خرداد: به بهانه سفر اردوغان به تهران داوود هرمیداس باوند تحلیل گر مسائل بین المللی در گفت و گو با آرمان امروز به تحلیل روابط گذشته و حال و آینده دو کشور پرداخته که در ادامه متن کامل آن را می خوانید.
سیر روابط ایران و ترکیه چگونه بوده است؟
این روابط با فرازونشیبهای فراوانی همراه بوده است. مواردی از قبیل جنگ ایران و عراق، قرارداد فروش گاز و... نشان میدهد ترکها روابط یکطرفهای با ایران داشتند و بهصورت یکجانبه سود بردند. از سوی دیگر تنشهای بسیاری در این روابط وجود داشته که از آن جمله میتوان به سوریه اشاره کرد. البته اکنون ایران، ترکیه و سوریه بر سر حل مشکلات سوریه با یکدیگر همکاری میکنند. ملاقاتهای مقامات ایران و کردستان نشان میدهد روابط ایران و ترکیه وارد فاز جدیدی شده است. بهنظر میرسد بهترین استراتژی این باشد که ایران با ترکیه در قبال کردها همکاری کند، اما دنبالهرو نباشد و نگرش دیگری را اتخاذ نماید. دولت ما باید خود را از مواضع احساسی دوری کند.
با رویکارآمدن اردوغان ابتدا روابط ایران و ترکیه بهبود پیدا کرد، اما بعد رابطه دو کشور تیره شد. دلیل تیرگی روابط دو کشور چیست؟
از چندسالپیش رقابت نانوشته گستردهای بین ترکیه، عربستان، ایران و مصر بر سر اعمال قدرت در منطقه بهوجود آمد که البته پس از چندی مصر بهدلیل مشکلات داخلی از این رقابت خارج شد. در اوایل مقامات ترکیه و عربستان تصورکردند از بهار عربی بهشدت سود خواهند برد، از این رو مقامات ترک کوشیدند با سران لیبی و مصر تعامل سازندهای داشته باشند. آنان با اتکا به مسائل جهانعرب پنداشتند پیروزی مخالفان بشار اسد نزدیک است و میتوانند تعامل سازندهای با حکام احتمالی آینده سوریه داشته باشند، بنابراین ترکیه با اتحادیهعرب بر سر سقوط اسد همکاری کرد. حتی هنگامی که وزیرخارجه ترکیه به ایران آمد، حمایت مقامات کشورمان از سوریه را اشتباه دانست و پیشبینی کرد اسد ظرف سهماه سقوط میکند، اما انتظارات ترکها برآورده نشد، ارزیابیهای دولت اردوغان اشتباه از آب درآمد و نهتنها رژیم اسد سقوط نکرد، بلکه وضعیتی بهوجود آمد که همه گمان بردند با وجود عواملی همچون جبههالنصره و داعش، حفظ اسد ضرورت دارد، زیرا با سقوط دولت سوریه، این کشور بهدست تروریستها خواهد افتاد. اروپا و آمریکا نیز اکنون به این نتیجه رسیدهاند که اسد تا نابودی داعش بر سرکار باقی بماند. بعد از نابودی گروههای تروریستی و تعامل با گروههای نسبتا معتدلتر انتخاباتی برگزار شود و مردم سوریه سرنوشت خود را مشخص نمایند. تصادفا فرایند بهارعربی کمابیش بهنفع ایران تمام شد و عربستان و ترکیه خود را بازنده دیدند. اوباما نیز ادعا کرده بود اگر سوریه به استفاده از سلاحهای شیمیایی دست بزند، اقدامات تنبیهی نظامی صورت خواهد داد که با استقبال شدید ترکیه، عربستان و انگلیس مواجه شد، اما پس از ادعای آمریکاییها مبنی بر استفاده اسد از اینگونه سلاحها مجالس آمریکا و انگلیس مانع حمله به سوریه شدند. در چنین شرایطی کشورهای غربی به راهبرد مذاکره و گفتوگو روی آوردند که عصبانیت اعراب و ترکها را در پی داشت و این موضوع را شکستی برای خود تلقی کردند. از سوی دیگر مذاکرات برجام نیز همزمان با تحولات سوریه درحال انجام بود و کشورهای همسایه ایران برجام را گامی برای بهبود روابط ایران و آمریکا تصور کردند. ترکها پنداشتند ایران در جریان مسائل منطقهای بیشتر از آنان منتفع شده و آنها در حمایت از جنبشهای مبارزهجو برای رویای بازگشت به عثمانی شکست خوردهاند. اردوغان در طلب عثمانی بود که به هیچپیروزی دست نیافت.
برخی از افراد انزوای بینالمللی ترکیه را دو عامل نزدیکترشدن این کشور و ایران میدانند. آیا این تحلیل را درست میدانید؟
من معتقدم ایران باید ضمن حفظ موضعمشترک و مشخص خود، دیدگاه متفاوتی نسبت به وقایع ترکیه داشته باشد، چراکه ترکیه برخورد خصمانهای دارد. ترکها پیش از این کردها را کوهستانی میپنداشتند و نخستینبار در دوره ریاستجمهوری تورگوت اوزال نگرش خود را تغییر دادند. اکنون نیز سالهاست اردوغان مواضع خصمانه خود نسبت به کردها را در پیش گرفته و حتی مواضع پ.ک.گ را بمباران میکند. این وقایع درحالی روی میدهد که ایران خصومتی با کردها ندارد. البته سخن من بدان معنا نیست که ایرانیها از مخالفت خود با همهپرسی دست بکشند، بلکه آنها دنبالهرو ترکیه نباشند و مواضع متعادل و متفاوتتری داشته باشند، زیرا باید با همسایگان مرزی زندگی کنیم.
آیا اقلیم کردستان عراق در سرنوشتی همانند جمهوریهای حوزه قفقاز از سوی جامعه جهانی به رسمیت شناخته نخواهد شد، یا اینکه فرجامی همچون کوزوو پیدا میکند و جامعهجهانی موضع کردها را خواهد پذیرفت؟
کوزوو پیامد دخالت ناتو و اروپاییها و رویدادهای منجر به استقلال بوسنیوهرزگوین و کرواسی بود. آلمان و اتریش و سپس اتحادیه اروپا نخستین کشورهایی بودند که از تجزیه یوگسلاوی استقبال کردند. هرچند فرانسه و انگلیس بهدلیل همکاری صربها در هر دو جنگ جهانی با این استقلال مخالف بودند، اما کشورهایی مانند آلمان و اتریش نگاه متفاوت خود را حاکم کردند. اکنون کردها با رفراندوم کوشیدهاند جامعهجهانی را در مقابل عمل انجامشده قرار دهند. برخی معتقدند این رفراندوم برای اخذ امتیازات بیشتر از جامعهجهانی بود و تعدادی دیگر این همهپرسی را نشانهای از اصرار کردها بر استقلال خود میدانند. ممکن است مردم اقلیم کردستان در مذاکرات خود با دولتمرکزی به حدی از تعدیل روابط دیپلماتیک برسند. نکته مهم این است که ایران خود را دنبالهرو ترکها نکند و وارد عملیات نظامی نشود.
آیا با وجود شرایط فعلی ترکیه میتواند نقش متحد استراتژیک را برای ایران ایفا کند؟ چشمانداز روابط ایران و ترکیه در آینده چگونه خواهد بود؟
اکنون پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا کمرنگ شده، از این رو آنان نگاه به شرق را سرلوحه دیپلماسی خود قرار دادهاند و روابط خود را با ایران و روسیه بهبود بخشیدهاند، با این وجود فکر نمیکنم بتوان اتحاد استراتژیکی میان ایران و ترکیه را تصور کرد، چراکه زمینههای چنین سطحی از ارتباط وجود ندارد. البته نهتنها روابط حسنه امکانپذیر است، بلکه باید وجود داشته باشد. اتحاد استراتژیک ایران با کشورهایی نظیر روسیه و ترکیه را بهصلاح نمیدانم. ترکیه و عربستان نافرجامیها و شکستهای بزرگی را تجربه کردند؛ به این دلیل مواضع احساسی را از خود بروز میدهند، بنابراین ایران نباید وارد این خطمشیهای احساسی شود، اما روابط، مبادلات و معاملات حسنه میان جمهوریاسلامی و ترکها بهنفع هر دو طرف است