نکته مهم سخنان اردشیر زاهدی
سرویس سیاسی خرداد- عبدالرضا کنی: اگر کسی دو سال پیش می گفت فرزند کلیدی ترین عامل کودتای ضد ملی علیه دولت مصدق( و فعال عرصه کودتا)، سفیر سابق در بریتانیا، وزیر امورخارجه دولت هویدا، آخرین سفیر حکومت پهلوی در آمریکا و داماد آخرین شاه مخلوع ایران در تمجید از سردار سلیمانی سخن گفته و به شدت به آمریکایی ها و دخالت های زیاده خواهانه آنها علیه ایران تاخته و به دفاع از کیان ملی در برابر توطئه های خارجی پرداخته قطعا کسی باورش نمی شد! مثل اینکه دست راست پینوشه علیه کودتا علیه آلنده حرف بزند اما این را هم باید به عجایب پر شمار روزگار ما افزود.
به گزارش خرداد، سخنان اخیر اردشیر زاهدی که قبل تر هم به نوعی در ماجرای ترور سردار سلیمانی تکرار شده بود، سر و صدای زیادی در فضای داخلی و عرصه مجازی داشته و واکنش های متعددی برانگیخته، عده ای از طیف ارزشی ها به شدت از این سخنان استقبال کرده و صدا و سیما اظهارات او را انعکاس داده و رسانه های جریان اصولگرا به این اظهارات با دیده مثبت نگریسته اند.
در آنسوی میدان هم براندازان و مخالفان پر و پا قرص جمهوری اسلامی به انتقاد شدید از او پرداخته و با کنایه و هجو سخره به استقبال یکی از عنوان دارترین چهره های نظام سابق سیاسی ایران که اکنون خودشان رویای بازگشت آن را در سر می پرورانند، پرداخته اند.
از طرفی دیگر شماری از اصلاح طلبان و منتقدان مستقل هم به این اظهارات واکنش منفی نشان داده اند نه آنکه از باب مخالفت با این گفتارها، بلکه آنان حسن نیت زاهدی را محل تردید دانسته و معتقدند کسی که در کودتا علیه دولت ملی نقش داشته از چهره های کلیدی نظام سابق بوده و در طول چهل سال گذشته هم با ثروتی که از ایران با خود برده روزگار گذرانده اکنون بعد از اینهمه سال چهره اش با این اظهارات تطهیر نمی شود و نمی توان به دیده مثبت به نیت این سخنان نگریست.
در این میان البته همگان یک نکته را لحاظ نمی کنند، زاهدی هر که بوده و هر کارنامه ای که داشته می توانست همانند هزاران هزار افرادی که بر رای و نظر اشتباه خود پا برجا می مانند، در این وضعیت تا زمان حیات باقی می ماند اما او در بزنگاهی حساس ولو در دوران کهولت سن حرف حق را این روزها بی تعارف و لکنت بیان می کند.
اینکه به نیت او مشکوک می توان بود، البته که می توان مشکوک بود اما به نظر نمی رسد اظهارات زاهدی نفعی آنچنانی برای شخص خودش داشته باشد، جز آنکه از سوی بسیاری از نزدیگان و خانواده خود که خارج نشین و ضد نظام هستند، طرد می شود و اینکهع او بخواهد به ایران به این بهانه باز گردد هم چندان معقول و منطقی به نظر نمی رسد و البته که حق هر انسانی دفن در مملکت ابا و اجدایش است و ...
نکته مهم سخنان زاهدی فارغ از تعاریف و تمجید های این روزهای صدا و سیما و حملات چهره های آنور آبی آنست که حرف های زاهدی در این بحبوحه فشارها و تبلیغات منفی علیه ایران و ایرانی هر چند که تاثیری بر فضای رسمی دیپلماتیک و تغییر موضع حاکمان کاخ سفید ندارد اما برای دوستداران ایران فارغ از هر گرایش و منشی یک نقطه امیدوار کننده و خوش الحان است
اینکه یک فرد تجربه اندوخته در حوزه عالی سیاست فارغ از گرایش و عملکردها اینچنین با صلابت و با غیرت از وطن می گوید و عشق به ایران، خودش نشان از ریشه دار بودن هویت ملی در میان اقشار مختلف با سلایق متفاوت است که ایرانی بودن را یک ارزش و حراست از کشور را یک وظیفه می دانند و این حسی است که می تواند ایرانیان در صنوف و اقشار مختلف را در بحران ها در برابر بیگانگان متحد و مصون دارد و زاهدی در اظهارات خود گوشه ای از آن را به رخ کشید و این سخنان او را ارزشمند و شایسته تامل و توجه می کند.
