خرداد: احمدشیرزاد نماینده سابق مجلس و از فعالان سیاسی اردوگاه اصلاحات عطف به مصاحبهاخیر تاجیک با روزنامه اعتماد و انتقادات صریح و بی پرده او به اردوگاه اصلاح طلبی در یادداشتی در روزنامه آرمان امروز به انتقاد از گفتمان تاجیک و نگاه طلبکارانه برخی از اصلاح طلبان پرداخته که در ادامه متن کامل آن را می خوانید.
گفتمـــان اخـــیـــــر آقــــای محمدرضاتاجیک را مجموعا نامهربانانه ارزیابی میکنم که البته نمیدانم از کجا ناشی میشود. به هر حال بعد از وقایع سال 88 تا حدودی چرخش و بازنگری در نوع گفتمان ایشان شاهد بودیم که ظاهرا ادامه دارد. در واقع به نحوی دلخوریهایی از بعضی گروههای اصلاحطلب دارند که در این تحلیلها خودش را نشان میدهد. بعضی اوقات هم معمولا برخوردهای یک شخص ناشی از تحلیلهای تعمیمیافتهای است که در ذهن خودش با برخی همکاران یا مدیرانی که بالاتر یا پایینتر بودند، شکل میگیرد که بهنظرم چندان دقیق نیست. با واکاوی دستهبندی اصلاحطلبان توسط آقای تاجیک ظاهرا هیچاصلاحطلب درست و حسابیای پیدا نمیشود و عموما یا کسانی هستند که فرصتطلب بودند یا دنبال کسب قدرت یا کسانی که دستشان به هیچجا نمیرسد و بیشتر غر میزنند یا کسانی که تماشاگر بازیاند! اما یک بازنگری ساده به ما میگوید که مهمترین تحول شاید 40ساله اخیر و بعد از انقلاب تاکنون به دست اصلاحطلبان رقم خورده است. پس از وقایع دولت اصلاحات و مجلس اصلاحات و حتی بعدا که جریان اصولگرایی آمد و دولت احمدینژاد را روی کار آورد، طبق اعتراف همگان، آقای روحانی بهشخصه نه جناحی پشت سر خود داشت، نه حزبی داشت و نه گروه متشکل سیاسی. در واقع این مجموعه گرایش اصلاحطلبی بود که اوضاع را عوض کرد و ما را از آن وضعیت هولناکی که از سال 84 پدید آمد و عمق آن در سالهای 88 و 89 به بیشترین حد خود رسید، بیرون آورد. این جریان اصلاحات بود که جامعه را از آن وضعیت سخت و دشوار خارج کرد. البته نمیگوییم که به دروازههای سعادت رساند، ولی بالاخره اوضاع را به سمت عادی شدن جلو برد. خیلی بیانصافی است که فکر کنیم در این جریان هیچ عنصر تاثیرگذار و درستی وجود ندارد. البته ما معتقد نیستیم که همه اصلاحطلبان «عیسی رشته و مریم بافته» هستند؛ بالاخره آنها هم انسان هستند، ولی انسانهایی هستند که ادعای قهرمانی نمیکنند و این نکته بسیار مهمی است. فکر میکنم ما بیشترین ضربه را از کسانی میخوریم که خیلی ادعای قهرمانی دارند و دوست دارند که اگر قهرمان جهان نیستند، حداقل قهرمان یک کشور 80میلیونی باشند. این احساس قهرمانگونه است که به ما ضربه میزند. اصلاحطلبان مهمترین مزیتی که دارند، این است که فکر میکنند در بهترین شرایط یک مصلح کوچک هستند؛ یعنی کسانی هستند که بتوانند حتی یک اصلاحات کوچک و کمتاثیر را انجام دهند و به نتیجه برسند، البته به این شرط که مجموع این اصلاحات کوچک بتواند یک تاثیر جدی داشته باشد؛ همچنان که دیدیم. طی 20 سال گذشته، از سال 76 به این طرف که نگاه کنید، میبینید که به قول ما فیزیکپیشهها، انتگرال این تاثیر، جریانی مثبت و قابل توجه را رقم میزند. کسانی فکر میکنند اصلاحطلبان واقعا باید نقش قهرمان را ایفا میکردند! معلوم است که اصلاحطلبان انسان هستند و وقتی تحت فشار قرار میگیرند، ممکن است که ناراحت شوند و هیچکدام قهرمان نیستند و ادعای قهرمانی هم ندارند. ولی ادعای اینکه بتوانند تاثیرهای کوچک، ولی مجموعا بزرگ داشته باشند، ادعای خیلی گزافی نیست، وگرنه ما واقعا خودمان هم میدانیم که جریان اصلاحات جریانی است که ممکن است قابل نقد باشد. وقتی روی آدمها هم دست بگذارید، ایرادات خیلی بیشتری دارند. ولی جریانی را که در کل نقش مثبت داشته، نباید اینطور نامنصفانه کوبید و تخطئه کرد، یا از موضع برج عاج نگاه کرد که کار درستی نیست. امیدوار هستم که این سوال را آقای تاجیک بتواند پاسخ دهد. اما مبهمگویی هم ویژگی دیگری است که صحبتهای ایشان ملاحظه میشود. آیا واقعا حمایت اصلاحطلبان از دولت آقای روحانی را مثبت میدانند یا منفی، و به راستی چه نگاهی دارند؟ حالا شاید خیلی نجیبانه و حکیمانه میخواستند بگویند، ولی من فکر میکنم که مخاطب جامعه ما احتیاج به سخنان صریح دارد. در پردهگویی و با واژههای استعاری و مبهم صحبتکردن چیزی را حل نمیکند. واقعا باید موضع صریح و روشن داشته باشیم. از کسانی که تحلیلگر اجتماعی هستند، انتظار میرود که حرفشان را رک و صریح بزنند. در واقع به نظر میرسد که به هر حال اصلاحطلبان در مجموع حمایتی که از دولت داشتند، مسیر درستی را طی کردند و آنطور نبوده که کاملا دولتی تلقی شوند. به یاد دارم گروههایی که با جمهوری اسلامی اندکی مشکل داشتند، اصرار داشتند که لفظ «اصلاحطلبان حکومتی» را بهکار ببرند که البته کملطفی بود، ولی در این دوره اصلاحطلبان مجموعا رابطه خیلی منطقی و صریحی با دولت برقرار کردهاند و در جاهایی که دولت حرکتهای اصولی داشته و آرمانهای اصلاحات را جلو برده، در کل حمایت کردهاند. شاید ممکن است دولت در جاهایی کوتاه آمده باشد و کاملا به وظایف خودش عمل نکرده باشد که ناشی از نگاهی منتقدانه بوده، ولی نگاه منتقدانهای که شکننده نبوده و هیچوقت سعی نکردهاند که دولت را تحت فشار غیرقابل تحمل بگذارند. فکر میکنم این رویکرد درست و صحیح باشد و همین رویکرد را هم باید ادامه دهند. نه میتوان چک سفیدامضا دست دولت آقای روحانی داد و نه میشود بیجهت هر روز ریز طلبها را به دفتر ایشان ارسال کرد. همین مسیری که اصلاحطلبان تا به حال طی کردهاند، درست بوده و انشاءا... طی چهار سال آینده نیز همین مسیر را ادامه خواهند داد.