سرویس سیاسی خرداد: به هنگامی که در سال 1377 سید محمد خاتمی عزم جزم کرد تا یکی از اصول مغفول مانده قانون اساسی را احیا و آن را در اتمسفر سیاسی و اجتماعی کشور طنین انداز کند، شاید کسی گمان نمی برد که شوراها تا این حد و طی فرآیندی دو دهه ای جایگاهی رفیع در ساخت قدرت سیاسی و نقش آفرینی در عرصه های مختلف بیابند.
به گزارش خرداد؛ شوراها در این روزها که پنجمین دوره خود را آغاز می کنند بوضوح نشانه ای هستند از بلوغ و درایت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مردمی که نشان داده اند گاه، گام ها از نخبگان و اهالی سیاست جلوتر هستند. از آنجا که در گزینش اعضای شوراهای شهر و روستا، محدودیت های سیاسی و نظارتی کم تر بوده و از طرف دیگر شرط و شروط نامزدی در این پارلمان شهری و روستایی محدودیت های پر رنگ و الزامات دست و پا گیر دیگر مواضع قدرت را ندارد، مردم از یکسو دست بازتری برای گزینش و پذیرش منتخبان و نامزدها دارند و از طرف دیگر افراد بیش تری می توانند از فرصت عرض اندام در این عرصه سیاسی و اجتماعی بهره گرفته و مجموع این موارد آن شده که ترکیب اعضای شورا و انتخاب های آنان گوارا تر و دلچسب تر از بسیاری مواضع دیگر باشد و نظرات و مطالبات عمومی را بیش تر در خود انعکاس داده و افکار عمومی را به خود جلب کنند.
اگر رئیس جمهوری به هر دلیلی که البته هنوز بر ما چندان واضح و روشن نیست از گزینش وزیر زن پرهیز می کند این دلیل نمی شود که اعضای شورای شهر نیز به این مهم توجه نکرده و آن را در گزینش های خود اعمال نکرده و پیام واضح و مبرهنی به مسئولان ندهند، آنچنان که در گرگان رئیس شورای شهر از میان زنان انتخاب می شود و در تهران نیز زنان در شورا ارج و قرب ویژه ای دارند و به طور قطع در بسیاری از شهرها با استقرار اعضای شورا، شاهد تکرار چنین وضعیتی خواهیم بود که نشان دهنده نگرش باز و پیشروانه مردمی است که از بسیاری از مسئولان پیشگام تر هستند.
یا وقتی که می بینیم یک دستفروش زحمت کش در شورای شهر خرم آباد با استقبال بی سابقه مردمی روبرو شده و حداقل در همین بدو کار او به عنوان رئیس سنی بر صندلی ریاست شورا تکیه می زند، به خود می بالیم که در اقصی نقاط ایران مردمی زندگی می کنند که فارغ از زرق و برق های سیاسی و امکانات خاص و رانت های ویژه دست به گزینش نامزدهای مطلوب و مورد پسند خود می زنند.
اینکه می بینیم شورها تبدیل به ابزار سیاسی شده که مردم مطالبات و خواست ها و دغدغه های خود را از این معبر به جامعه و مسئولان اعلام و در بیان نظرات نیز در چارچوب های منطقی و معقول حرکت می کنند براستی که جای شکر دارد و البته آموزه ای سترگ.
اینکه به مردم اعتماد کنیم و شعور و بلوغ سیاسی و اجتماعی آنان را پاس بداریم؛ اینکه بدانیم محدودیت ها و نگرش های تنگ نظرانه نه راهگشاست و نه می تواند کشور را از گردنه های سخت عبور دهد و از طرف دیگر نگاه روامندانه و تساهل نگرانه نیز نه تنها خطری ندارد که مزیت های فراوانی در پی خود خواهد داشت.
اینکه بدانیم عصر و زمانه تغییر یافته و علایق و سلایق مردم نیز بالطبع آن، با تغییرات جامعه جلو بیایم و این دگرگونی ها که عمدتا نیز مثبت هستند، به رسمیت شناخته و آن را پاس بداریم و بسیاری دیگر...
هر چه هست شوراها در بیست سالگی و عنفوان جوانی هم شور و طراوات دارند و هم بلوغ و آگاهی و پختگی و این را می بایست به فال نیک گرفت....