*صداوسیما نمیتواند نقش خود را حتی در زمینه دفاع از نظام بهخوبی ایفا کند چرا که اکنون مشخص نیست چند درصد از مردم به صداوسیما وفادار مانده و چند درصد به رسانههای جایگزین همچون ماهواره و شبکههای مجازی روی آوردهاند.
*بارها رفقای جناح راست از من درخواست کردهاند که برای مناظره با آنها حاضر شوم و من پاسخ دادهام زمانی میتوان بهعنوان دو فرد آزاد به گفتوگو نشست که اولاً اختلالی را که در گفتار من پدید آمده است رفع کنید ثانیاً برابرحقوقی را بهرسمیت بشناسید و رابطه بازجو و متهم برقرار نکنید و ثالثاً تضمین دهید که گفتار من هرچه بود عواقبی در پی نخواهد داشت.
*من منکر خطاهای چپهای خط امامی در زمان حیات امام نیستم؛ خطاهایی که شما به بخشی از آنها اشاره کردید. اما چپهای قدیم یا اصلاحطلبان امروز بعدها تلاش کردند خطای خود را اصلاح کنند. اما اینکه فروپاشی شوروی بر آزادیخواهی اصلاحطلبان اثر داشته است یا نه، مطمئن نیستم چرا که به هر حال فروپاشی یک رژیم توتالیتر و فاسد حتمی بود و برخلاف آنکه تبلیغ میشود عنصر خارجی در این میان مؤثر است من معتقدم باید ریشه را در داخل جستوجو کرد. حال فرض کنید چپهای خطامامی در سالهای فعالیتشان اشتباهاتی داشتهاند، چرا اصولگرایان باید همان اشتباهات را امروز تکرار کنند؟ چپهای خط امامی چه ثمری بردند که اکنون اصولگرایان میخواهند ردپای 30 سال قبل آنها را دنبال کنند؟
*یکی از شعارهای محوری انقلاب، آزادی بوده و قطعاً نسبت به آن جفا شده است. شاید یکی از شاخصهای مهم برای اندازهگیری آزادی در ایران مقوله فساد باشد. بهمیزانی که فساد بالاست به همان میزان آزادی پایین است.
*هر مقامی ادبی دارد و ادب مناظره شرایطی دارد که بدان اشاره کردم. فقدان هر یک از این شروط باعث عدمارتباط بین طرفین مناظره خواهد شد. نمیشود دوستان جریان راست دهها کانال رادیویی و تلویزیونی داشته باشند و در آنها هرچه خواستند علیه ما بگویند و ما برای یک کلمه حرف مجبور شویم صد نوع خودسانسوری را بر خود تحمیل کنیم. شاید صداوسیما در طول عمرم دوبار مرا نشان داده باشد؛ یک بار موقعی که در بیمارستان سینا در حالت احتضار بودم و با مرگ دستوپنجه نرم میکردم و دیگر بار در قضایای سال 88 آن هم در دادگاه و محبس. اما در عوض رقبا هر شب در کانالهای مختلف حضور دارند و به نقد آراء ما میپردازند. غریبی چهره ما در تلویزیون بهحدی بود که در سال 88 خیلیها میگفتند ببینید فلانی را چقدر و چطور زدهاند که نمیتواند حرف بزند، لااقل صبر میکردند بهتر شود و بعد او را به تلویزیون میآوردند!
* لااقل از دوم خرداد به این سو چندین و چند نیروی جناح راست هر یک بهکیفیتی به اردوگاه اصلاحطلبان کوچ کردهاند یا لااقل مشی اعتدالی اتخاذ کردهاند عملی که نقطه مقابل آن را بهسختی مشاهده میکنیم که این موضوع گواه مقبولیت اصلاحطلبان است؛ البته پیوستگی پیوندهای اصلاحطلبی و گسیختگی پیوندهای اصولگرایی را نیز باید مؤثر دانست که در نتیجه آن اصولگرایان نتوانستند حتی در جمعهای محدود یکدیگر را تحمل کنند چنان که در هر مقطع انشعاب و ائتلافهای جدیدی را شاهد هستیم.
*روزنامه صبح امروز هیچگاه خلافی از قول آقای حسنی نقل نکرد؛ ما خبرنگاری داشتیم که هر هفته به نمازجمعه میرفت و صحبتهای ایشان را دقیقاً پیاده میکرد و متن و نوار صحبتها را برای ما میفرستاد و ما عیناً همان را چاپ میکردیم. غرضمان از این کار این بود که ستاد نماز جمعه به ایشان تذکر دهد که بعضی از حرفها را که موجب وهن است، بر زبان نیاورد اما کار ما اثربخش نبود. ما کارمان را ادامه دادیم ولی زمانی که این موضوع دستمایهای شد تا دیگرانی با لهجه ایشان خطبههای جعلی بخوانند و پخش کنند، من عذرخواهی کرده و دستور دادم انتشار مطالب ایشان متوقف شود.