خرداد: روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله ای، آورده است: پیگیری خبرهای مربوط به قیمت کالاهای مورد نیاز مردم، واقعیت عجیب و بسیار تلخی را نشان میدهد که اگر مسئولان به آن توجه نکنند، به یک ضایعه بزرگ تبدیل خواهد شد.
در خبرهای این روزها میخوانیم و میشنویم که فلان وزیر گفته است قیمت هر کیلو مرغ بیش از این مبلغ نیست و هر کسی بیشتر بفروشد باید مجازات شود، ولی بلافاصله بعد از انتشار همین خبر قیمت مرغ چند هزار تومان بیشتر میشود و هیچ اتفاقی هم نمیافتد! آن وزیر دیگر میگوید خودروهای پیش فروش شده را خودروسازان باید به قیمت فروخته شده در قرارداد فروش تا فلان زمان به خریداران تحویل بدهند و هیچ خودروسازی حق ندارد قیمت خودروها را از آنچه مصوب شده بالاتر ببرد، ولی از فردای همان روز که خبر این صحبت منتشر میشود قیمت خودرو بالا میرود، خودروسازان نیز به وعدهها عمل نمیکنند و خریداران در صفهای طولانی منتظر میمانند و باز هم هیچ اتفاقی نمیافتد. دولت برای تثبیت نرخ ارز و سکه تلاش میکند، رئیس کل بانک مرکزی را عوض میکند، مقررات جدیدی توسط سران قوا وضع میشود و حتی قیمت ارز و سکه پائین میآید ولی در پائین آمدن قیمت کالاها هیچ اثری نمیگذارد و قیمتها همچنان سیر صعودی دارند...
در چنین شرایطی آن دسته از مردم که حقوق ثابتی دارند و یا دچار مشکلاتی هستند که نمیتوانند از عهده تامین هزینههای زندگی برآیند، در پیچ و خم تامین معاش سرگردان میشوند و کاری از آنها ساخته نیست. مردم ایران، در کوران حوادث گوناگون و در سختترین دورانهای جنگ و تحریم نشان دادهاند که اهل مقاومت هستند و برای حفاظت از آرمانهای انقلاب و موجودیت نظام جمهوری اسلامی حاضرند ناملایمات را تحمل کنند ولی انتظار ندارند مسئولان در برابر ظلم فاحشی که عدهای فرصت طلب، سودجو و زیاده خواه به مردم میکنند این چنین بیتفاوت باشند. اگر وضعیت کنونی نتیجه بیتفاوتی مسئولین نیست، باید گفت مسئولین نمیتوانند از عهده مقابله با فرصت طلبان و سودجویان و زیادهخواهان برآیند.
اینکه مسئولان اجرائی تصمیم میگیرند و دستور میدهند ولی اجرا نمیشود، اینکه تعزیرات تهدید میکند ولی نتیجهای ندارد، اینکه اینهمه دستگاههای عریض و طویل نظارتی، حمایتی، اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی وعده میدهند و تلاش هم میکنند ولی باز هم گرانی و سودجوئی پابرجاست و بیشتر هم میشود، برای مردم قابل قبول نیست. مردم میگویند پاسخ حضور همیشگی ما در صحنههای انقلاب و همراهی با نظام، این نیست که عدهای فرصت طلب مشغول پر کردن جیبهای خود باشند و مسئولان نیز یا تماشاچی باشند و یا اعتراض کنند و شعار بدهند ولی کاری از پیش نبرند.
ادامه این وضعیت غیرقابل قبول، به تدریج این تصور را در افکار عمومی تقویت میکند که شاید مسئولان به دلیل اینکه خودشان دچار مشکلاتی که مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند نیستند، از شرایط جامعه ارزیابی درستی ندارند و به همین دلیل موضوع را جدی نمیگیرند. اگر این تصور درست باشد، واقعاً جای نگرانی است و باید برای حل مشکل، در ساختار مسئولیتی کشور تجدیدنظری اساسی به عمل آید. مسئولان اگر ناتوانند باید جای خود را به افراد توانمند بدهند، اگر موانعی بر سر راهشان وجود دارد آنها را از میان بردارند و اگر قدرت برطرف ساختن موانع را ندارند، واقعیتها را به مردم بگویند و تکلیف خود را روشن کنند. در یک نظام حکومتی، بهترین کارگزاران کسانی هستند که مردم را محرم بدانند و مشکلات خود را با مردم در میان بگذارند تا از همراهی آنان برخوردار شوند. مسئولان ما هم میتوانند بهترین کارگزاران باشند.