«دموکراسي نبايد پشت در آزمايشگاه متوقف شود.» اين جمله اولريش بِک جامعهشناس آلماني است. آيا ميخواهيد بدانيد بخش مهمي از علل آنکه سرمايههاي عظيم در اين کشور به توسعه نميانجامند، پروژههاي عظيمي ساخته ميشوند اما ما توسعه نمييابيم و برخي پروژهها به عوض بهبود کيفيت زندگي، بدبختي به بار ميآورند، چيست؟ پاسخ در اين جمله اولريش بِک نهفته است. انتخابات به ما امکان ميدهد که نمايندگان مجلس و رئيسجمهور را انتخاب کنيم (کاري به فرايند و کيفيت انتخاب ندارم). اين افراد بعد از آنکه انتخاب شدند درباره زندگي ما تصميمهايي ميگيرند، و اين تصميمهايشان درباره سرنوشت پولها و منابعي است که به ما تعلق دارد. آنها درباره پول نفت، منابع صندوق توسعه ملي، آبها، خاک، جنگل، معادن، ميراث فرهنگي، و ما شهروندان اين سرزمين تصميم ميگيرند. آنها درباره فرزندان ما هم تصميم ميگيرند. شما تحت چه شرايطي به غريبهاي اجازه ميدهيد درباره فرزندتان تصميم بگيرد؟ ما وقتي به غريبهاي- براي مثال پزشک يا مهندس ساختمان- اجازه ميدهيم درباره ما و خانوادهمان تصميم بگيرد (براي مثال جراحي کند يا لولهکشي ساختمان ما را عوض کند) که به اندازه کافي توضيح بدهد، اسناد و مدارک نشان دهد، جواب آزمايشگاه را براي ما تشريح نمايد و بالاخره ما را متقاعد کند که آنچه انجام ميدهد به نفعمان است. اين حق را هم براي خودمان قائل هستيم که اسناد و مدارک را به متخصصان ديگر هم نشان دهيم و از درستي دلايلش مطمئن شويم. يک مرحله بالاتر اين است که مطمئن شويم آيا در علم پزشکي يا اصول مهندسي ساختمان (براي مثال طبق مقررات ملي ساختمان) آنچه پزشک يا مهندس توصيه ميکند درست هست يا نيست، و آيا آنها با اطلاعات غلط دادن سعي نکردهاند ما را که غيرمتخصص هستيم بفريبند. کندوکاوي که براي اطمينان از درستي نظر پزشک يا مهندس انجام ميدهيم، يعني ما صرفا به متخصص بودن آنها قناعت نکرده و تلاش ميکنيم در فرايندي شفاف، با حضور ديگران (ساير متخصصان) به تصميمي درست برسيم. اين يعني ما نظر پزشک و مهندس را تحت نظارت ديگران هم قرار ميدهيم و آن را با معيارهايي مقايسه ميکنيم و اختيارات خود را پشت در آزمايشگاه و مطب پزشک يا کارگاه مهندس رها نکرده و خود را دربست به اراده آنها نميسپاريم. بخشي از مشکلات کشور از آنجا ناشي ميشود که ده برابر همان اختيار کوچکي را که بيحساب و کتاب به مهندس خانهمان نميدهيم (که مثلا براي ما پنج ميليون خرج بتراشد)، بدون نظارت کافي به نمايندگان مجلس، مهندسان و مقامات دولتي و اداري واگذار کردهايم. نمايندگان، اداريها و مهندسان، براي سرمايههاي ما تصميم ميگيرند. آنها تصميم ميگيرند براي ما جاده بسازند (صرفنظر از اينکه ما متقاضي جاده هستيم يا نيستيم)، تصميم ميگيرند براي ما سد بسازند (مهم نيست مسأله توسعه منطقه ما سد هست يا نيست)، درباره آموزش و پرورش نسخه ميپيچند (مهم نيست به سر بچههاي ما چه ميآيد) و همين طور الي آخر. آنها درباره تصميمهايشان به ما توضيح نميدهند، گزارش منتشر نميکنند، و درباره آن پولهايي که به اختيار خودشان از کيسه ما برايش در رديفهاي بودجه چاله ميکنند، توضيح نميدهند. دموکراسي ما- با همه نواقصش که کارکرد آن انتخاب مستقيم مقامات انتخابي و گزينش غيرمستقيم مقامات غيرانتخابي (بوروکراتها) است- پشت در آزمايشگاه مهندسان، اتاقهاي مقامات اداري و جلسات تصميمگيري متوقف ميشود. رأيهاي ما را به داخل اين اتاقها و آزمايشگاهها راه نميدهند. آنها بعد از اينکه به اسم نفع و خير ما تصميم گرفتند، جاده ساختند، لوله کشيدند، بتون ريختند، کوه را سوراخ کردند، آب را منتقل کردند، زمينها را زير کشت بردند و جنگلها را واگذار نمودند، صرفنظر از اينکه اين کارها چقدر براي ما توسعه ايجاد کرده است، بر سرمان منت ميگذارند و به ازاي آن از ما رأي دوباره ميخواهند. آنها خود را موظف به توضیح دادن شفاف درباره تصمیمها نمیدانند. آن دموکراسي انتخاباتی که پشت در آزمايشگاه متوقف شود و به داخل اتاق تصميم رسوخ نکند، از تصميمها و عواقبش به مردم اطلاع ندهد و شفاف نسازد که در هر تصميمي، معيارهاي علمي و کارشناسي رعايت ميشود، نه سليقههاي سياسي و منافع نامشروع، و حداقل تضمين ندهد که معيارهاي نظام فني و اجرايي کشور کاملا مبنا قرار ميگيرد، توسعه نميآفريند. دموکراسي درون آزمايشگاه را مطالبه کنيم.
* استاد دانشگاه شهید بهشتی