امان از این انتصاب های شاهکار/ توضیح پس از انتشار

خرداد: دیر زمانی است که نسبت به عدم لحاظ مولفه های استاندار جهانی در انتصاب های ایرانی گلایه و انتقاد فراوان از زوایای مختلف مطرح شده و ایرادات جدی نقل محافل رسانه ای می شود اما مسئولان محترم و عزیز در کشور ما گویا کار خودشان را می کنند و هیچ توجهی به انتقادات و یا اصلاح روندها و رویکردها ندارند.

به گزارش خرداد، بحث جدی در زمینه انتصاب ها عدم توجه به مولفه های شایسته سالاری در گزینش مدیران و مسئولان در حوزه های مختلف است. اینکه در برخی موارد رابطه بر ضابطه چربش دارد یکی از موضوعات داغ مورد بحث است. اینکه به جوان گرایی و بهره مندی از ظرفیت و پتانسیل نیروهای کارآمد و البته روزآمد توجه نمی شود، نقد دیگری است که مطرح می شود.

اینکه افراد بی توجه به مختصات و زوایای کاری حوزه انتصابی و زیر مجموعه های آن بر مسند رتق و فتق امور می نشینند هم از دیگر نکات مورد نقد و گلایه است. عدم همخوانی میان تخصص فرد با حوزه مورد بحث نیز از دیگر گلایه های رایج درباره انتصاب های گاه عجیب و غریب در کشور ماست.

اما در میان همه این موارد شاید یکی از بدترین اشتباهات در گزینش و انتصابات مدیران ما جایی باشد که یک فرد توانمند با پتانسیل های ملی و بین المللی در یک حوزه خاص را در جایی و عنوانی سمت دهند که بی ارتباط با حوزه کاری و تخصصی او باشد.

اینگونه هم شان و منزلت آن فرد را در افکار عمومی تقلیل می دهند و از او چهره ای مخدوش در افواه عمومی می سازند که پتانسیل های ویژه او را نیز سوخت می کند و هم اینکه دستگاه متبوع خود را بی اعتبار و نهادی رابطه مند و بدور از قاعده کارآمدی در افکار عمومی جلوه گر می سازند.

آخرین نمونه از این شاهکارهای انتصابی مدیران ما به وزارت ورزش و حکم آقای سلطانی فر برای اسطوره فوتبال ایران و آقای گل جهان یعنی علی دایی باز می گردد که طی حکم مسعود سلطانی فر، علی دایی به عضویت هیئت رئیسه فدراسیون هاکی منصوب شد!!

البته که علی دایی ورزشکار خوب و توانمند آنهم با تحصیلات عالی و پرستیژ و پرنسیب بالا و یک چهره ممتاز در ورزش ما آنهم در قواره بین المللی است اما قطعا او متخصص حوزه هاکی نیست حتی اگر با شورت ورزشی و چوب هاکی در زمین ورزشی عکس یادگاری هم داشته باشد!

حال سئوال اینجاست که چرا آقای سلطانی فر چنین پستی را برای علی دایی در نظر گرفته، با کدام اولویت بندی و بر اساس کدام سابقه و عقبه تخصصی؟ آیا این اقدام خدمت به ورزش هاکی و از آن بالاتر به علی دایی و چهره او در نزد افکار عمومی است؟

یعنی در این ایران هشتاد میلیونی که حتما چند ده هزار بازکن و چهره باسابقه در ورزش هاکی هم دارد، باید علی دایی را خرج چنین جایی می کردند؟ آنهم با توجه به ضعف های فراوان در حوزه مدیریتی فوتبال ایران که حوزه تخصصی علی دایی است. بگذریم که دایی یکی از دو گزینه جدی سرمربی گری تیم ملی آنهم در برهه حساس و تعیین کننده مقدماتی جام جهانی تا قبل از این انتصاب بوده و سئوال اینجاست که آیا این سمت با آن جایگاه تداخل ندارد؟ آیا قرار است برای دلجویی از دایی که شاید از مربی گری تیم ملی خط خورده این پست به او پیشنهاد شده است؟

هر چه هست به نظر نمی رسد اینگونه انتصاب ها با حداقل ها از اصول مدیریتی و عقلانیت و کارآمدی در این عرصه همخوانی داشته باشد.

پی نوشت: پس از اعلام این خبر، علی دایی و پورمحمدی نسبت به این انتصاب اظهار بی اطلاعی کردند و پس از آن نیز وزارت ورزش به عذرخواهی از این دو پرداخت اما نکته اصلی این گزارش درباره سبک انتصاب های بی ضابطه و عجیب و غریب همچنان مصداق دارد و اتفاقا این افتضاح به بار آمده تاییدی بر آن نیز هست.