خرداد: به نظر میرسد افرادی که بهعنوان گزینههای تصدیگری 4 وزارتخانه اقتصاد، صنعت معدن و تجارت، تعاون کار و رفاه اجتماعی، راه و شهرسازی نامشان مطرح شده است و در خبرها هم بدانها اشاره شده، در حد گمانهزنی باشد، اما ممکن است گزینههای نهایی برای معرفی به مجلس هم باشند. افراد معرفی شده جز یک مورد(حاجمحمدی برای وزارت راه و شهرسازی) تقریبا بقیه بالای 60 سال سن دارند و این با شعار و یا درخواست رئیسجمهوری برای جوانسازی و جوانگرایی در دولت، تعارض دارد. از سویی قانون منع بهکارگیری بازنشستگان هم اخیرا در مجلس به تصویب رسید و برای اجرا هم از سوی دولت ابلاغ شده است، بنابراین با قانون هم متعارض است. مجلس که چنین قانونی را با حاشیههای فراوان، به تصویب رسانده است که تبعات آن به خود نمایندگان هم باز خواهد گشت، زیرا برای انتخابات اسفند سال آینده مجلس شورای اسلامی به هر حال امر اجرا دست استانداریها خواهد بود و قانون منع بهکارگیری بازنشستگان باعث شد نیروهای اصلاحطلب از استانها کنار بروند، بنابراین این مجلسی که چنین قانونی را تصویب کرده است چگونه میخواهد به گزینههای بالای 60سال دولت برای وزارتخانههای اقتصاد، صمت و کار رأی بدهد؟ دولت که شعار جوانگرایی را میدهد چگونه میخواهد از وزرای پیشنهادی خود دفاع کند؟ نکته بعدی ارتباط این افراد با وزارتخانههای مربوطه است. برای مثال آقای دژپسند چه ارتباطی و سابقهای در وزارت اقتصاد و امور دارایی دارد؟ ایشان تمام دوره مسئولیت خود را در سازمان برنامه و بودجه بوده است. این انتخاب شاید بخشی از مجلسیان و یا رئیس مجلس را راضی کند یا برخی از اصولگرایان را راضی کند! بنابراین ممکن است به خاطر چنین ارتباطاتی ایشان برای وزارت اقتصاد انتخاب شده باشند. یعنی در قالب اینگونه روابط میتوان تعریف کرد. دولت در رابطه با آقای شریعتمداری هم اگر تصور میکند که او در وزارت صمت موفق عمل کرده است، پس چرا میخواهد ایشان را به وزارتخانه تعاون کار و رفاه اجتماعی منتقل کند؟ آن هم در وزارتخانهای که خودش مثل وزارت صمت از تجمیع سه وزارتخانه دیگر تشکیل شده است و مشکلات فراوانی هم دارد. وزارتخانه تعاون کار و رفاه اجتماعی وزارتخانه بدقوارهای است و اداره آن کار سختی است. بخش تعاون که اصلا «هیچ» شده است، بخش رفاه آن هم ماموریتهایش در این وزارتخانه نصف شده و شاید تنها بخش «کار» آن معنایی داشته باشد. هر دو وزارتخانه صمت و تعاون و... بدقواره هستند و بخشهای مختلف آنها خیلی با هم ارتباط ندارند و نتوانستهاند در کنار هم موفقیتی داشته باشند. بنابراین یک علامت سوال بزرگی وجود دارد که دولت چرا قصد دارد آقای شریعتمداری را جابهجا کند؟ اگر نگران استیضاح ایشان هستند و قصد منتفی شدن استیضاح ایشان را دارند! که تصور نمیشود چنین اتفاقی روی دهد. شریعتمداری چه استیضاح بشود و چه برای وزارت کار معرفی شود، در هر دو حالت باید از مجلس رأی اعتماد بگیرد. باید در نظر داشت که استیضاح کنندگان ایشان در جریان رأی اعتماد به شریعتمداری برای وزارت کار، قطعا سوالات مربوط به دوره وزارت صمت ایشان را خواهند پرسید و به عنوان مخالف او سخن خواهند گفت! بنابراین اتفاق خاصی نخواهد افتاد و تغییری حاصل نمیشود. گزینه وزارت راه و شهرسازی را چون رزومه خاصی ندارد را نمیتوان چندان ارزیابی دقیقی داشت، اما گزینه پیشنهادی وزارت صمت(رضا ویسه) هم با همین جریان اصلی دولت همراه است و در چرخه همین مدیران قرار دارد. اما آن چه که باید بدان اشاره کرد این است که دولت مشکل ساختاری دارد. یعنی سه وزارتخانهای که برای آنها وزیر معرفی میشود(منهای وزارت اقتصاد) هر سه از تجمیع چند وزارتخانه تشکیل شدهاند که عملکرد موفقیت آمیزی را نداشتهاند. یعنی وزارت تعاون، وزارت رفاه، وزرات مسکن، هر کدام در دولت وزیر داشتند و در هیأت دولت صاحب کرسی بودند و وزیر مربوطه میتوانست مسائل مربوط به هر بخش را به طور مجزا پیگیری کند. در مجلس به عنوان وزیر برای دفاع از عملکردشان و یا پاسخ به نمایندگان حاضر میشدند، اما اکنون به سطح معاونت تنزل یافتهاند و اساسا به دولت راهی ندارند و در مجلس هم جایگاهی برای آنها تعریف نشده است. در واقع بخشهای رفاه، تعاون، مسکن و معدن فشل شده و از کار افتادهاند. بخشهای فراموش شده و حذف شدهای هستند. بنابراین دغدغهای که از سوی رئیسجمهوری برای تفکیک وزارتخانهها مطرح میشود و اینکه ایشان منظر تعیین تکلیف نهایی آنها از سوی مجلس بود، کار درستی بود اما شاهد بودیم وزرای وزارتخانههای فوق خودشان مخالف تفکیک بودند! اکنون واقعا مشخص نیست که مجموعه دولت چکار میکند؟ به نظر میرسد هماهنگی چندانی در دولت وجود ندارد و هر بخشی به دنبال کار خودش است. بنابراین دولت و شخص آقای رئیسجمهوری باید برای ساختار دولت فکری کنند، زیرا تنها جابهجایی افراد، مشکلی
را حل نخواهد کرد.
*آرمان امروز
*علی صوفی