خرداد: چندی است اظهار نظرات متفاوتی در مورد تغییرات در کابینه شنیده میشود، اما آنچه مسلم است یکی از وجوه تمایزی که میان دولت آقای حسن روحانی و آقای محمود احمدینژاد وجود دارد این است که احمدینژاد به طرفهالعینی در کابینه تغییر بهوجود میآورد و ملاک و معیار تغییر در کابینه نظر خودش یا نظر آقای اسفندیار رحیم مشایی بود که در حلقه نزدیکانش حضور داشت. از این رو به مجرد اینکه آقای احمدینژاد از وزیری احساس کوچکترین نارضایتی میکرد بلافاصله او را کنار میگذاشت، اما آقای روحانی درست نقطه مقابل احمدینژاد است. چرا که دست و دل وی برای تغییرات در کابینه خیلی میلرزد و اساسا چندان نمایلی به این کار ندارد و اهل جسارت در این موضوع نیست. اگر دقت کنیم خواهیم دید که در دولت اول آقای روحانی اوضاع همین گونه بود و او چندان تمایلی برای تغییر نداشت و آقای فرجیدانا را نیز لاعلاج به جهت استیضاح تغییر داد. بنابراین تغییرات دولت اول روی استیضاح بود نه اینکه آقای روحانی به جمع بندی برای تغییر برخی وزرا رسیده باشد. حال در دولت دوم این امر بیشتر خود را نشان میدهد، بهرغم اعتراضات بسیاری که صورت میگیرد، اما رئیسجمهور به هیچ وجه تمایلی برای تغییر ندارد. در تغییرات اخیر نیز حسن روحانی مجبور است شخصی را جایگزین آقای مسعود کرباسیان در وزارت اقتصاد و آقای علی ربیعی در وزارت کار کند. از طرف دیگر فشار برای تغییر آقای محمد شریعتمداری نیز زیاد است. همه اینها فشارهایی است که از بیرون وارد میشود و رئیسجمهور خود هیچ عزم و تمایلی برای ایجاد تغییرات درون کابینه ندارد. تنها تغییر ملموس و مهمی که در دولت دوم آقای روحانی مشاهده شد این بود که نقش آقای اسحاق جهانگیری را کمرنگتر و به جای او نقش آقای واعظی را پر رنگتر کرده است. البته تغییر دیگری هم که میتوان از آن یاد کرد این است که نقش آقای حسین فریدون پس از اتفاقات حاشیهای که برایش رخ داد، کمرنگتر شد. پرسش مهمی که مطرح میشود این است که تعلل آقای روحانی در تغییرات خوب است یا بد؟ حقیقت این است که وضع اقتصاد کلان کشور بهگونهای است که اگر تمام تیم اقتصادی دولت آقای روحانی تغییر پیدا کند و به جای آنها کینز، ریکاردو، آدام اسمیت و فریدمن بیایند هم چندان تغییری در شرایط بهوجود نخواهد آمد. از این روست که به نظر میرسد اگر آقایان محمدباقر نوبخت، محمد نهاوندیان، مسعودنیلی و دیگرانی که گفته میشود تاثیرگذار هستند، حذف شوند هیچ اتفاقی نمیافتد. بدین دلیل که 2 ماه است آقای سیف برکنار شده، آقای ربیعی و کرباسیان نیز کنار گذاشته شدهاند، اما هیچ تغییری در راه و روشهای اقتصادی دولت پدید نیامده است. اکنون نیز همه میدانیم که اگر ارز از 19 هزارتومان به 8 هزارتومان سقوط کرد و الان با رقم 12 هزارتومان عرضه میشود چندان ارتباطی به سیاستهای آقای همتی رئیس بانک مرکزی یا تدابیری که آقای نوبخت اندیشید، ارتباطی پیدا نمیکند. عرضه و تقاضا دچار تغییر و تحول شد و مقدار زیادی ارز وارد بازار شد، قیمت دلار پایین آمد. لذا بهنظر میرسد که اگر آقای محمد شریعتمداری هم برکنار شود و جای وی فردی بسییار نیرومند جایگزین شود هیچ اتفاق خاصی در صنعت رخ نخواهد داد. همچنان که با رفتن افرادی پیش از اینها نیز هیچ تغییری بهوجود نیامد. البته این سخن بدین معنا نیست که آقای همتی خوب عمل میکند یا نمره کارنامه آقای روحانی 20 است؛ خیر، منظور این است که مشکلات و معضلاتی که وجود دارد عمیقتر از آن است که با چند تغییر در حوزههای مختلف مرتفع شود. برای اینکه آنچه موجب بحران اقتصادی شده نگرانی از تحریمهاست. هیچکس نمیتواند بگوید تلاش اروپاییها برای اینکه بتوانند تحریمهای آمریکا را دور بزنند چقدر موفقیتآمیز خواهد بود یا تلاش ترامپ برای اینکه صادرات نفت ایران را به صفر برساند چه موفقیتی حاصل خواهد کرد.
صادق زیباکلام