نصب پرچم در بسیاری از کشورهای غربی یکی از نشانههای عشق به میهن و وطن پرستی است و شاید به همین دلیل در برخی کشورها، نقش پرچم را در جز جز زندگی مردم بتوان مشاهده کرد و از این همه برجسته سازی این نماد ملی شگفت زده شد اما شگفتی زمانی دوچندان میشود که پس از چنین سفری، راهی پایتخت کشورمان شد و حضور بسیار کمرنگ پرچم را در شهر نظاره کرد اما آیا واقعاً لزومی به این گستردگی استفاده است؟
به گزارش خرداد و به نقل از تابناک, حضور پرچم جمهوری اسلامی ایران تا چند سال پیش تنها در مراسمهای مشخصی نظیر قهرمانی ورزشکاران یا صبحگاه نیروهای مسلح و... قابل مشاهده اما پس از آنکه یک هیات ترکیهای به ایران سفر کرد و از کمبود مسجد و پرچم به عنوان نمادهای دینی و ملی در سطح پایتخت به عنوان پرتراکمترین شهر کشور اظهار تعجب کرد، مسئولان در پی تغییر این وضعیت برآمدند.
نصب 72 میل پرچم مرتفع در میادین اصلی و همچنین برخی نقاط مرتفع و پرتردد، در همین راستا در دستور کار قرار گرفت و اینچنین بود که پرچم ایران بدین شکل در پایتخت نمود عینی بیشتری یافت اما این نمود عینی همچنان در قیاس با دیگر کشورهای غربی بسیار کمرنگ بود و در حرکت تنها کمک کرده بود تا نادیده گرفته شدن کامل پرچم در سطح شهرها و مشخصاً در پایتخت تا حدودی برطرف شود.
پرچم یا همان دِرَفْش در دوران مدرن کارکرد بیش از حضور در هنگهای نظامی و یا دکور دارد و به خصوص برای ایرانیان که از گذشتههای دور درباره پرچمهایشان سخنها بوده، یک نماد سنتی است که بسیاری از باورهای عمیق را در خود جای داده و از این منظر، این قاب مستطیلی نماد علاقه به تاریخ و هویت ملی و همچنین دلبستگی به تمامیت ارزی یک کشور به حساب میآید.
پرچم کنونی ایران
پرچم برنزی یافته شده در ایران متعلق به سه هزار سال پیش از میلاد مسیح
به همین دلایل، در سَردر بسیاری از خانهها در برخی از کشورهای غربی پرچم کشور قابل مشاهده است، بر روی پوشش مردمان به خصوص ستارهها نقش پرچم کشورشان گنجاده شده، در طراحیهای بسیار خاص تجاری از پرچم به عنوان یک مزیت تبلیغاتی استفاده میشود و حتی بر روی طرح بسیاری از محصولات خوراکی نیز از طرح پرچم استفاده شده و در واقع این طرح به تاروپود زندگیشان پیوند خورده است؛ امری که طبیعتاً در ایران حتی با نقد مواجه میشود و برچسب سوءاستفاده از نماد ملی نیز به آن الصاق خواهد شد!
اما نماد ملی در دیگر کشورها میتواند بر روی هر اثر و محصول متعلق به آن کشور بنشیند و یا روی میز کافهها قرار گیرد و بر پیراهن جوانان نقش ببندد. باید بپذیریم یکی از کلیدی ترین نمادهای ملی که به لحاظ فرهنگی بار معنایی بسیار قوی دارد، جایگاه مناسبی ندارد و این نه به دولتها که به تک تک مردم بازمیگردد؛ مردمی که ضرورت نصب یک پرچم در سر در منازل یا مغازههایشان و قرار دادن یک پرچم کوچک روی میز کارشان را احساس نمیکنند.
همچنین عدم طراحیهای متفاوت لباس که همچون طرحهای اخیراً ارائه شده برای مانتو در اصطلاح «گل درشت» نباشند نیز در این زمینه بی تاثیر نبوده و متاسفانه طراحان کارکشته ایرانی برخلاف طراحان دیگر کشورها، هیچ گاه سراغ آن نرفتهاند تا در گوشی از طرحشان، سه رنگ اصلی پرچم ایران را بگنجانند یا تیشرتهای متفاوت و وسیعی با این طرح تولید کنند که علاوه بر برخورداری از این نماد، از جذابیتهای بصری برخوردار باشد و جوانان حاضر باشند برای پوشیدنشان، این لباسها را بخرند.
اینچنین است که یکی از مهمترین نمادهای ملی در اجزای زندگی ایرانی ناپیدا شده و تنها برای برنامههای رسمی در قالبهایی تکراری و البته مرسوم به این نقش پرمعنا نگریسته میشود. آیا وقت آن نرسیده تا اندیشه بیشتر و تدبیر جدی و غیرکلیشهای برای ترویج این نماد کشورمان در مرزهای این مملکت بزرگ داشت تا بتوان در تصاویر یک توریست از تهران، نشانههایی برای تمیز قائل شدن کشورمان از دیگر کشورها یافت؟!