خرداد: در هر سیستم اداری و اجرایی، مدیر باید مسئول و پاسخگو باشد و برای پاسخگو بودن هم باید اختیار داشته باشد.
مدیر بر اساس اختیارات خود پاسخگوست. اگر اختیارات از مدیر سلب شود، دیگر پاسخگو نخواهد بود. برای مثال قرار است در خیابانی کانالی حفر شود، روسای مربوطه و بالادستی به مدیر پروژه دستور میدهند فلان شخص باید سرپرست حفر کانال باشد، در آن صورت مدیر دیگر در رابطه با کم و کیف کار یا تاخیر و دیرکرد پروژه مسئولیت ندارد، زیرا مجری از سوی رؤسا گمارده شده و طبق نظر و برنامههای مدیر پروژه نبوده است. بنابراین از الزامات مدیریتی این است که مدیر در چارچوب اختیارات خود مسئول و پاسخگوست.
عواملی که در ستاد قرار میگیرند اگر تجربه مدیریتی نداشته و به این امور واقف نباشند، در جزئیترین کارها دخالت میکنند و مسئولیت و مدیریت را لوث خواهند کرد. یکی از عوارض دخالت نابهجای ستاد در صف، لوث شدن مسئولیتهاست. ستاد باید از صف، مسئولیت بخواهد نه اینکه در جزئیات کار آنها دخالت کرده و سلب اختیار کند؛ اینها اصول کار اجرایی هستند. حتی بر اساس برخی شنیدهها، برخی حتی در امور مدیریتی شرکتهای دولتی هم اعمال نظر میکنند. اما به نظر ایشان در حال حاضر و با انگیزههای سیاسی چنین اعمالی را انجام میدهند که این «خطای بزرگ» مستقیما متوجه دولت است.
درواقع آقایرئیسجمهور باید متوجه این پاشنه آشیل دولت باشد، یعنی دخالت در امور وزارتخانهها، سازمانها و شرکتهای دولتی باعث عدم پویایی و بهرهوری آنها میشود و از سویی به عدم پاسخگویی مدیران منجر خواهد شد، زیرا خود را در انجام وظایف و امورات محوله، مبسوط الید نمیدانند. متأسفانه این دخالتها به مثابه پاشنه آشیل عملکرد دولت بوده و جریان کارها را فشل و سست کرده است. البته بعید است رئیس جمهور از این امر مطلع نبوده باشد. در هر حال برخی نزدیکان روحانی فراتر از پست سازمانی خود عمل میکنند که این بدین معناست که برای دولت و آقای رئیسجمهوری تصمیمسازی میکنند.
بنابراین اینگونه رفتارها برای دولت یک ضعف بزرگ محسوب میشود که آقای رئیسجمهور باید برای برطرف کردن این ضعف، فکر اساسی کند و با جایگزینی افرادی که به جریان اصلاحطلبی نزدیکتر هستند و ارتباط مناسبتری دارند، امید را به جامعه بازگرداند و رابطه خود را با طیف سیاسی هوادار خود ترمیم کند.