی از این بند دارند و از چه زاویه‌ای به آن نگاه می‌کنند. نکته‌ای که در اینجا وجود دارد این است که حتی قرآن مورد تفسیرهای متفاوت و گوناگون قرار گرفته است که متاسفانه برخی از آنها نادرست است و قطعا هم سند اساسنامه جدید حماس از این تفاسیر متفاوت و گوناگون در امان نبوده و از این قاعده مستثنی نیست. در اصل بیستم از یک شاخص‌هایی صحبت شده که به مرزهای 1967 اشاره دارد و در این خصوص ما طرحی را ارائه نداده‌ایم. در بند مورد اشاره، نه دیروز، نه امروز و نه در آینده، حماس هیچ مشروعیتی برای اسرائیل قائل نیست و این جزئی از ماهیت وجودی مقاومت است. آن روز که مقاومت، اسرائیل را به رسمیت بشناسد از هویت وجودی خود و از مشروعیت مقاومت دست کشیده است. شاخص سوم مرزهای 1967 قائل به یک بسته است و در این بسته موارد زیر لحاظ شده است: یک کشور با حاکمیت و تمامیت ارزی به پایتختی قدس، بازگشت آوارگان و پناهندگان بدون اعتراف در به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی. این یک بسته کامل و روزآمد است که هر کدام از بندهای آن تحقق نیابد سایر بندهای آن تحقق نمی‌یابد و شاخص آخر که در این بسته عنوان شده، اینکه شاخص‌های قبل باید از درون یک توافق ملی که همه گروه‌ها و احزاب و جریان‌های ملت فلسطین در آن حضور داشته باشند، صورت بگیرد و این مساله به‌گونه‌ای نیست که فقط به تنهایی فتح یا حماس یا هر گروه فلسطینی دیگر بتواند آن را انجام بدهد یا یک مشروعیتی به رژیم صهیونیستی بدهد؛ قطعا این‌گونه نیست.

اشاره مستقیم و صریح به مرزهای 1967 به نوعی اعتراف به آن است و به‌گونه‌ای مرزهای 1948 در اولویت بعدی قرار می‌گیرد. در این رابطه دو دیدگاه وجود دارد؛ اول اینکه بیان صریح مرزهای 1967 در بند 20 به نحوی اعتراف و التزام حماس به آن مرزهاست و دیدگاه دوم اینکه حماس این مساله را در اساسنامه به‌عنوان برنامه‌ای گام به گام و پله به پله می‌داند. آیا اساسا چنین برنامه‌ای برای حماس وجود دارد؟

ببینید! مفهوم گام به گام در رسیدن به هدف غایی یعنی آرمان و آزادی فلسطین هیچ‌گونه مشکلی ندارد و شاهد این مدعا اینکه مقاومت چگونه موفق شد هزینه‌های سنگینی را به رژیم اشغالگر فلسطینی در دو حوزه امنیتی و مادی تحمیل نماید که وادار شد در 2005 از غزه خارج شود و وقتی چنین اتفاقی روی داد همه از کشور حماس و دولت حماس و سرزمین حماس در رسانه‌ها سخن گفتند، ولی می‌بینید که در مقابل این حرکت‌های تند و گاهی نابخردانه، حماس از طریق دموکراسی و انتخابات در سال 2006 اکثریت پارلمان را از آن خود کرد، بعد از آن هم از بنیه و نیروی نظامی خود غافل نبود که دلیل آن هم ورود در سه جنگ علیه رژیم صهیونیستی بود و اگر چه در هر سه جنگ رژیم صهیونیستی آغازگر جنگ بود اما مقاومت و حماس به دفاع از مردم غزه پرداختند و این نشان می‌دهد که حماس در بازسازی و استحکام نیروی مقاومتی خود تلاش‌های بسیاری داشته است و توانست ارتش آزادیبخش قدس را هم تشکیل دهد. در نتیجه فکر و ایده تدریجی و گام به گام بسیار عقلانی است و عامل کنترل کننده‌ای که همچنان حماس پایبند به این امور باشد و اینکه به راه خود تا هدف غایی رسیدن به آزادی کل فلسطین است ادامه دهد. این چهار عامل مترقی چهار مولفه‌ای است که در بند 20 مشخص شده و در راس این شاخصه‌ها و پارامترها این است که ما رژیم صهیونیستی را هیچ گاه به رسمیت نشناخته و نخواهیم شناخت و این به معنای آن است که حماس در پی بازپس‌گیری کل فلسطین از یوغ اشغالگری اسرائیل است و قرائت ما از شرایط کنونی فلسطین این است که یک موجود بیگانه خاک و سرزمین ما را اشغال کرده و از دل نگارش یک تاریخ جعلی و دروغین ادعای تصاحب سرزمین فلسطین را داشته است، یعنی دزدی که اکنون ادعای مالکیت دارد، بنابراین حل این مشکل فقط با نابودی این موجود بیگانه است. یعنی بیرون راندن دزد از تمام سرزمین‌هایی که به اشغال خود در آورده است.

با این حال تغییراتی مانند حذف واژه یهود و تفکیک میان صهیونیست و یهودیت نشانه‌ای بارز از گرایش به مشی جدید در اساسنامه است و خالد مشعل هم در مراسم رونمایی از سند بر مساله اعتدال بسیار تاکید داشت. آیا چنین رویکردی می‌تواند در رقابت حماس (نه به معنای منفی و سلبی آن) با جنبش جهاد اسلامی تاثیر سوئی هر چند کم داشته باشد و این مساله باعث کاریزماتیک‌تر شدن شخصیت رمضان عبدا... نمی‌شود؟ هر چند بسیاری معترفند که اساسنامه جدید یک اساسنامه مترقی و حتی با در نظر گرفتن بند 20 هم چنین اساسنامه‌ای برای حماس یک گام رو به جلو است.

اعتدال یک ویژگی جدی و اساسی در مشی و منهج حماس است و حماس نماینده و بیانگر اسلام ناب محمدی که اسلام میانه رو می‌باشد، است و در عین حال یک جنبش رهایی بخش ملی است و در این خصوص هم من قبلا گفتم مشکل قرائت‌های متفاوت و بازخوانی‌های گوناگون از این اساسنامه است. در اینجا مساله تروریسم و اندیشه‌های تندروانه مطرح می‌شود و در این میان رژیم صهیونیستی و غربی‌ها هیچ فرقی میان مسلمانان قائل نمی‌شوند و کل مسلمانان را تروریست می‌دانند، از ایران و ترکیه و قطر تا فلسطین و لبنان و عربستان و... . مطمئن باشید آنها هیچ‌گونه تفاوتی میان مسلمانان قائل نیستند. اما در رابطه با خود جنبش حماس هم بگویم که رابطه ما با جنبش جهاد اسلامی و شخص رمضان عبدا... بسیار متین و حسنه است و رابطه رقابتی به معنای منفی نیست، بلکه به معنای رابطه رقابتی در موازات تکاملی و مشارکتی است و در مورد پروژه آزادسازی میان ما هیچ‌گونه اختلافی وجود ندارد و در عین حال انتقاداتی هم درباره جزئیات رفتاری هر حزب و جریانی مطرح می‌شود، این حق مسلم هر کسی است و ما هم به آن احترام می‌گذاریم و در عین حال از آن استقبال کرده و ارج می‌نهیم و ما تمام انتقاداتی که نخبگان جهان عرب و اسلام از ما دارند را پاس می‌داریم و هر جا بشود از این انتقادات به عنوان شاخصه‌های رشد برای حماس استفاده می‌کنیم و به سمت هدف نهایی که برای خود پیش‌بینی کرده‌ایم پیش رویم. پس اینکه با ارائه چنین سندی جایگاه حماس پایین بیاید یا جایگاه جنبش جهاد اسلامی بالاتر رود یا اینکه تاثیری در کاریزمای رمضان عبدا... داشته باشد مطرح نیست، بلکه مساله این است که ما اصول و مبانی را در سایه این اساسنامه تثبیت و تحکیم نماییم، برای مثال درباره مساله تفکیک یهود و صهیونیسم که شما اشاره کردید باید بگویم که حتما و مطمئنا حماس با دین یهود مشکل ندارد و در اساسنامه قدیم باز هم آنهایی که به فلسطینیان تعدی و تجاوز کردند یهودی بودند، بنابراین یهود در مقابل صهیونیسم یا در کنار آن معنا شد، حتی امروز هم اگر به مساله نگاه کنیم کسی که به ما تجاوز می‌کند باز هم یهودی است و ما هم در مخالفت و ضدیت با آن هستیم، یعنی در مقابل آن یهودی هستیم که به اشغال سرزمین ما دست زده است و اگر این مساله از دین و آئین دیگری سر می‌زد باز هم چنین رویکردی داشتیم، لذا مساله ما ضدیت با دین یهود نیست. چه بسیار یهودیانی که در جهان و در خارج فلسطین مخالف جدی و شدید رژیم صهیونیستی هستند و از عقلانیت هم به دور است که به مخالفت با دین یهود برآییم، ولی باز هم می‌گویم آن کسی که به قتل و غارت و تجاوز به سرزمین فلسطین دست زده به دین و آئین یهود اعتقاد دارد و زبانی که حماس در اساسنامه جدید در مخالفت با صهیونیسم و نه یهودیت به کار برده به گونه‌ای مخالفت با تجاوزگری است و این هم از قوانین و حقوق اولیه بین‌المللی است.

آیا این مشی جدید اعتدالی حماس در سایه اساسنامه جدید، باز ناظر بر دیدگاه سابق خود در خصوص ساف و فتح و سایر جریانات در کرانه باختری است یا اینکه با تغییر اساسنامه در ارتباط با این احزاب و جریان‌ها هم دگرگونی ایجاد می‌شود؟

ببینید! استفاده از لفظ خائن چندان مناسب با زبان پروژه ملی حماس نیست و به هرحال این کلمه در ادبیات وطنی ما جایی ندارد و ما اعتقادی به برنامه سیاسی فتح و ساف نداریم، بلکه معتقدیم این برنامه سیاسی موجود از سوی آنان موجب تباهی و به هدر رفتن فلسطین شده است و متاسفانه موجب کمرنگ شدن آرمان فلسطین شده است. یکی از فاکتورهای مقاومت این است که توانست آرمان فلسطین را دوباره احیا نماید. اما در عین حال اصطلاحی وجود دارد که فتح و سایر گروه‌های فلسطینی مبارز در مساله فلسطین همرزم هستند و معتقدند رژیم صهیونیستی دشمن است. بنابراین ما در سال 2007 یک سند سیاسی را با توافق همه گروه‌ها و احزاب فلسطینی از خود فتح تا جنبش جهاد اسلامی امضا کردیم و اگر چه معتقدیم فتح در مساله سازش راه را به اشتباه رفته است، در عین حال اعتقاد داریم آنها برادران و هم‌سنگران ما هستند و در چنین بستری ما هیچ‌گونه پیش شرطی با سایر گروه‌های ملی براساس آن قاعده اساسی مبتنی بر زوال رژیم صهیونیستی نداریم. دیدگاه ما دیدگاه مثبت و سازنده‌ای است و حتما هم باید این‌گونه تلقی شود که حماس دست یاری و وحدت خود را به سمت سایر گروه‌های فلسطینی دراز می‌نماید.

با توجه به اینکه برخی تحلیل‌های رادیکال، جریان فتح و ساف را به نوعی خائن به آرمان فلسطین می‌دانند، حرکت‌های سیاسی محمود عباس به‌ویژه بعد از آغاز به کار ترامپ را چگونه تحلیل می‌کنید؟ چرا که در سفر اخیرش به واشنگتن دیداری با آقای ترامپ داشت و ترامپ هم در سفرش به اسرائیل دیداری با او، آیا از دید شما این حرکت‌ها در تضاد با آرمان فلسطین نیست؟

ما یک مفهوم فراگیر برای مقاومت قائلیم، از مقاومت سیاسی تا مقاومت دیپلماتیک و در راس آن مقاومت نظامی تا مقاومت‌های اجتماعی و اقتصادی و در بستر این شرایط ما تحرکات محمود عباس را در برخی موارد مانند تلاش برای محکومیت رژیم صهیونیستی در دیوان بین‌المللی و دادگاه جنایت ملی تایید می‌کنیم و قطعا از چنین فعالیت‌هایی حمایت می‌کنیم و تلاش برای به رسمیت شناختن فلسطین اگرچه در برخی موارد روی نداده است، ولی ما باز هم از این مساله استقبال می‌کنیم و نکته مهم این است که تکامل سیاسی یک نیاز است و دقیقا آن چیزی است که حماس در سایه مشی اعتدال به آن اعتقاد دارد و این اساس و پایگاهی است برای اینکه گروها و احزاب مختلف فلسطینی حتی مانند فتح در رسیدن به آرمان فلسطین باید یک رابطه تکاملی داشته باشند.

بسیاری از کارشناسان معتقدند با افزایش عقلانیت در سایه اساسنامه جدید ضربه بسیار مهلکی به رژیم صهیونیستی زده شد، چرا که با توجه به گفته‌های قبلی شما اسرائیل از طریق مطرح کردن اسلام‌هراسی و تروریست دانستن تمام مسلمانان، توجهات و توجیهات جهانی را برای تمام جنایاتش در جهت پیشبرد اهدافش به‌دست می‌آورد، اما با ارائه اساسنامه جدید این بهانه‌ها از نتانیاهو و تل‌آویو گرفته شده است؛ برداشت شما در این باره چگونه است؟

دقیقا چنین است. این سند تمام مسائل انسانی و اخلاقی در حقوق بین‌المللی را با نگرش دموکراتیک در سطح جهانی به چالش کشیده است، چرا که حماس با این اساسنامه خود را به اصول و این ارزش‌های اخلاقی پایبند نشان داده است و سوال اینجاست که آیا با چنین سندی باز شاهد خواهیم بود که پیام‌های منفی و تخریبی برای ملت فلسطین و مقاومت ارسال خواهد شد؟ قطعا چنین چیزی نیست و اتفاقا مورد استقبال جهانی است و این همان چالش جدی است و احتمالا دیگر جانبداری یکطرفه از اسرائیل را شاهد نخواهیم بود و دیدیم که در نتیجه چنین شرایطی بود که نتانیاهو در برخورد با این سند تا چه اندازه متشنج و منفعل عمل کرد و همین مساله باعث ناراحتی او و سران رژیم صهیونیستی شد. از همین رو میانه‌روی و عقلانیت و پایداری و ثبات در اصول و ارزش‌ها بستر بسیار مناسبی برای دستیابی به حقوق مردم فلسطین است.

طی سفر 22 می‌، ترامپ وارد سرزمین‌های اشغالی شد، ولی با نگاهی به اقدامات اولیه‌اش، از خود شعارهای انتخاباتی تندروانه در خصوص حمایت از اسرائیل، تماس تلفنی‌اش در دوران انتقالی قدرت و قبل از رسیدن به قدرت با عبدالفتاح السیسی در خصوص بازپس‌گیری طرح قطعنامه که مورد اعتراض شدید کابینه اوباما قرار گرفت، انتخاب دیوید فریدمن به‌عنوان سفیر واشنگتن در اسرائیل و طرح جابه‌جایی سفارتخانه آمریکا از تل‌آویو به بیت المقدس و... حتی خود ترامپ در اظهار نظرهای اخیرش سیاست‌های شهرک سازی نتانیاهو را ناقض صلح در فلسطین می‌داند. در بستر چنین شرایطی ترامپ در این سفر چگونه می‌تواند روابط بسیار سرد و متشنج واشنگتن و تل‌آویو در دوره اوباما به‌ویژه بعد از رای ممتنع واشنگتن به قطعنامه شهرک سازی اسرائیل را بهبود بخشد و از آن‌سو چگونه می‌تواند سیاست یک بام و دو هوای خود را در قبال تل‌آویو در این سفر پیش ببرد؟

برای پاسخگویی به این سوال باید گفت که کلام و گفتار یک شخص را در زمان تبلیغات انتخاباتی با زمانی که به رئیس‌جمهوری برگزیده شد تفکیک نماییم. هر کدام از این گفتارها و کلام اهداف خاص خود را دارند. وعده‌هایی که در تبلیغات انتخاباتی داده می‌شود لزوما به معنای تحقق آن در زمان ریاست جمهوری نیست. بنابراین وقتی آقای ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا رسید با یک واقعیت، خط قرمز و مساله بسیار حساسی به نام قدس مواجه شد. هر چند ما امروز شاهدیم که ترامپ نه تنها هیچ تفاوتی با روسای جمهور قبلی آمریکا ندارد، بلکه لحنی تندتر را در مساله فلسطین به کار برده است و علاوه بر اندیشه دگمی که ترامپ در برابر اسلام دارد که در خلال مبارزات انتخاباتی عنوان می‌کرد و بعد از انتخابش هم در قالب فرمان منع روادید برای برخی مسلمانان آن را نشان داد تندروی او در قبال مساله فلسطین هم باعث شده تا ترامپ یک رئیس‌جمهوری قلمداد گردد که اسلام ستیز و فلسطین ستیز است، هرچند ما معتقدیم این سیاست یک سیاست شکست خورده است.

بسیاری معتقدند که حماس از دل اندیشه‌ اخوان المسلمین بیرون آمده و به گونه‌ای نماینده این جنبش است، اما در اساسنامه جدید برخلاف اساسنامه 1988 دیگر اسمی از اخوان المسلمین برده نشده است. آیا در بستر چنین نکته‌ای حماس در آینده فکری خود با ذات و درونمایه اخوان المسلمین زاویه‌ای بیشتر خواهد داشت، یا اینکه همچنان خود را نماینده آن معرفی خواهد کرد؟

اینجا هم باز قربانی آن تفسیرات غلط و نابجا شده‌ایم، ما بارها عنوان کرده‌ایم که هیچ‌گونه ارتباط ساختاری و تشکیلاتی با اخوان المسلمین مصر نداشته و نداریم اما در عین حال حماس اخوان المسلمین فلسطین است. ببینید! اندیشه سیاسی ما همان اندیشه سیاسی اسلامی میانه‌روی است که منطبق با اخوان المسلمین است، حال برخی حتی همین اندیشه را اندیشه‌های تروریستی و تندروانه می‌دانند و ما مسئول چنین تفسیرات غلطی نیستیم. من صراحتا عرض می‌کنم جنبش جهادی حماس یک جنبش رهایی بخش ملی است که اسلام را خاستگاه مشروع خودش می‌داند، میانه‌روی و تدبیر و حکمت را سرلوحه کاری خود قرار داده و پراگماتیسم عقلانی و منطقی را که منطبق با واقعیت امروز است در برنامه خود دارد. بنابراین به همان اصول و ارزش‌های خود هنوز هم پایبند است و از آنها دست نخواهد کشید، اما در امور اجتهادی و روابط بین‌الملل یک فضا و بستر گسترده‌ای را می‌بیند که می‌تواند در آن حرکت خود را داشته باشد و به‌رغم اینکه در منطقه امور سیاسی و حتی در سطح جهان متشنج است، اما حماس باز ایمان دارد که می‌تواند به یاری خداوند حقوق ملت فلسطین را باز پس گیرد. از همین رو اگر در مقابل بازیگران عاقلی چه در سطح منطقه و چه در سطح جهانی قرار بگیرند، خواهند توانست از حماس یک بازیگر جدی، حقیقی و پیگیرانه‌ ببینند که می‌توانند در ایجاد روابط درست و منطقی با او به حل مساله فلسطین فائق آیند و نتیجه کلی‌اش این است که امنیت و ثبات پایدار به منطقه و جهان باز خواهد گشت.

سفر ترامپ به سرزمین‌های اشغالی که در حد یک دیدار سران به اسرائیل بود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا ترامپ در 4 سال پیش روی خود در مقام سکانداری سیاست خارجی ایالات متحده، برنامه جدی برای حل مساله فلسطین دارد؟ یا در راستای گفته‌های شما این رئیس‌جمهور تندروی آمریکا هم فقط دیدگاهی اسلام ستیز و فلسطین ستیز را در پیش می‌گیرد؟

همان‌طور که گفته شد این سفر در حد همان دیدار سران بود و مقامات واشنگتن قبل از سفر به تل‌آویو هم صراحتا آن را اعلام کردند، اما در عمل شاهد بودیم که در این چند ماه از دولت ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا از عرف دیپلماتیک تجاوز کرد و در مساله فلسطین خشک و‌تر را با هم سوزاند و می‌بینید که حماس را همسو با گروه‌های تروریستی داعش و النصره و القاعده قرار داد و از همه بدتر اینکه این مساله را در کنفرانس سران کشورهای اسلامی در ریاض مطرح کرد و ما در جنبش جهاد اسلامی و حماس این حرکت و اظهارات ترامپ را به شدت محکوم کردیم و همچنین ایشان در مساله دیانت یهود هم دچار اشتباهاتی است، یعنی مساله یهود را به قدس گره زد و این مساله بسیار خطرناک است، چرا که این تلقی را به‌وجود می‌آورد که ترامپ صهیونیسم و یهودیت را در کنار هم می‌بیند و به حمایت قاطع از هر دو می‌پردازد و این قطعا یک پیام منفی و تهدید برای ملت فلسطین است. اما مساله مضحک‌تر این است که ترامپ در جمع سران کشورهای اسلامی یک وضع و خطابه اسلامی داشت، آن هم برای ترامپی که اساسا اسلام و مسلمانان را تروریسم می‌داند و هیچ اعتقادی به اسلام میانه‌رو و عاقل ندارد. باز هم تاکید می‌کنم اقداماتی که او در قالب فرمان‌های منع روادید مسلمانان برخی کشورها به آمریکا داشت نشانه‌ای از اندیشه‌های اسلام ستیزانه و عدم تفکیک میان مسلمانان تندرو و میانه رو دارد و این چه پیامی می‌تواند داشته باشد؟ و اینجاست که ما با تفسیرهای جدیدی از جانب ترامپ در قبال اسلام روبه‌رو هستیم و در این راستا باید به این سوالی که برای جامعه مسلمان و نخبگان مسلمان به‌وجود آمده است جواب داده شود که قرائت واقعی ترامپ از اسلام چیست؟ ما به همه جهانیان اعلام می‌کنیم ملت فلسطین بسان همه ملت‌های جهان خواهان زندگی در صلح و آرامش است و این مساله اول ماست. نکته دوم اینکه مقاومت ما یک مقاومت مشروع، عادلانه و یک حرکت غیر تروریستی است و مقاومتی است که حقوق بین‌الملل آن را در مقابل اشغالگری مشروع می‌داند و این مشروعیت در دو بعد نظامی و سیاسی است و این حق مشروع ملت فلسطین است. اما مساله سوم اینکه دولت جدید آمریکا با این‌گونه رفتارها با تقلید از اسلاف خود به جانبداری از اسرائیل می‌پردازد. مساله چهارم این است که ما در جهان اسلام و دنیای عرب از جانب ملت فلسطین این‌گونه جانبداری آشکار را جانبداری از تروریسم می‌دانیم، چرا که نماد تروریسم واقعی اسرائیل است. اسرائیل کودک‌کش است. جنایتکار واقعی رژیم صهیونیستی است که به جنایات علیه بشریت دست زده و آنها هستند که جنایات جنگی را مرتکب شده‌اند و با نگاهی به رفتار آنها زیاد به تفکر نیازی هم نیست که به این نتیجه برسیم که طرفداری از اسرائیل یعنی طرفداری از تروریسم و این یک معادله بسیار ساده است و نشان می‌دهد هر کس چنین جانبداری از خود نشان دهد طرفدار ثبات و امنیت برای فلسطین نیست. این یک چالش بسیار مهمی است که فراروی دولت‌های اسلامی و عربی است که بتوانند در مقابل چنین افراط‌گرایی‌ای بایستند.

پس با چنین سیاست متشتتی آینده فلسطین تغییری نخواد داشت؟

 از موسسات حاکم در آمریکا صحبت می‌کنیم و همین نهادها هستند که قطعا تشتت آرای ترامپ را سامان می‌دهند و این نهادها و نظام‌های آمریکا هستند که باید مسئولیت چنین رفتارهایی را در قبال مساله فلسطین بپذیرند.

شما از رژیم کودک‌کش حرف زدید. آیا با مشی جدید اعتدالی، حماس بیشتر به سمت اقداماتی پیش می‌رود که در قالب واکنش‌های سیاسی، رسانه‌ای و دیپلماتیک وجدان جهانی را بیدار نماید؟

من برای این سوال باز به این نکته تاکید می‌کنم که مفهوم مقاومت یک مساله فراگیر است و مقاومت در عمل اولویت‌های خود را براساس تحولات متناسب با مساله فلسطین تعیین کرده و پیش می‌برد و همچنان که به اهمیت وجودی موشک معتقد است به تلاش‌های سیاسی و دیپلماتیک و رفتارهای مردمی و فعالیت‌های ملی و رسانه‌ای هم اعتقاد دارد و این فاکتورها را به عنوان سلاح‌هایی از جنس مقاومت می‌دانیم که هر کدام از این سلاح‌ها بتواند حقوق حقی فلسطین را باز ستاند ما از آن حمایت و استقبال می‌کنیم. البته باید این مسائل به‌صورت فراگیر و یکپارچه دیده شود.


ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربحث ترین عناوین