آنها چه کسانی هستند که با امنیت روانی جامعه بازی میکنند؟ این روزها حرفهایی میشنویم یا رفتارهایی میبینیم که سخت است تشخیص بدهیم از سر جهل است یا عمد. ایران یک کشور ۹۰ میلیون نفری است و آنچه میگوییم و مینویسیم، باید خیر جمعی این جامعه بزرگ و متکثر را در نظر بگیرد. وظایف ابتدایی و اصلی هر ساختاری، اول در رابطه با مسئولیت نظام سیاسی در قبال ملت خود تنظیم میشود. اگر بخواهیم از نظریات مختلف فلاسفه و نظریهپردازان علم سیاست میانگین بگیریم، وظایفی مانند تامین امنیت، اجرای عدالت، حفاظت از حقوق و آزادیها، تامین رفاه و خدمات عمومی و البته پیگیری منافع ملی در حوزه سیاست خارجی در عصر ملت – دولت، ابتدا به آن ملت اختصاص دارد.
به گزارش هم میهن؛ در چنین شرایطی با رفتارهایی عجیب مواجه هستیم که مبنایی عقلایی ندارد؛ هیچ نسبتی هم با منافع ایران ندارد بلکه هزینههای اضافه برای آن میتراشد. مثلاً چه چیزی باعث میشود فردی در رسانهای حاکمیتی مانند تلویزیون، از حمله پهپادی به شهرهای اروپایی صحبت کند؟ نه با آنها در حال جنگ هستیم نه چنین تهدیدات پوچی که از تریبون صداوسیما مطرح میشود، کمکی به بهبود شرایط ما میکند. مشخص نیست میخواهند فقط هزینهای بسازند یا قصد دیگری دارند. موضوع ترور ترامپ و نخستوزیر رژیم اسرائیل هم به همین شکل است. اگر واقعاً تصمیمی برای حمله انتقامی به افرادی مانند ترامپ و نتانیاهو وجود دارد – که مسئولین کشور بارها تاکید کردند حداقل در مورد ترامپ چنین سیاستی وجود ندارد – شلوغکاریهایی مانند جمع کردن پول یا گرفتن فتوا از علما برای چیست؟ چه دردی از ما دوا میکند و حتی چه کارکردی برای انجام این اقدام دارد؟ ترور ترامپ برای انتقام خون شهید سلیمانی یا پشتیبانی از رژیم اسرائیل در حمله به ایران و همه ظلمهایی که به کشور ما انجام داده، معطل گرفتن فتوا از علما بوده؟
همه میدانند دانشمندان هستهای ایران توسط آمریکا و اسرائیل ترور میشوند. آیا آنها تاکنون مسئولیت این کارها را به صورت رسمی قبول کردند یا رفتاری مشابه تندروهای ایران داشتند؟ دوره افتادند و این بازیها را راه انداختند یا دست به عمل زدند؟ در این سمت قصه شرایط کاملاً متفاوت است. شلوغکاریهای هزینهساز انجام میشود و فضا را برای ایران تنگ میکند، دست آخر هم اتفاقی رخ نمیدهد. چون هزینهاش برای کشور سرسامآور است. ولی به خاطر حرفهای غیرعقلانی آنها، هزینه سیاسی آن را میدهیم. شاید گفته شود مورد ترور شهید قاسم سلیمانی از سوی رئیسجمهور آمریکا به طور رسمی اعلام شد اما آن جنایت، از حیث پیشزمینهها و فردی که آن را انجام داد، یک مورد غیرمعمول محسوب میشود. کارهایی که این جماعت بیترمز انجام میدهند، حتی سنخیتی با واقعیتهای این اقدامات در دنیای اطلاعات هم ندارد.
نکته جالب توجه این است که دوز حرفهای عجیب و غریب تندروها و کارهایی که انجام میدهند، همزمان با آمدن حریف به سمت روان مردم ایران، بالاتر رفته است. در حال حاضر، درگیری مستقیم وجود ندارد. اما عملیات روانی با قدرت دنبال میشود. مصائب اقتصادی جنگ ۱۲ روزه خود را نشان میدهد و عرصه بر مردم تنگتر شده. همین آتشسوزیهایی که این روزها اتفاق میافتد، هر چه باشد، اخبارش بر مردم تاثیر منفی میگذارد چون توجهها به سمت آنها جلب شده است. در چنین شرایطی، جماعت مذکور به جای اینکه تلاشی برای بازگرداندن آرامش به جامعه داشته باشند، بر آتش تنش میدمند.
چه فضایی ساختهاند؟ یک فضای جنگی آرمانی که پایان دادن به آن یا تلاش برای توقفش، خیانت است. تلاش برای حفظ انسجام ملی خیلی زود با رفتارهای قبیلهای آنها به سمت کمرنگ شدن حرکت کرد. دیپلماسی همسنگ گناهان کبیره و کشور محکوم به این است که خود را در دل جنگ بیاندازد. بخش مشخصی از تحلیلهای ارائهشده توسط آنها به شکل عجیبی غلط و خندهدار است و هیچ نسبتی با واقعیتهای جنگ ۱۲ روزه ندارد. مجموع این کارها را زمانی میبینیم که رخنه بزرگی در کشور رخ داده و آنچه در جنگ ۱۲ روزه دیدیم، بخشی از آن است.
نمیدانیم چه شبکهای ایجاد کردند و تا کجا پیش رفتند. صحبتهای تفرقهافکنانه آنها و بازگشتشان به تنظیمات کارخانه هم جالب توجه است. کاش این را به خاطر بیاورند که جنگ متوقف شد و تمام. مردم یک بار مصرف نیستند. اگر بار دیگر جنگ شعلهور شود، قرار است خیلی سریع دوباره همه ما را یک ملت بخوانند؟ یا همین دستفرمان تفرقهانگیز را ادامه میدهند؟ این رفتارها فقط زدگی بیشتر مردم را به دنبال دارد.
آنهایی که تفسیری آرمانی از این جنگ ارائه میکنند، اگر از زاویه خیر جمعی یک کشور ۹۰ میلیون نفری مسائل را ببینند، این حقیقت خودنمایی میکند که ما نه رسالت و ماموریتی برای جنگ و نابودی غرب و شرق داریم، نه انتهای این جنگی که آنها دوست دارند، منافع ملی ایران منتظر ماست. چرا در این مسیر پیش میروید؟ مامور به آن هستید یا اولویتها را گم کردهاید؟