counter create hit روایت عشق بدون مرز در «چند متر مکعب عشق»
۲۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۷:۵۵
کد خبر: ۴۱۷۳۸
سی و دومین جشنواره فیلم فجر؛

روایت عشق بدون مرز در «چند متر مکعب عشق»

پدر مروانا که قبلاً در افغانستان نظامی ‌بوده است، حالا برای گذران زندگی کارگری می‌کند. سختی‌های زندگی، از او مردی عبوس و کم‌حرف ساخته است و چهره‌ای سرد و خشن دارد. در سراسر فیلم گفتگو میان دختر و پدر بسیار کم و ناچیز است، اما پدر قلبی مهربان دارد و مروانا را بسیار دوست دارد.

فیلم سینمایی «چند متر مکعب عشق»، داستان زندگی پسری ایرانی و دختری افغانی است که به یکدیگر علاقه‌مند هستند و می‌خواهند با هم ازدواج کنند.

موضوع اصلی فیلم مسائل و مشکلات زندگی مهاجران افغانی در ایران است که در بستری عاشقانه روایت می‌شود.

"صابر" کارگر کارگاهی در حاشیه‌شهر است که دل به مروانا دختری افغانی داده است. مروانا مادرش را از دست داده و همراه پدرش و سایر مهاجرین افغانی در حاشیه همان کارگاه زندگی می‌کنند. آنان به همراه سایر اقوام و آشنایانشان به طور غیرقانونی در ایران زندگی می‌کنند.

صابر و مروانا مدت‌هاست که به یکدیگر علاقه‌مند هستند و عشقی پاک و زلال نسبت به یکدیگر دارند. در رفتار مروانا حجب و حیایی وجود دارد که حکایت از عشقی اصیل و شرقی دارد. او در ابراز علاقه به پسر محبوبش که به هم نامحرم هستند، با وجود اصرار صابر، از گفتن جمله «دوستت دارم» طفره می‌رود و دوست داشتنش را با رفتارش نشان می‌دهد؛ برای صابر غذای مورد علاقه‌اش را درست می‌کند یا لباس می‌برد.

این عشق قرار است آنان را به سوی زندگی مشترک دعوت کند، اما با برملا شدن حضور غیرقانونی آنان در کارگاه و اخطار از سوی پلیس و تصمیم پدر و سایرین برای بازگشت به افغانستان، برنامه آنها به هم می‌ریزد. تعصب پدر مروانا و برخورد خشن او نسبت به عشق آن دو نیز سد محکم دیگری می‌شود.

پدر مروانا که قبلاً در افغانستان نظامی ‌بوده است، حالا برای گذران زندگی کارگری می‌کند. سختی‌های زندگی، از او مردی عبوس و کم‌حرف ساخته است و چهره‌ای سرد و خشن دارد. در سراسر فیلم گفتگو میان دختر و پدر بسیار کم و ناچیز است، اما پدر قلبی مهربان دارد و مروانا را بسیار دوست دارد. او زمانی به دخترش ابراز علاقه و محبت می‌کند که خواب است. برایش اسپند دود می‌کند و با دیدن چهره معصومش در خواب به او لبخند می‌زند.

برخورد پدر با خواستگاری صابر از دخترش دور از انتظار است. او با آنکه مدت‌هاست صابر را می‌شناسد و رفتار محترمانه او را دیده است، اما برخوردی غیرمنطقی و خشن با این موضوع می‌کند و بیش از هرچیز به آبرویش جلوی هم‌ولایتی‌هایش فکر می‌کند و همین مسئله به طور غیرمنتظره‌ای باعث مرگ صابر و مروانا می‌شود.

«چند مترمکعب عشق» دغدغه انسانی قابل ستایشی را مطرح می‌کند. فیلم بیش از آنکه عاشقانه باشد، به مشکلات مهاجران آواره تحت ستم طالبان و آواره شدن آنان به سرزمین‌های دیگر می‌پردازد؛ زندگی آن دسته از مهاجران که به طور غیرقانونی در ایران زندگی می‌کنند و زندگی سخت، به دور از امکانات و در مکانی نامناسب، در حاشیه‌شهر و حلبی‌آباد را تحمل می‌کنند. فیلم می‌خواهد به زندگی اسف‌بار افغان‌ها در ایران اشاره کند؛ درحالی‌که وضعیت صابر پسر ایرانی نیز که در همان مکان زندگی می‌کند، بهتر از آنها نیست.

ریتم فیلم کند و کسل‌کننده است، پایان تلخ و خشنی دارد، و عشق که مسئله‌ای انسانی و ماورایی است، گرفتار سیاست و فرهنگ می‌شود. از یک طرف پدر مرواناست که بیش از آنکه به علاقه میان این دو جوان فکر کند به اختلاف فرهنگی و آبرویش فکر می‌کند و آن دو را بی‌گناه محاکمه می‌کند و از طرف دیگر تعربف سیاسی از مهاجرین افغانی است که آنان را مجبور به مهاجرت می‌کند. همچنین در فیلم نحوه بازنمایی زندگی افغان‌ها در ایران کامل نیست. چند مترمکعب عشق به مهاجران محروم اشاره کرده است و در تمام لحظات آن، حتی در یک سکانس، از مهاجران ثروتمند و تحصیل‌کرده افغانی در ایران خبری نیست.

* فائزه ساسانی‌خواه کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی

کارن تجارت
عی بابا صفحه خبر
خرید آنلاین
اسنپ دکتر صفحه خبر
ویزا کانادا
پرواز بیتاسیر
اکومگ2
اکومگ2
اکومگ2
اکومگ2
اکومگ2
اکومگ2