counter create hit داعش، دشمنی که در نمی‌زند!
۱۳ آذر ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۸
کد خبر: ۲۵۰۰۳۰

داعش، دشمنی که در نمی‌زند!

خرداد/سید سجاد طباطبایی: برای تحلیل درست هر پدیده در صحنه بین الملل قبل از هرچیز شناخت خاستگاه آن و سپس بررسی نحوه تعامل بلوک های مختلف قدرت منطقه ای و جهانی با پدیده مورد نظر امری بدیهی به نظر می رسد. 
تحلیل علمی و منطقی آینده پدیده ای به اسم داعش یا دولت اسلامی عراق و شام نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. پس ابتدا به پاسخ این پرسش که داعش از کجا آمد؟ می پردازیم تا راحت تر بتوان وضع کنونی و آینده پیش روی این گروه را بررسی کرد.

داعش از کجا آمد؟
اگرچه گوش اغلب ما با اسم "داعش" و یا "دولت اسلامی عراق و شام" پس از سال  2009 و آغاز بحران در سوریه آشنا شد و در سال های بعد، با نمایش خشونت های بدون مرز و اعمال وحشیانه به نام اجرای شریعت اسلامی تصویری از داعش یک گرگ درنده در ذهن تمامی ما ساخت، اما جالب است بدانید این پدیده محصول امروز و دیروز نیست و جالب تر اینکه داعش بر بستر یک سازمان مردم نهاد صلح طلب(NGO) شکل گرفته و به بزرگترین تهدید صلح منطقه و جهان تبدیل گردید. 

شاید برایتان جالب باشد بدانید که نطفه اولیه آنچه دیروز با القاعده و یازده سپتامبر شناخته می شد و امروز با داعش و جنایات بی شمارش در نقاط مختلف دنیا، در کوران جنگ سرد بین شرق و غرب و با ظهور قدرت سوم با شعار نه غربی و نه شرقی بسته شد. همانطور که میدانید از ویژگی های هر انقلاب کبیر و ایدئولوژیک که اساساً به همین منظور کبیر خوانده می شود صدور ایدئولوژی انقلاب، فراتر از مرزهای جغرافیایی انقلاب است و همچون انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه که پس از پیروزی به طور خودکار ایدئولوژی خود را به بیرون مرزها صادر کردند، انقلاب اسلامی1979 در ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود. پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران اولین قدرتی که از بابت نفوذ ایدئولوژی انقلابی ایران به درون مرزهای متحدینش احساس خطر کرد، اتحاد جماهیر شوروی بود که دو کشور متحدش یعنی عراق و افغانستان به واسطه هم مرز بودن و مشترکات دینی، زبانی و .... بیشترین آسیب پذیری را از این حیث داشتند. در این میان افغانستان که بستری به مراتب آماده تر به نظر می رسید تنها چند ماه پس از پیروزی (دسامبر  1979) مورد هجوم ارتش کمونیستی شوروی واقع شد تا قبل از اینکه افغانستان به دامان انقلاب اسلامی در ایران بیافتد توسط شوروی اشغال گردد. البته برای آزمون صحت تحلیل شوروی از اتحاد غریب الوقوع افغانستان با انقلابیون ایرانی کافیست نگاهی به اسامی گروه های مقاومت افغانی که در مقابل شوروی ایستادگی میکردند بیاندازیم؛ گروه هایی همچون حرکت اسلامی علمای افغانستان، حزب الله افغانستان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی افغانستان و ..... 

 مقاومت 10 ساله مسلمانان افغانستان در سال 1989 (1367ه.ش) به ثمر نشست و افغانستان به ویتنام شوروی تبدیل گشت اما در این میان ابرقدرت غرب یعنی آمریکا که نظاره گر ما وقع بود بی کار ننشسته بود و با علم به پیروزی قابل پیش بینی مقاومت افغانستان روی بدست گیری آینده افغانستان سرمایه گذاری کرد. از همین رهگذر به کمک عربستان، اقوام سنی مذهب افغانستان را تحت عنوان مقابله با هجوم شوروی مسلح کرد تا در کنار مقاومت افغانستان به نبرد با شوروی بپردازند؛ پس از خروج شوروی این بار درگیری بین مقاومت اسلامی افغانستان و گروه های مورد حمایت آمریکا بود که سرنوشت افغانستان را مشخص می کرد. درگیری هایی که به پیروزی گروه های مورد حمایت آمریکا انجامید. در میان افراد مورد حمایت آمریکا اسامه بن لادن و گروهش شاخص ترین بودند که روابط نزدیکی نیز با دربار سعودی داشتند.

بن لادن قدرتمند پس از چندی با ایمن الظواهری پزشک و استاد دانشگاه مصری آشنا شد و با هم یک موسسه مردم نهاد برای یاری رساندن و آموزش به مسلمانان محروم جهان را راه اندازی کردند که به اختصار "القاعده" نام گرفت؛ نامی که پس از آن با جنایات بی شماری در هم تنیده شد. القاعده تحت حمایت آمریکا به آموزش مسلمانان جهان در مسیر مورد علاقه آمریکا و عربستان یعنی وهابیت اقدام میکرد و در نقاط مختلف جهان شعبه داشت. از مهمترین پایگاه های القاعده شعبه عراق و شام بود که در مناطق سنی نشین عراق و هم مرز با سوریه قرار داشت. 
پس از ورود القاعده به دنیای تروریسم و استفاده حداکثری آمریکا از این نام جهت توجیه مداخلات نظامی، سیاسی و اقتصادی در دنیا و همچنین بعد از انتشار خبر کشته شدن بن لادن به عنوان رهبر اصلی این گروهک، القاعده دیگر جذابیتی برای انتشار ترس در دنیا، بویژه غرب، و مجاب کردن مالیات دهندگان اروپایی و آمریکایی به پرداخت هزینه های نظامی دولت هایشان در خاورمیانه و آفریقا نداشت. به همین سبب شاخه عراقی القاعده که تا سال2010 ظاهراً مغضوب آمریکا بود و رهبرانش توسط آمریکا ترور می شدند به ناگاه و پس از انتشار خبر کشته شدن اسامه بن لادن در 2011 وضعیتی دگرگون پیدا کرد و پس از تجهیز با انواع سلاح های غربی و تزریق نیروی انسانی تازه نفس از سراسر دنیا در سال 2014  به کانون توجه رسانه ها تبدیل شود و از بدیل القاعده با نام داعش و نمایش قدرتی همچون تصرف رقه در سوریه و به سقوط کشاندن چند ساعته موصل عراق و سپس ویدیو کلیپ های معروف این گروه رونمایی شود. البته به برخی حوادث از جنس برج های تجارت جهانی نیویورک و یا مترو لندن که در سال های گذشته به جهانی شدن القاعده کمک کرده بودند هم نیاز بود تا از طرفی موج اسلام ستیزی در بین غیر مسلمانان غربی تقویت شود و از طرفی توجه و کنجکاوی مسلمانان اروپایی نسبت به ماهیت داعش جلب گردد. 

جلب توجهی که با اغوای بخشی مسلمانان اروپایی توسط تبلیغات جذاب و دروغین انقلابی و ظاهراً اسلامی بخش رسانه ای داعش همراه بود تا جایی که از قول دکتر ظریف وزیر امور خارجه کشورمان نقل شد که در اجلاس امنیتی مونیخ در جواب آن هایی که ایران را به ترویج تروریسم در منطقه متهم می کردند به این مضمون اشاره کرده بود که اگر بروید و به اعضای داعش نگاه کنید بیشتر چشم های آبی و پوست های سفید و لهجه های اروپایی را خواهید دید که هیچکدام فارسی صحبت نمیکنند!

جمع بندی اینکه بنا بر قرائن و شواهد آنچه با عنوان داعش می شناسیم، به نظر محصول خلق کنندگان القاعده دیروز و با سه هدف عمده و چندین هدف جانبی می باشد که به اهداف اصلی آن خواهیم پرداخت: 
هدف اول تقویت موج اسلام ستیزی در غرب برای جلوگیری از شیب صعودی گرایش اروپاییان به اسلام، هدف دوم به مسلخ کشاندن اروپاییان مسلمان که از آگاهی های دینی کمتری نسبت به مسلمانان اصیل برخوردار بوده و راحت تر اغوا می شوند تا از این بٌعد هم از آمار مسلمانان اروپا کاسته شود و اساساً مسلمانان اروپا به یک تهدید امنیتی تبدیل شوند تا راحت تر بتوان با آن ها برخورد کرد، هدف سوم که  عموماً در تحلیل ها مغفول مانده، حفظ امنیت رژیم صهیونیستی بوسیله تضعیف دشمنان هم مرز این رژیم(سوریه و حزب الله لبنان) و همچنین کنار زدن جنایات این رژیم از صدر اخبار رسانه های می باشد؛ کما اینکه در سالهای اخیر شاهد بودیم که تهدیدی بزرگی از طرف داعش و گروه های متحدش که بعضا هم مرز رژیم صهیونیستی می باشند متوجه این رژیم نشده و همچنین به رغم در جریان بودن مبارزات مردمی در فلسطین اشغالی هیچ خبری از این ماجرا در رسانه ها دیده نمی شد چرا که همه نگاه ها به سمت داعش بود!

آینده داعش
 باز پسگیری اراضی تحت تصرف داعش قطعا به معنای پایان این تفکر نخواهد بود چرا که این تفکر محدود به یک حوزه جغرافیایی خاص نیست. از طرف دیگر خاستگاه و پشتیبانی تفکر داعش که ماهیتی فرامنطقه ای دارد باعث می شود پایین کشیده شدن پرچم داعش در موصل و رقه را پایان کار ندانیم و این البته جدای از حجم گسترده سلاح و ثروت ملی عراق و سوریه است که توسط این گروه به غارت رفته و پتانسیل سربرآوردن آن ها از هر نقطه دیگر از دنیا را ایجاد نموده است؛ چه اینکه هم اکنون نیز شاهد تحرکات منتسب به داعش در نقاط دیگر منطقه از جمله مصر و لیبی بلافاصله پس از برچیده شدن بساط این گروه تروریستی در سوریه هستیم. مساله ای که بیش از پیش بر لزوم حفظ آمادگی و شاکله اصلی جبهه نیروهای متحد مقابله با داعش صحه میگذارد.
مع الوصف اگرچه پایان واقعی داعش تنها زمانی قابل تصور خواهد بود که بتوان ریشه تفکر سلفی را در منطقه و جهان خشکاند، لیکن پیش نیاز چنین کاری اولا توسعه همکاری های بین المللی جهت شناسایی کانال های مالی و تسلیحاتی داعش و مسدود کردن آن ها به منظور بازگرداندن اموال به تاراج رفته سوریه و عراق به مردم این دو کشور  و ثانیا فشارهای سیاسی- دیپلماتیک بر دولت هایی که زنجیره تامین لجستیکی، عقیدتی و سیاسی این گروه تروریستی را در قول و عمل تشکیل می دهند می باشد

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربحث ترین عناوین