قتل

پسر جوان که پس از قتل در تهران، قاچاقی به ترکیه گریخته و آنجا زندانی شده بود، بعد از فرار از زندان ترکیه و بازگشت به ایران دیروز به اتهام قتل پای میز محاکمه ایستاد، اما خودش را بی‌گناه خواند .

سرنوشت زن و مرد محکوم به قصاص که در جریان پرونده‌های جداگانه مرتکب قتل ‌شده‌اند با انجام مراسم قسامه روشن خواهد شد.

نیمه‌های شب در خانه ویلایی خانواده‌ای ثروتمند، مردی که به رابطه پنهانی همسر جوانش با یک پزشک زیبایی ظنین شده بود بر بالین همسر خفته‌اش رفت تا او را به قتل برساند.

یک فرد ناشناس پزشک متخصص قلب که «جورج بوش» پدر رئیس جمهور اسبق آمریکا را درمان می کرد در شهر«هیوستن» در ایالت« تگزاس» به ضرب گلوله کشت.

عوای دو پسر نوجوان بر سر چند گردو در جنوب تهران با قتل یکی از آن‌ها پایان یافت.

جوان ۲۲ ساله جویباری در یکی از باغ‌های مرکبات این شهرستان به قتل رسید

به گزارش گروه جنایی رکنا، فیلم تکان‌دهنده دیگری که در فضای مجازی منتشر شده است. این تصاویر ٤٨ثانیه است. تصاویری که نشان می‌دهد مرد چاقو به دست بر بالین جسد همسرش ایستاده و جملاتی را می‌گوید که نظر هر رهگذری را جلب می‌کند. جسد همسرش را تکان می‌دهد و به او می‌گوید: «دوست داشتم خودت کردی منو داری می‌بینی» عامل جنایت شماره تلفن مادرش را به یکی از عابران می‌دهد تا او هم درجریان قرار گیرد. رو به حضار فریاد می‌زند شماره مادرش را بگیرید و بگویید عروسش را کشتم! بعد هم رو به جوانی که در آن نزدیکی ایستاده، می‌گوید: «آقا یه‌ دقیقه برو جلوی دادگاه مادرش با یه بچه وایساده، بگو خانم رضایی.... بهش بگو بیا عروستو کشتم». اما شماره در دسترس نیست. مادر و دخترش همراه او به دادگاه آمده بودند تا شاهد دومین طلاق پدرام باشند. بعد از آن هم مرد دیگری به طرف مرد قاتل می‌رود و به او می‌گوید نمان، فرار کن، مرد قاتل می‌گوید خودرو ندارم نمی‌توانم فرار کنم و بعد هم دوشادوش مردی که به او پیشنهاد فرار داده بود، از محله حادثه دور می‌شود و در واقع فرار می‌کند. همان‌جاست تا شاهدان قتل ، یاد اورژانس و پلیس می‌افتند و بالاخره با آنها تماس می‌گیرند. فیلم تمام می‌شود.

در بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد که شامگاه 24 تیر مرد جوانی در تماس با اورژانس از وخامت حال همسرش خبر داده بود. بدین ترتیب زن جوان به بیمارستان منتقل شد. شوهر وی در تحقیقات به مأموران بیمارستان گفت همسرم قرص خورده بود و حال مناسبی نداشت.

روز حادثه دوستم شکور از مردی صحبت کرد. او ادعا کرد این مرد باعث مشکلاتی برای او و خانواده‌اش شده برای همین از من خواست با او به سراغش برویم تا از او انتقام بگیرد. شکور شماره پلاک ماشین من را مخدوش کرد و به شهرک غرب رفتیم. او پیاده شد و بعد از چند لحظه صدای شلیک آمد و بعد هم بسرعت سوار ماشین شد و فرار کردیم.