فارن پالیسی در ادامه این مطلب نوشته است: سال گذشته، کنگره، «قانون بازدارندگی و توانمندسازی دفاع ملی (DEFEND)» را به عنوان بخشی از «قانون مجوز دفاع ملی 2023 (NDAA)»، تصویب کرد؛ قانونی که به وزیر دفاع ایالات متحده اجازه داد تا یک سیستم دفاع هوایی و موشکی یکپارچه با اسرائیل و سایر شرکای خاورمیانه ای، ایجاد کند.
قانونگذاران امسال آماده برداشتن گام های رو به جلوی بیشتری در این حوزه هستند. جکی روزن، سناتور دموکرات و کتی مک موریس راجرز، نماینده جمهوری خواه، با حمایت سایر اعضای گروه رایزنی توافق ابراهیم در کنگره، قانون معماری دریایی و پاسخ به تروریسم بین المللی در خاورمیانه (MARITIME) را ارائه کرده اند. در قالبی مشابه با لایحه سال گذشته، این طرح به وزارت دفاع اجازه می دهد تا با شرکای منطقه ای سنتکام یک قابلیت اطلاعاتی یکپارچه در حوزه دریایی ایجاد کند تا به طور مشترک از برخی از شلوغترین آبراه های تجاری جهان در داخل و اطراف شبه جزیره عربستان محافظت کند. [«شبه جزیره عربستان» یا جزیره العرب، شبه جزیرهای است در جنوب غربی آسیا و عربستان سعودی، یمن، کویت، امارات متحده عربی، قطر و عمان از کشورهای تشکیل دهنده آن هستند.]
مدت کوتاهی پس از آن، روزن لایحه دیگری را با هدف تقویت همکاری کشورهای خاورمیانه در زمینه تهدیدات امنیت سایبری، ارائه کرد. تهدیداتی نظیر آنچه ایران در تابستان گذشته برای آفلاین کردن دولت آلبانی انحام داد. به نظر می رسد کمیته نیروهای مسلح سنا، نسخه هایی از هر دو لایحه را در لایحه «قانون مجوز دفاع ملی 2024 (NDAA)»، گنجانده است که احتمالاً به این ترتیب، تصویب آنها قطعی خواهد بود.
این اشتیاق آشکار برای ادغام امنیت منطقه ای خاورمیانه، چیزی نیست که صرفا در کنکره مطرح باشد، بلکه از حمایت کاخ سفید، پنتاگون و خود سنتکام برخوردار است.
با وجود شور و شوق واشنگتن، شرکای منطقه ای ایالات متحده شانه بالا انداخته اند. آن ها در سال های اخیر، ترجیح داده اند به جای همسویی شدید و انحصاری سابقشان با ایالات متحده، درها را به روی طیف گسترده تری از شرکای امنیتی، اعم از دوستان و دشمنان واشنگتن، باز کنند. البته پنتاگون دلسرد نشده و با برگزاری رزمایش های نظامی که برای نشان دادن قدرت ارتش امریکا و کشورهای منطقه طراحی شده، به کارزار دیپلماسی دفاعی خود ادامه داده است. پنتاگون اخیرا ارتش کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را برای رزمایش«Eagle Resolve 23»، گرد هم آورده است؛ رزمایشی که شامل پدافند هوایی و موشکی یکپارچه و مقابله با پهپادها بود.
علی رغم این رزمایش ها و سایر اقدامات منطقه ای سنتکام، به نظر می رسد کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، بهویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، نسبت به طرح امریکا، بی انگیزه و بی علاقه هستند. محمد بن زاید، تحت تأثیر «تعهد» ایالات متحده به امنیت امارات قرار نگرفته و معتقد است که واشنگتن نسبت به حمله موشکی حوثی ها به ابوظبی در ژانویه 2022، واکنش کافی نشان نداد. بن زاید از آن زمان تا کنون، تلاش های دولت بایدن برای ترمیم روابط را ناکام گذاشته است. ماه گذشته، امارات متحده عربی در واشنگتن اعلام کرد که به مشارکت خود در یک کارگروه منطقه ای تحت رهبری ایالات متحده، برای مراقبت از خطوط دریایی حساس در اطراف شبه جزیره عربستان، پایان می دهد.
گزارش های رسانه ها حاکی از آن است که حتی در شرایطی که محمد بن سلمان، میزبان مقامات ارشد امریکایی برای مذاکره پیرامون عادی سازی روابط با اسرائیل است، ریاض همزمان در حال پیگیری معاملات تسلیحاتی بزرگی با پکن است. ولیعهد سعودی برای رضایت دادن به عادی سازی روابط با اسرائیل، به دنبال تضمین های امنیتی، اولویت در خرید سیستم های تسلیحاتی ایالات متحده و حمایت واشنگتن از برنامه هسته ای غیرنظامی ریاض است. او احتمالا به همه خواسته هایش نمی رسد، اما ممکن است مقدار قابل توجهی از آن ها را به دست آورد.
کنگره ایالات متحده در چند سال گذشته به طور قابل توجهی نسبت به فروش تسلیحات به سعودی ها انتقاد داشته و مقاومت نشان داده است، اما اگر اعضای دولت بایدن به این نتیجه برسند که با توافق صلح عربستان و اسرائیل، فرصتی برای تاریخ سازی دارند، ممکن است چندان لازم نباشد که به کنگره تکیه کنند.
احتمالا اسرائیل از گرم شدن رسمی روابط با عربستان سعودی، بیشترین سود اقتصادی و امنیتی را می برد. به نظر می رسد نتانیاهو کاملا از جنبه های مثبت عادی سازی روابط با عربستان آگاه است. وی در اواخر سال 2022 در گفتگو با یک شبکه تلویزیونی سعودی با تجلیل از حکومت عربستان، از امریکا انتقاد کرد که تلاش بیشتری برای تقویت روابط واشنگتن با ریاض نکرده است.
این اظهارات نتانیاهو امیدوارکننده به نظر می رسید، اما در ماه های بعد، دولت «بی بی» تمام توجه و سرمایه سیاسی خود را به طرح اصلاحات قضایی و گسترش شهرک سازی در کرانه باختری معطوف کرد. این دو سیاست، پایه های دموکراسی اسرائیل را به گونه ای به لرزه انداخته که برخی از دوستان جدید اسرائیل در خلیج فارس را به این فکر واداشته است که آیا دولت یهود از «بهار یهودی» جان سالم به در خواهد برد. ( اعتراضات گسترده و مداوم اسرائیلی ها به سیاست های دولت نتانیاهو، به «بهار یهودی» تعبیر شده و به قیام های مدنی موسوم به «بهار عربی» اشاره دارد که یک دهه پیش، جهان عرب را زیر و رو کرد.)
کاخ سفید، پنتاگون و کنگره همه بر روی چشم اندازی برای یکپارچگی امنیتی خاورمیانه متمرکز شده اند. اگر اسرائیل، امارات و عربستان سعودی از این اتفاق نظر نادر در واشنگتن برای ایجاد یک چارچوب امنیتی چندجانبه که به نفع همه آنهاست، استفاده نکنند، باید جمله معروف «آبا ابان» وزیر خارجه اسبق اسرائیل در سال 1973 را اصلاح کنیم و نتیجه گیری کنیم که «عرب ها و اسرائیلی ها هرگز فرصتی را برای از دست دادن فرصت ها از دست نمی دهند». [وزیر خارجه اسبق اسرائیل گفته بود: «عرب ها هرگز فرصتی را برای از دست دادن فرصت ها از دست نمی دهند.»]
برای جلوگیری از این سرنوشت، چه باید کرد؟
امارات متحده عربی، مانند عربستان سعودی، خواهان مسیر آسان تری برای خرید تسلیحات آمریکایی و یک پیمان دفاعی است که تضمین کند در صورتی که مورد حمله واقع شود، پاسخ نظامی امریکا را در پی دارد. واشنگتن حاضر نیست فوراً با این شروط موافقت کند. اگر ابوظبی گام های درستی بردارد، با گذشت زمان ممکن است شرایط در واشنگتن برای بررسی این خواسته ها فراهم شود. با این حال، اگر امارات متحده عربی به ارتش چین اجازه حضور آشکار یا پنهان در این کشور را بدهد، هیچ کدام از این موارد نمی تواند رخ دهد، زیرا خطری که حضور چین در امارات برای فناوری حساس نظامی ایالات متحده ایجاد می کند، بسیار زیاد است. چنین اقدامی، شانس موفقیت را به صفر می رساند. بن زاید برای رسیدن به آنچه از واشنگتن می خواهد، باید نشان دهد که نگرانیهای ایالات متحده در مورد تهدیدات امنیتی چین را جدی میگیرد و پکن را از بندر خلیفه که گزارش شده به صورت پنهانی در آنجا حضور نظامی دارد، اخراج می کند. ثانیا، او باید متعهد شود که ارتش امارات هر کاری که می تواند برای افزایش همکاری با ارتش ایالات متحده و سایر شرکای منطقه ای امریکا انجام می دهد.
البته، از دیدگاه بن زاید، امارات بارها و بارها خود را به عنوان شریک وفادار ایالات متحده ثابت کرده، اما واشنگتن پاسخ این وفاداری را به نحو شایسته ای نداده است. مقامات ابوظبی به همتایان آمریکایی خود یادآوری می کنند که امارات، نظامیان خود را برای حمایت از ایالات متحده به افغانستان فرستاد، اما زمانی که ابوظبی درخواست کمک کرد، واشنگتن پاسخی نداد. البته می توان در مورد نکات ظریف این که چه کسی برای چه کسی چه کاری انجام داده بحث کرد، اما نکته مهم اینجاست که بن زاید، حاکم مطلق امارات، شخصا از امریکا دلخور است. اگر او بتواند ناامیدی خود از واشنگتن را کنار بگذارد و متعهد شود که امارات متحده عربی را به یکی از ستون های معماری امنیتی مد نظر امریکا برای خاورمیانه تبدیل کند، واشنگتن متقابلا پاسخ خواهد داد.
اما درباره عربستان، راه عادی سازی روابط این کشور با اسرائیل، از اروشلیم می گذرد. چیزهایی که بن سلمان از واشنگتن می خواهد احتمالا با مانع جدی روبرو نخواهد شد، آنچه اهمیت دارد این است که مسیر تامین خواسته های ریاض از تل آویو هموار شود. اسرائیل برای کسب رضایت امارات متحده عربی برای امضای توافق ابراهیم، متعهد شد که طرح الحاق کرانه باختری را به مدت سه سال به تعویق بیاندازد. عربستان سعودی برای عادی سازی روابط با اسرائیل، احتمالا به تعهدی بیشتر از این نیاز خواهد داشت. هنوز مشخص نیست که دولت اسرائیل برای دستیابی به توافق با ریاض حاضر است چه امتیازی بدهد. کابینه نتانیاهو به طور بی سابقه ای راستگراست و حتی نسبت به موجودیت فلسطین موضعی خصمانه دارد، چه رسد به موافقت با خودمختاری فلسطین و یا فراتر از آن، موافقت با راه حل دو دولتی برای مساله فلسطین-اسرائیل. بر اساس نظریه ای که اخیرا توسط باراک راوید، روزنامه نگار اسرائیلی و وقایع نگار پیمان ابراهیم، ارائه شده، اگر توافقی با عربستان حاصل شود، احتمالاً لازم است نتانیاهو کابینه جدیدی را معرفی کند تا آزادی سیاسی لازم برای برآورده کردن شرایط ریاض را داشته باید. نتانیاهو می تواند نقش خود را با کاهش تنش ها در داخل و خارج از مرزهای اسرائیل انجام دهد.
از آنجایی که ایالات متحده اتوکراسی نیست و حکومت مطلقه و حاکم مطلق العنان ندارد، به ندرت پیش می آید که همه ارکان آن یک دیدگاه واقعاً واحد درباره موضوعات داشته باشند. اما درحال حاضر درباره یک موضوع، دیدگاه همه نهادها یکسان است. واشنگتن میخواهد شرکای خاورمیانه ای خود را به نحوی به هم متصل کند که امنیت جمعی را در پی داشته باشد. با این وجود، اکنون واشنگتن به تنهایی پشت میز نشسته است، در حالی که متحدان احتمالی اش مشغول معاشقه پنهانی با دشمنان ایالات متحده هستند، یا در گوشه ای نارضایتی های گذشته را نشخوار می کنند و یا درگیر مسائل داخلی خود هستند. عاقلانه این است که آنها به نادر بودن و اهمیت فرصتی که واشنگتن در اختیارشان گذاشته پی ببرند و با امریکا پشت میز بنشینند.