برداران انتظامی توجه؛ توجه!
خرداد: شاید شانس آن مامور نیروی انتظامی خوب نبود که این اتفاق در حضور چند نفر اهالی رسانه افتاد اما خوبی ماجرا آنست که با اطلاع رسانی جلوی اینگونه اهمال ها گرفته شده و حقوق عمومی استیفا شود و ماموران و البته فرماندهان عزیز نیروی انتظامی اشراف به حیطه کاری و معضلات آن و تامین نیروی انسانی لازم را داشته باشند.
پلان اول: بعد از یک شام مختصر و مفید با چند نفر از دوستان رسانه ، عازم جلسه ای هستیم، ساعت چند دقیقه از ده شب، سه شنبه 10 مرداد گذشته است، در خیابان زرافشان در شهرک غرب در قلب تهران از جلوی خیابان خوارزم در حال حرکت هستیم که دوستمان ماشین را به یکباره به کنار کشید، می پرسیم چی شده، می گوید این خودروی 206 اس دی که پارک شده، سوئیچ ماشین روی آن است، پیاده می شویم و می بینیم که درست دیده، نگران می شویم که نکند ماشین این راننده را دزد ببرد و گرفتار شود، جلسه هم داریم اما دلمان نمی آید برویم، کمی اینور و آنور جستجو می کنیم که صاحب ماشین را بیابیم و نمی شود.
بهترین کار به ذهنمان می رسد؛ به 110 زنگ میزنیم و گزارش می کنیم، استعلام می کنند؛ ماشین مشکلی ندارد و می گویند صبر کنید تا مامور برسد، می گوییم حتما تا ده دقیقه دیگر ماشین می آید و ما هم به کارمان می رسیم....
عقربه ساعت همینجور می چرخد، ده، بیست، 40 دقیقه... چند بار زنگ میزنیم و پیگیر می شویم، می گویند مامور در حال آمدن است... ساعت 10:13 دقیقه تماس گرفته ایم، الان ساعت از 12 نیمه شب گذشته و هنوز مامور نیامده است.
بالاخره سر و کله راننده هم پیدا می شود، حواسش پرت بوده و فراموش کرده!!! نمی توانیم کلید را تحویلش دهیم، از کارمان هم که افتاده ایم، انقدر می مانیم تا مامور موتور سوار بیاید، ساعت از 30 دقیقه بامداد گذشته که مامور می رسد و البته با حالت نه چندان دوستانه و به زبان بی زبانی می گوید: « چیکار داشتید که گزارش کردید الان راننده مدعی شود، دارایی و مال و منالش توی ماشین بوده، می خواهید چکار کنید» !!!
ما هاج و واج مانده ایم که چرا کار خیر کرده ایم و اینطور نقره داغ شده ایم.... ( بماند که با تلطیف واکنش آن مامور را نوشته ایم)
بنده خدا هم البته حق دارد، همان چند دقیقه ای که ایستاده تا صورت جلسه کند، چند تماس دارد که درگیری، نزاع و ضرب و جرح رخ داده و البته همسایگان هم که دیده اند ما چند نفر دو ساعت و نیم کنار خیابان ایستاده ایم، گزارش حضور اراذل و اوباش را داده اند!!!
آن وقتی که ما گذاشتیم هیچ، جلسسه ای که از بین رفت هیچ، اعصاب خورده ای آن هیچ، واکنش نامناسب هیچ، نقره داغ شدن کار خیر هیچ، در این میان چند سئوال بزرگ البته برایمان باقی ماند.
آیا ما نباید خیرخواهانه به مشکلات شهروندان نگاه کنیم و به قول عامیانه برای همنوعانمان دل بسوازنیم؟؟؟
این هم هیچ!
آیا قرار است در قلب تهران و در یک محل متمول که قاعدتا آسیب های اجتماعی کم تر است، اینگونه خدمات انتظامی ارائه شود با دو ساعت و نیم تاخیر؟؟
اگر فردی دچار دزدی شده بود، اگر زورگیری انجام پذیرفته بود؛ چه؟
اگر سارقی به مال و اموال مردم تعرض کرده بود چه؟؟
و هزاران اما و اگر....
از طرف دیگر مامور نیروی انتظامی زحمت کش در هنگام حضور با چند تماس و ماموریت روبرو شد که نزاع رخ داده و درگیری... خوب سئوال این است یک مامور که قرار است به همه این موارد یک نفره رسیدگی کند، اگر اتفاق بحرانی رخ داده چگونه می تواند ماجرا را جمع کند و از یک فاجعه جلوگیری کند؟؟
بنده خدا می گفت علت تاخیرش هم رسیدگی به چند تماس قبل ما بوده است....
کار ما که ختم به خیر شده و راننده محترم هم شکایتی از سرقت اموال نداشت اما این سئوال هنوز برای ما پابرجاست که این سرویس دهی آیا ذره ای با استانداردهای انتظامی و امنیتی همخوانی دارد و تضمینی برای حفظ امنیت شهروندان است؟؟
مهدی
۰۱:۵۲ - ۱۴ مرداد ۱۳۹۶
درود بر شما
مردم عوام
۱۰:۱۵ - ۱۴ مرداد ۱۳۹۶
سردااااااااااااااار احمدی مقدم چطور هستند؟
ناشناس
۱۴:۲۵ - ۱۵ مرداد ۱۳۹۶
در بین راه سلفچگان - قم اتوبوسی که بسرعت از یک تریلی جلو زد ازراه بسیار باریک وپیچید به سمت ما که با سرعت مطمئنه وبدون تغییر لاین در حرکت بودیم به ناگاه متوجه شدیم اتوبوس چیزی نمانده که ماشین را زیر بگیره فقط شانسی توی شانه خاکی کشیدیم وبیکباره سرعت ماشین را به 150 رسانیدیم در غیر اینصورت صد درصد 5 سرنشین ماشین که سانتافه بودزیر اتوبوس له شده بودیم ماشین در جلوی اتوبوس نگه داشتیم چند تریلی دیگه هم نگه داشتن که می خواستن راننده اتوبوس وکتک برنن وشاهدین هم گفتن که اگر خدا باهاتون نبود هیچکدام زنده نمی موندین با 110 تماس گرفتیم یکساعت چند راننده تریلی واتوبوس معطل شدیم هیچکس نیامد یاد سمیر وپلیس بزرگراه وغیر افتادم وحسرت خوردم ؟؟؟؟ کار پلیس ما فقط شده جریمه ،جریمه وجریمه ظاهراً غیر از اون وظیفه ای دیگه نداره
