نگاه ملی، منافع عمومی، خیر جمعی کجای این نوع نگاه نامزدهای عاشق و شیفته خدمت است؟ آیا ما دچار سندروم خود بزرگ بینی مفرط و نارسیسم هستیم؟ چگونه می شود که افراد اینچنین جسارت و شجاعت به خود می دهند تا به هر گوشه ای سرک کشیده و برای بالا روی از پله های ترقی به هر مسیر و نردبان و میانبری چنگ بیاندازند؟؟
سرویس سیاسی خرداد:روزگاری شهید مظلوم بهشتی گفت: «ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت» از آن روزها، سال ها گذشته و چرخش ایام و گذر ادوار فراز و نشیب های بسیار رقم زده و حالا به جایی رسیده ایم که عده ای از هر فرصت و مجال و روزنه ای برای نیل به جایگاه قدرت بهره می جویند و برایشان صندلی مربوطه و پست متبوعه چندان تفاوتی ندارد.
به گزارش
خرداد، شاید در هیچ کجای دنیا این حجم از میل به خدمت و جانفشانی در مسیر تصدی کرسی های قدرت به این میزان و مرتبه نباشد. وقتی برای 290 کرسی مجلس، 17 هزار نفر نام نویسی می کنند، آنهم با توجه به ناظران جدی و پر و پا قرص در شورای نگهبان و شرایط عمدتا سخت نامزدی حضور در مجلس، باید هم که امروز در آخرین مهلت نام نویسی برای ریاست فدراسیون فوتبال، بیش از 50 نفر ثبت نام کنند و خود را برای تصدی ریاست فدراسیون پر نام و نشان و نان و آب دار فوتبال به هر ترفندی به ساختمان خیابان سئول برسانند.
نقل این مقال تجربه و تخصص و کارآمدی این گزینه ها، یا ایراد گیری از نام نویسی شخص آنان نیست، حرف آنست که چگونه در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال که میزانی قابل قبول از تخصص و کارآمدی و آشنایی به حوزه تخصصی را میطلبد و فرد موصوف باید از حیثیت ورزش و فوتبال ایران در انظار جهانیان به دفاع بپردازد، بیش از 50 نفر در خود این توانایی را دیده و به این کارزار پا گذارده اند؟؟؟
این عطش و میل به قدرت چرا در میان ما ایرانیان مهار شدنی نیست؟ چرا به جای توجه به واقعیات و مقتضیات و ضرورت های حضور در یک پست تخصصی فقط روی منافع و مطامع شخصی خود تمرکز کرده و برای دست یابی به آن از هیچ کوششی دریغ نمی کنیم و حاضریم به آب و آتش بزنیم تا گوی سعادت و صندلی قدرت را در آغوش بگیریم؟
نگاه ملی، منافع عمومی، خیر جمعی کجای این نوع نگاه نامزدهای عاشق و شیفته خدمت است؟ آیا ما دچار سندروم خود بزرگ بینی مفرط و نارسیسم هستیم؟ چگونه می شود که افراد اینچنین جسارت و شجاعت به خود می دهند تا به هر گوشه ای سرک کشیده و برای بالا روی از پله های ترقی به هر مسیر و نردبان و میانبری چنگ بیاندازند؟؟
حال و روز فوتبال ما اساسا در وضعیتی هست که نامزدهای تصدی ریاست فوتبال چشم بر همه مشکلات و معایب و معضلات آن ببندند و به سوی کرسی ریاست خیز بردارند و بی خیال همه چیز شوند؟ چگونه راضی می شوند که چشم بر همه آمال و آرزوهای یک ملت که به همین مستطیل سبز گره خورده هم رحم نکرده و تنها خود و آرزوهای بلند و دور و دراز خودشان را ببینند؟
قطعا در میان این کاندیداها افراد توانمند هم هستند البته، نکته اما این است که قطعا و از این میزان بیش تر افرادی هم هستند که به عشق زرق و برق این صندلی توی چشم برای ریاست فدراسیون فوتبال نامزد شده اند و اینها به گمانم نباید از نظر مردم دور بمانند و به فراموشی سپرده شوند، اینها عاشقان خدمتی هستند که باید نامشان در خاطره ها بماند برای فردایی که باز از یک گوشه دیگر سر در نیاورند و برای خدمت سینه چاک نکنند و شعار ندهند، باید این ها را به خاطر سپرد که در دوران سخت فوتبال و روزگار ما انسان هایی بودند که فقط خودشان را دیدند نه کشور شان نه مردم شان و نه حیثیت و آبروی ورزش کشورشان را!