counter create hit چگونه جوان‌های کلمبیایی مجذوب شعر فارسی شدند؟
۰۴ آبان ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۶
کد خبر: ۹۸۱۲۲

چگونه جوان‌های کلمبیایی مجذوب شعر فارسی شدند؟

اینکه کشورهایی مثل افغانستان و تاجیکستان کرسی زبان فارسی داشته باشند خیلی عجیب و غریب نیست. هرچه باشد زبان این مردم فارسی است اما وجود رشته دانشگاهی زبان فارسی آن هم در کشورهایی مثل اوکراین، روسیه، چین، چک، ارمنستان، اسلوونی و کلمبیا کمی غیرعادی جلوه می‌کند.

شاید در ماه‌های اخیر کلیپی در اینترنت دیده باشید که گروهی از جوانان غیرایرانی در یک کلاس درس، آهنگ جان جهان ساخته زنده یاد استاد پرویز مشکاتیان را با هم می‌خوانند و برخی از ایشان با ریتم موسیقی ایرانی نیز همراه شده‌اند و این اتفاق برای بسیاری هیجان برانگیز بوده است اما این کلاس کجاست و این دانشجویان چه کسانی هستند؟

به گزارش خرداد و به نقل از تابناک, «مُرده بدم زنده شدم/ گریه بُدم خنده شدم...» شعری از دیوان شمس تبریزی را آهسته و پیوسته زمزمه می‌کنند؛ ابتدا چند دانشجو و سپس همه دانشجوها با هم بر روی ملودی که محصول دوران موفق همکاری استاد پرویز مشکاتیان و استاد محمدرضا شجریان، این شعر را می‌خوانند. هرچند شاید ریتمشان شبیه فارسی زبان‌ها نباشد و کلمات را به سادگی ما ادا نکنند اما بیان‌شان جذاب است، به خصوص برای ایرانی‌ها که ناظر بر این ویدئو بودند.

این بارِ اولی نیست که آنها ترانه‌های ایرانی را می‌خوانند. قبلا هم ناخنکی به ترانه‌های مهدی یراحی و محسن یگانه زده‌اند و حالا که کمی مهارت پیدا کرده‌اند، دل و جرات به خرج داده‌اند و تصنیف زیبای ايراني را همخوانی می‌کنند. ویدئوهایی که از این اتفاق در فضای مجازی آپلود شد، هر کدام بیش از صدهزار بار تماشا شده‌اند و لایک‌خور بالایی هم داشتند و ایرانی‌ها به شدت از این اتفاق استقبال کرده‌اند.

برخی نوشته بودند، وقتی این ویدئو را می‌بینیم احساس می‌کنیم انگلیسی‌ها از صدور زبانشان و جهانی شدن انگلیسی چه لذتی برده‌اند و چه موقعیت کم نظیری را برای آنها و فرهنگ‌شان به وجود آورده است؛ اتفاقی که یکی از علل اصلی‌اش وسعت امپراتوری سابق بریتانیا و تاثیر این استعمارگری تاریخی در توسعه زبان و فرهنگ این کشور بوده که بعدها به عنوان زبان نیز پذیرفته شده و حال اگر کسی زبان انگلیسی را نداند، بی‌سواد یا کم سواد تعبیر می‌شود.

دانشجوهایی که آن نوای شورانگیز را به فارسی می‌خواندند، ساکن کلاس زبان فارسی در دانشگاه ملی کلمبیا در شهر بوگوتا هستند؛ کلاسی که دکتر بهادر باقری آن را اداره می‌کند، اما نه به سبک اساتید ديگر که یک کتاب و جزوه را از اول تا آخر ترم به شاگردانش تلقین کند و از دانش‌پژوهی در کلاس‌ها خبری نیست؛ این دانشجویان علاوه بر ادبیات فارسی با سینمای ایران، موسیقی ایران و فرهنگ ایران هم آشنا می‌شوند.

البته حالا استاد باقری مدتی است که به ایران بازگشته‌اند و هنوز گرد و خاک این سفر دو ساله را خوب نتکانده‌اند که دانشگاه‌ها باز شده و خوش به حال بچه‌های دانشکده ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی است اما اصلا چه می‌شود که یک استاد طراز اول زبان و ادبیات فارسی راهی فرنگ می‌شود تا زبان فارسی به اغیار بیاموزد؟ 

اینکه کشورهایی مثل افغانستان و تاجیکستان کرسی زبان فارسی داشته باشند خیلی عجیب و غریب نیست. هرچه باشد زبان این مردم فارسی است اما وجود رشته دانشگاهی زبان فارسی آن هم در کشورهایی مثل اوکراین، روسیه، چین، چک، ارمنستان، اسلوونی و کلمبیا کمی غیرعادی جلوه می‌کند، به خصوص اگر قرار باشد در کشوری چون کلمبیا باشد.

کلمبیا چهارمین کشور بزرگ آمریکای جنوبی (بعد از برزیل و آرژانتین و پرو)، با مساحت ۱ میلیون و ۱۴۱ هزار کیلومتر مربع، بعد از برزیل دارای بیشترین جمعیت در بین کشورهای آمریکای جنوبی است و از قله‌های بلند و برفی آند تا دشت‌های گرم و مرطوب حوزهٔ رود آمازون را شامل می‌شود و البته برای بسیاری از ما، یادآور شورش‌های کوچک، درگیری‌های مسلحانه، جنگجویان شبه نظامی و قاچاقچیان مواد مخدر است و طبیعتاً در چنین کشوری توسعه زبان فارسی کاری بسیار دشوار است.

باقری در این باره گفته است: تا آنجا که من می‌دانم، حدود ۸۰ تا ۹۰ دانشگاه در جهان هستند که کرسی زبان و ادبیات فارسی دارند. برخی از این دانشگاه‌ها فارسی را در مقاطع مختلف تحصیلی تا دکترا هم دارند؛ مثل تاجیکستان، روسیه و اوکراین. برخی دیگر هم با اینکه رشته زبان فارسی ندارند اما برای دانشجویانی که به زبان علاقه‌مند هستند، در کنار زبان‌های غربی که می‌خوانند، یک زبان شرقی مثل زبان فارسی، ترکی، ژاپنی، کره‌ای و... را به عنوان یک درس اختیاری می‌گذرانند.

وی تاکید کرد: حدود نیمی از این دانشگاه‌ها خودشان استاد بومی دارند، اما باقی آنها با ایران در ارتباطند تا از طریق بخش گسترش زبان فارسی در وزارت علوم از اساتید ادبیات ایران بهره ببرند. به این ترتیب وزارت علوم سالانه اساتیدی را با ماموریت‌های دو ساله روانه دانشگاه‌های سایر کشور‌ها می‌کند و پس از دو سال هم این ماموریت به استادی دیگر واگذار می‌شود، من هم سال‌های ۸۵ تا ۸۷ به کشور اوکراین اعزام شدم و در چهار دانشگاه کیف، زبان فارسی تدریس کردم. برای ماموریت جدید هم از چند کشور به من پیشنهاد شد که از میان همه آنها کلمبیا را انتخاب کردم... .

باقری درباره شیوه آموزشی‌اش می‌گوید: کلاس‌های ما جنبه بیشتر جنبه کارگاهی و فضایی کاملاً شاد داشت. زبان فارسی را از الفبا شروع می‌کردیم، بعد هم کلمات ساده، جمله سازی، تمرین مکالمه و در مراحل پیشرفته تر، تمرین سرودن شعر فارسی. البته دیدن فیلم سینمایی ایرانی که هم جنبه زبان آموزی داشت و هم جنبه آشنایی با فرهنگ، سینما، جامعه و هنر ایران یکی از برنامه های ثابت کلاس ما بود. بچه‌ها با فیلم‌های ایرانی مثل «میم مثل مادر» یا «جدایی نادر از سیمین» ارتباط برقرار می‌کردند، با آنها می‌خندیدند و با آنها گریه می‌کردند 

وی درباره ورود موسیقی به فضای آموزش زبان فارسی می‌گوید: علاقه شدید کلمبیایی‌ها به موسیقی باعث شد به سمت ترانه‌های ایرانی و شرقی برویم. شعر را من برایشان می‌خواندم و ترجمه می‌کردم. آنها واژه به واژه شعر را درک می‌کردند و خوب می‌دانستند که چه چیزی می‌خوانند. بعد از خواندن ترانه‌های مهدی یراحی و محسن یگانه، ویدئوی شاگردان من در صفحه شخصی این خوانندگان گذاشته شد و همین مسئله دانشجویان را به شدت خوشحال کرد. در نهایت هم سراغ جان جهان شجریان رفتیم. با این کار آنها با ترانه، شعر و موسیقی ایرانی آشنا شدند. 

این استاد زبان فارسی به آثار این اتفاق اشاره می‌کند و در این باره یادآور می‌شود: استقبال گرم ایرانیان و پیام‌های آنها منجر به شکل گیری دوستی‌هایی میان شاگردانم و ایرانی‌ها شد، تا جایی که سه نفر از دانشجویانم برای گذراندن دوره‌های زبان فارسی به ایران سفر کردند. آموختن زبان‌هایی به جز زبان مادری در کلمبیا یک فرهنگ شده و من دانشجوی مقطع لیسانس داشتم که به 5 زبان زنده دنیا تسلط داشت. جالب است بدانید که این زبان آموزی‌ها هم به صورت خودآموز است.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: