پیام دهکردی بازیگر مشهور سینما، تئاتر و تلویزیون که اوایل مهر ماه سال گذشته به دنبال حوادث تلخ رخ داده در کشور، در ویدئویی در اینستاگرامش اعلام کرده بود دیگر فعالیت هنری نخواهد داشت، حالا به شغل نانوایی روی آورده است. ویدئوی جدیدی از وی در شبکه های اجتماعی منتشر شده که او را در حال پخت نان در نانوایی نشان می دهد.
دهکردی که از چند سال قبل به دلیل آلودگی و شلوغی تهران به لاهیجان مهاجرت کرده بود، حالا در روستای کوره بر از توابع شهرستان لاهیجان در استان گیلان، نانوایی ای به نام خودش تأسیس کرده که در آن به همراه همسرش عارفه لک، به کار نانوایی مشغول شده است.
در ویدئوی منتشر شده از پیام دهکردی در شبکه های اجتماعی او در پاسخ به این سؤال که چرا به سراغ این کار آمده، می گوید: «پنج شش ماه است فعلاً در حوزه سینما، تئاتر و تلویزیون فعالیت نمیکنم. تصمیم گرفتم در این مدت برای گذران زندگی سراغ کاری بروم که دوستش دارم و نان سالم تحویل مردم بدهم.»
عارفه لک، همسر پیام دهکردی که او نیز هنرمند است، ویدئویی از خود و همسرش با لباس نانوایی در اینستاگرام منتشر کرده و نوشته: «نان، شغل جدید ماست…»
بسیاری پیام دهکری را با آثار تلویزیونی او چون نقش ابوالقاسم شیوا در سریال «شهریار» به کارگردانی کمال تبریزی و نقش مایکل هاشمیان یا جیسون رضاییان در سریال «گاندو» به کارگردانی جواد افشار به یاد می آوردند.
برخی واکنشها به ویدئوی منتشر شده از پیام دهکردی را بخوانید:
رضا صائمی، فعال رسانهای در تمجید از حرکت پیام دهکردی نوشت:
گذار پیام دهکردی از "بازیگری" به "نانوایی"، گذر او از "هنرپیشگی" به "هنر زندگی" بود....هنر زیستن آن است که وقتی به بن بست رسیدی یا راهی بیابی یا راهی بسازی.....او با همین روند و روحیه یکبار سرطان را شکست داد و حالا شیوه ای برای کسب روزی یافت تا غم نان، بلای جانش نشود....تا از شکست نشکند، بشکفد... تا رخوت ناله را به برکت نان بدل کند....
تبدیل کراهت به کرامت....به مشقت نان پختن تن دادن، به از محتاج نان شب شدن.....شاید انتخاب نانوایی، انتخابی نمادین بود تا توانایی آدمی را در نان درآوردن و در رهایی از درماندگی در روزهای سخت زندگی نشان دهد....که به سخن سعدی "هر که نان از عمل خویش خورد، منت حاتم طایی نبرد"....به گمانم کار او حتی نمایشی هم باشد قابل احترام است....به قول قطب الدین صادقی: جهان برای یک چیز حرمت قائل است: گذر از رنج ها.
اما پژمان موسوی، روزنامهنگار در یادداشتی تند در نقد پیام دهکردی نوشت:
یکی دو روز است فیلمی تبلیغاتی از «مظلومیتِ» پیام دهکردی دست به دست میشود. او در این فیلم، در نانوایی شخصیاش در لاهیجان، در حالی که به شکلی «نمایشی» در حالی که مشغول پُختِ نان است، «روزگار» را مسئولِ اشتغالش به نانوایی میداند و با لخندی ژکوند، رفیده(بالشتک نان) را به تنور میکوبد.
در این که ایشان میتواند هر کاری دوست دارد انجام دهد هیچ شکی نیست ولی از ایشان خواهشمندم فاز مظلومیت و این که دیگر در این سینما نمیشود کار کرد برندارند که بازی ایشان در «گاندو» هیچگاه از ذهنمان نمیرود. مهمتر از بازی اظهارات ایشان است که فراموش نشدنی است.
توجهتان را به دو اظهار نظر از ایشان جلب میکنم:
* او در پاسخ به این سوال که سریال «گاندو» تا چه میزان توانسته حقیقت را بیان کند، گفت: فکر میکنم تنها 10 درصد از تواناییها را توانستیم در این سریال نشان دهیم.
* وی ادامه داد: کمتر فیلم و سریالی در ژانر «گاندو» به این خوبی دیده شده است، مردم مشتاقانه این سریال را دنبال میکنند و اگر فرصتی دست دهد از ما چیزهایی میپرسند؛ سوالاتی مثل اینکه چرا تیم اطلاعاتی فیلم این همه جوان است. خب، واقعیت همین است. همه کسانی که در این فضا کار میکنند سنین کمی دارند و اکثرشان نخبه هستند و حتی به چند زبان زنده دنیا میتوانند صحبت کنند.
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در کانال تلگرمی «از: #مااصولگراها» نوشت:
در ویدیویی که منتشر شده ،گفته اید به نانوایی روی آورده و بازیگری را کنار گذاشتهاید. نمیدانم این تصمیم بخاطر بازی در سریال رسوای گاندو است یا دلیل دیگری دارد. اما اگر بخاطر سریال بوده، خدا را سپاس بگویید و به کفاره حضور در ان کار، در شغل شریف نانوایی به خلق خدا خدمت کنید و دعا کنید که بقیه همکاران سریال هم شغل شرافتمندانهای پیدا کنند.
تهیه کننده سریال دستمزدش را از وزارت ارشاد گرفت و رئیس شد؛ کارگردان محترم هم به پولش رسید؛ رئیس شبکه ۳ هم بقای مدیریتش را تضمین کرد؛ آقای علی عسگری رئیس پیشین صداوسیما نیز که گاندو در زمان او ساخته شد،به سفره #پتروشیمی رسید.فردی که شما نقشش را بازی کردید در یک مبادله سیاسی به امریکا رفت و الان دارد عشق میکند.آن تمساح پوزه کوتاه بدبخت هم،چشم به راه بازی در بخش بعدی سریال است!
و چه ترحم برانگیزند افراد کمهوش و ساده لوحی که فکر می کردند سریال امنیتی ساخته اند و در واقع گول دو برادر عضو سازمان مجاهدین خلق(منافقین)را خورده بودند که سناریو اصلی را نوشته و به آنها رسانده بودند.