خرداد: علی اکبر مختاری در نوشتاری با عنوان اصلاحطلبان، بیمها و امیدها در روزنامه مردم سالاری نوشت، نزدیک به یکسال تا انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند سال ۹۸ باقیست. در این روزها حرکت و پویایی در بین نیروهای سیاسی اصلاحطلب شروع شده است و سوالهای گوناگونی در اذهان متبادر میشود که با توجه به شرایط بد معیشتی و بحران اقتصادی و تجربه همکاری و پشتیبانی از دولت تدبیر و امید جایگاه اصلاحطلبان در نزد افکار عمومی چگونه است؟ آیا مردم به اصلاحطلبان اعتماد دارند و چهرههای شاخص اصلاحات توان بسیج مردمی را دارند؟ آیا اعتمادی برای فعالیت مجدد و مشارکت توده مردم بجا مانده یا گفتمان اصلاحات نیز همانند دیگر گروههای سیاسی اعتبار خود را از دست داده و به حاشیه رفته است؟ انتخابات مجلس در سال آینده مهم و اساسی است یا خیر؟ برای پیروزی در انتخابات پیش رو باید تلاش کرد یا امیدی به اصلاحات و تغییر نیست و باید سکوت کرد و حالت انزوا گرفت؟ و به طور کلی نیروهای سیاسی اصلاحطلب به دنبال آنند تا در این یکسال باقی مانده چه استراتژی را در پیش بگیرند تا به احیای چهره مردمی و محبوب اصلاحطلبی و تاثیرگذاری حداکثری در سپهر سیاسی برسند؟
اصلاحطلبان با توجه به چالشهایی که با هسته اقتدارگرایی در حاکمیت و اصولگرایان داشتهاند ولی به نظام سیاسی وفادار بوده و با توجه به پایگاه اجتماعی خود در هر دوره در انتخابات یکی از جریانهای اصلی بوده و نقش بیبدیلی در بسیج مردمی و تعیین مشارکت مردمی ایفا کردهاند. جریان اصلاحطلبی در تحولات سالهای اخیر در سپهر سیاسی ایران دو ضربه سخت را تجربه کرده که موجب بیاعتمادی نخبگان و حامیان این طیف شده است. یکی اعتماد به دولت و دل بستن به وعدههای دولت تدبیر و امید که در وعدههای انتخاباتی مواضع ایشان طبق مشی اصلاحات بود که این وعدهها نه تنها بر آورده نشد بلکه بر خلاف آن وعدهها انجام شد و سرخوردگی و انفعال چهرههای محبوب اصلاحطلبی را بههمراه داشت. دوم افرادی که با لیست اصلاحطلبی در انتخابات دوره دهم وارد مجلس شورای اسلامی شدند و رای گرفتند ولی در عمل نه تنها عملکرد و مشی اصلاحطلبی نداشتند بلکه با رفتار و گفتار خود نشان دادند که در حلقه رابطه و رانت و قدرتطلبی تفاوتی با رقبای اصولگرای خود ندارند و از این منظر گفتمان اصلاحات مورد تخریب و چالش قرار گرفت. شاید چندین سال دوری از قدرت سیاسی، اصلاحطلبان را محکوم به اخذ چنین تصمیمی کرده است و برای رسیدن به اهدافی بالاتر نیاز به انجام چنین هزینهای داشتند. با این توصیف چند نکته برای بازیابی و برگشتن به جایگاه شایسته اصلاحطلبان در جامعه پیشنهاد میشود.
جامعه ایران همیشه از ویژگی خاصی در سپهر سیاست برخوردار بوده و آن برخورداری از دولتی بزرگ و متمرکز و فربه در مقابل جامعهای کوچک و چندپاره و نحیف است و تمامی مشکلات و ناموزنی در سیاست بعلت عدم تحدید و کنترل دولت توسط جامعه است. بطور بنیادی هر مسئله، معضل یا تصمیمی در ایران با حکومت گره خورده است و در نهایت تاوان آن را باید ملت بدهد. لذا گفتمان اصلاحات باید به طور ویژه بر این موضوع متمرکز شود و همه تلاش خود را برای جابجایی این وضعیت و تقویت و توانمند کردن جامعه در تاثیرگذاری در سیاستها همچنین رهایی از سرسپردگی و وابستگی به ارتزاق از حکومت داشته باشد. البته این امر مهم نیاز به فرهنگسازی و برنامههای دراز مدت و کمک و مساعدت همه نخبگان و مردم دارد ولی ضروری و حیاتی است.
نکته دوم برجسته کردن فعالیت سیاسی تحت عنوان حزب و گروه سیاسی به جای افراد است. چنانجه اصلاحطلبی به مدرنیته و خرد جمعی اعتقاد دارد باید در عمل نسبت به اصلاح ساختار درونی خود یعنی گذر از مشروعیت کاریزماتیک و گام برداشتن به سوی مشروعیت جمعی و عقلانی قدم بردارد و همانگونه که در سطور پیشین بیان شد تقویت جامعه و گردش نخبگان با سازماندهی مردم و تشکیلات و برآمدن احزاب فراگیر و قوی محقق میشود. در طول تاریخ غالبا شخصیتهای محبوب و اصلاح گر توسط حکومتها حذف و تخریب شدهاند ولی احزاب برای همیشه ماندگار و تاثیرگذار بودهاند.
موضوع مهم دیگر که در طول چهل سال اخیر جامعه و دولت را بشدت تحت تاثیر قرار داده معضل بیثباتی و بحرانهای اقتصادی است. جدا از اینکه اقتصاد ایران رانتی و نفتی است و وابستگی به درآمد نفتی، اقتصاد را به خارج از مرزها وابسته کرده است ولی جریان اصلاحات با توجه به اینکه در دورهای قوه مجریه را در اختیار داشته و تجربه اجرایی دارد لازم است با تشکیل یک حلقه از نخبگان اقتصادی و مالی یک برنامه جامع و کامل برای شیوه توزیع عادلانه ثروت یا تاسیس شبکه مطلوب توزیع کالا، برای بخش داخلی اقتصاد و اجرای عدالت اجتماعی برنامه داشته باشد. چون بخش بزرگی از فشارهای اقتصادی معلول بیمدیریتی عامدانه یا رانتخواری شبکه بزرگ سرمایهداری تجاری است. باید برای این تفکر یا این شبکه که ایدئولوژی سیاسی ندارد و با همه دولتها همنشین است در همه دورهها در شیوه توزیع یارانه، تصمیمگیریها و تصمیمسازیها در مجلس و دولت نفوذ دارد
چارهاندیشی کرد.
لذا شایسته است گفتمان اصلاحطلبی با آسیبشناسی همه تجربیات تلخ گذشته و عبرتگیری از آن و تلاش مجدد بر مبنای عقلانیت، جوانگرایی و خرد جمعی با اولویت دادن به جامعه، با اصلاح ساختارهای درونی و ارایه الگوی جدید اقتصادی، مرزبندیهای خود را از گفتمان رقیب برجسته کند.