این روزها بدون هیچ شک و شبهه ای می توان گفت که نه رئیس جمهوری و نه شهردار تهران نتوانسته اند، رضایتمندی افکار عمومی را نسبت به عملکردهای خود در دوران پسا انتخاباتی رقم زده و به طور محسوس و ملموس بدنه حامیان سیاسی از رویکردها و به خصوص انتصاب های این چند صباح دلخور و ناخشنود هستند.
سرویس سیاسی خرداد: حسن روحانی اگر اتفاق غیر منتظره و عجیب و غریبی رخ ندهد تا چهار سال دیگر سکان دار امور اجرایی خواهد بود و از طرف دیگر به نظر نمی رسد که محمد علی نجفی نیز برای پایان دهی به دوران مدیریت4 ساله خود بر شهرداری تهران با مشکل خاصی روبرو باشد اما نکته آنجاست که این استغنا و عدم نیاز به آرای مردمی برای اعمال قدرت سیاسی در بازه زمانی 4 ساله به معنای آنست که رئیس جمهوری و شهردار تهران می بایست بی توجه به افکار عمومی و خواست و مطالبات بدنه حامیان سیاسی و اجتماعی به رتق و فتق امور پرداخته و به آن وقعی ننهند؟
به گزارش خرداد، پاسخ به این سئوال به شکلی کاملا ساده و ملموس منفی است، چهار سال هیچ گاه برای ایجاد تغییرات مطلوب و پیش برد برنامه ها کفاف نداده و اگر اندکی از نگرش های شخصی و فردی فاصله بگیریم، هر عقل سلیمی حکم به ثمر بخشی برنامه ها در بازه زمانی بلند مدت می دهد و کامروایی یا ناکامی یک مدیر عالی نیز با تحقق این برنامه ها مورد سنجش قرار می گیرد.
دولت اصلاحات با همه توفیقات مقطعی خود دولتی ناکام بود چرا که در پایان عمر دولت، تیمی بر سر کار آمد که از اساس نگرش های متفاوتی داشت و سبک متفاوتی را پی گرفته و در نهایت همه آن دستاوردها دیدیم که چه سرنوشتی یافت.
وضعیت امروز تهران را خوب یا غلط می توان به پای مدیریت شهری قالیباف نوشت چرا که او در بازه زمانی 12 ساله عنان امور شهر را عهده دار بود و توانست نگرش خود را برای سال های متمادی بر عرصه های مختلف مدیریت شهری حکمفرما کند.
حال روحانی یا نجفی اگر می خواهند فراتر از موقعیت و جایگاه فعلی خود به عنوان یک صاحب منصب سیاسی در مقام یک مدیر تحول گرا، کارآمد و توسعه مدار به ایفای نقش بپردازند و دستاورد ملموس و ماندگاری رقم زده و نام نیکی از خود در صحنه سیاسی کشور باقی گذارند، لازم است که فراتر از بازه زمانی مدیریتی خود نگریسته و در قالب عملکردها و رویکردهای ملموس و محسوس رضایتمندی در افکار عمومی رقم زنند که منجر به تهییج و ترغیب و همراهی افکار عمومی در انتخابات های آینده شده و بالطبع آن خط فکری و سیاسی و مدیریتی که آنان پی گرفته اند؛ بسط و تداوم یافته و در یک گستره فراگیر تاریخی به نقطه توسعه پایدار و مانا رهنمون شود.
این روزها بدون هیچ شک و شبهه ای می توان گفت که نه رئیس جمهوری و نه شهردار تهران نتوانسته اند، رضایتمندی افکار عمومی را نسبت به عملکردهای خود در دوران پسا انتخاباتی رقم زده و به طور محسوس و ملموس بدنه حامیان سیاسی از رویکردها و به خصوص انتصاب های این چند صباح دلخور و ناخشنود هستند.
جالب آنکه شماری از دلسوزان اصلاح طلب نیز که با رصد شرایط دغدغه مند این وضعیت بوده و از عمق ناراحتی مردم مطلع و از خطرات آن در بازه زمانی بلند مدت آگاه هستند، در قالب مصاحبه و گفت و گو با رسانه ها در پی تلطیف فضا بوده و تاکید می کنند که روحانی چرخشی نداشته یا شهرداری و دولت معذوریاتی در گزینش افراد داشته اند و ...
حال آنکه فراتر از این گفتارها، مردم به عینه شاهد عملکردها بوده و تنها راه پاسخ دهی به کدورت آنان که منجر به فاصله گیری محسوس با دولت و اصلاح طلبان در بزنگاه های حاسی چون انتخابات خواهد شد، توضیح شفاف شخص رئیس جمهوری یا شهردار تهران است، کسانی که مسبب این وضعیت بوده اند و حال برای اقدامات خود می بایست توجیه و توضیحی داشته باشند و نمی توان انتظار داشت که با گفتار درمانی دیگران هر چند مورد وثوق مردم، این فاصله و گسل ترمیم یابد.
نکته آنکه مردم آگاه و هوشیار بوده و توجیهات و فرافکنی های عاری از واقعیت در آنان تاثیری نداشته و از طرف دیگر اگر توضیحات قانع کننده دریافت دارند، نیازی به شرح و بسط اضافه نبوده و به خوبی افکار عمومی سره را از ناسره باز خواهد شناخت.
گزارش عملکرد 100 روزه نجفی شاید اولین گام شهردار برای جبران مافات و توضیح به افکار عمومی آنهم در این آغاز راه و در برهه انتظارات فراوانی باشد که با عملکردهای انجام پذیرفته پاسخی درخور نیافته و بسیاری را نسبت به شهردار اصلاح طلب ناامید و سرخورده کرده است.