به نقل از مجله موسیقی قرن 21, رضا یزدانی هم مانند محسن چاوشی لقب «آقای خاص» را یدک می کشد؛ خواننده ای کاملا خاص و متفاوت که طی سال های اخیر خیلی خوب خودش را در موسیقی ما جا نداخت و سبک در ابتدا عجیبش را تبدیل به یک سبک شیرین و شنیدنی کرد.
از سال 82 به این سو یقین قریب به 11 سال، رضا یزدانی توانسته در موسیقی ما خودش را در سطح بالایی نگه دارد و البته به پیشرفتش هم ادامه دهد. گفتگوی شیرینی با او داشته ایم.
رضا یزدانی این روزها مشغول چه کاری است؟
- با توجه به اینکه ماه های محرم و صفر است و فعلا کنسرت نداریم، مشغول میکس و مسترینگ آلبوم جدید هستیم و قرار است این آلبوم بعد از پایان ماه صفر منتشر شود. به نظرم این بهترین یا دست کم یکی از بهترین آلبوم های من است.
آلبومت چه نام دارد؟ کلا بیوکرافی آلبوم جدید را برایمان بگو.
- هنوز اسم مشخصی ندارد ولی مثل سایر کارها، آهنگسازی قطعات را خودم انجام داده ام. بهروز پایگان، میلاد عدل، محمد خرمی نژاد و شهروز بردوده هم کار تنظیم قطعات را عهده دار بوده اند.
بعد از سال 90، دیگر هر سال شاهد انتشار یک آلبوم از تو بوده ایم. روندی که سابق بر این هر چند سال یک بار بود و حالا سالانه شده است.
- خب ما کنسرت های زیادی داریم و باید قطعات جدیدی داشته باشیم که بتوانیم برای مخاطب اجرا کنیم، به همین دلیل سعی می کنم هر سال یک آلبوم منتشر کنم تا در اجراهای زنده از این قطعات استفاده کنیم.
تو یک مجموعه ویدئویی هم آماده کرده ای، در خصوص این مجموعه صحبت کن.
- واقعا موسیقی بدون تصویر اصلا قابل پذیرش نیست. همه جای دنیا اول برای خواننده ای که احتمال می دهند استعداد دارد، یک موزیک ویدئو تهیه و پخش می کنند و بعد اگر دیدند، مردم با موزیک ویدئو آن خواننده ارتباط برقرار کرده اند، تازه وارد فاز برنامه ریزی برای او می شوند. ما در ایران تا به حال در این مورد مهم و به خصوص ضعف داشته ایم اما شکر خدا شرایط در حال تغییر است.
خود من طی دو سال اخیر 13 موزیک ویدئو روی قطعاتم ساخته ام که ان شاءالله تا پایان سال در یک مجموعه، وارد شبکه نمایش خانگی خواهد شد. از طرف دیگر قرار است به زودی جشنواره ققنوس برگزار شود که مربوط به همین صنعت و البته کلیپ هایی است که با موبایل گرفته شده. اگر صنعت تصویری موسیقی در ایران جان بگیرد، موسیقی ما شرایط دیگری پیدا خواهد کرد. راستی به جز خودم، فاطمیا یثربی، علی اوجی، امین مبارکی، آروین قاسمی زاده و امید مردم بیگی کسانی بودند که این کلیپ ها را برای من ساخته اند.
من فکر می کنم تلویزیون هم در مدت اخیر نسبت به این مقوله بی تفاوت نبوده و قدم هایی برداشته است.
- بله خب. و امیدوارم این هم ادامه دار باشد و هم هر چه جلوتر می رویم، فضا برای ساخت کلیپ باز و بازتر شود.
الان 9 سال است خواننده اول و آخر فیلم های مسعود کیمیایی تو هستی، این دیده شدن توسط یک کارگردان بزرگ چه حسی دارد؟
- من همیشه گفته ام که آقای کیمیایی نقش خاصی در زندگی هنری من داشته اند و خوشحالم که از سربازان معه به این سو در همه فیلم های ایشان حضور داشته ام. گاه تصویرم بوده گاه نبوده اما به هر حال خواننده فیلم ها من بوده ام.
همین مسئله باعث شد تا به عنوان یک بازیگر هم در سینما فعالیت داشته باشی.
- درست است؛ البته من سابق بر این تئاتر هم کار کرده بودم اما به هر حال در فیلم های «تهران، طهران» و «بوی گندم» نقش های اصلی و پررنگی را ایفا کردم و خدا را شکر بازخورد خوبی هم داشت. در واقع در مقام یک بازیگر توانستم اهالی فن را راضی کنم. کلا من یک خواننده تصویری هستم. در واقع اگر موسیقی ام با تصویر ادغام شود، مفهوم و پیام کارم را خیلی راحت تر و بهتر به مخاطب می رساند.
برسیم به سبک و سیاق کاری ات. سبکی که تو می خوانی دقیقا چیست؟ پاپ، راک، پاپ - راک یا سافت راک؟
- همه اینهایی که گفتی در موسیقی من وجود داشته. در واقع کارهای من همه جور سبکی دارد و البته وجه راک آن کمی بیشتر خودنمایی می کند.
و البته همیشه می گویند رضا یزدانی در بعضی لحظات فالش می خواند؟
- اینکه حرف خنده داری است. الان فاش ترین صداها را هم می شود با تیون و ملوداین درست کرد. این بحث برمی گردد به نحوه خوانش من در بعضی از کلمات مثلا مثل شب و ... آنهایی که از موسیقی زیاد نمی دانند، بحث فالش را مطرح می کنند اما این در واقع نحوه و لهجه خوانش من در بعضی کلمات است که به هر حال با بقیه متفاوت است.
این روزا تهیه کننده ها به شدت از میزان فروش آلبوم ها گلایه می کنند و می گویند مردم سی دی بهترین خواننده ها را هم نمی خرند؛ تو دلیل این مسئله را چه می دانی؟
- اصلی ترین دلیل این مسئله، دانلود غیرقانونی آلبوم هاست. اگر جلوی دانلود قطعات گرفته شود، آن وقت شما خواهید دید که اکثر آلبوم ها میلیونی خواهند فروخت. به هر حال شرایط فروش آلبوم ها امروز خوب نیست اما باز هم آن خواننده ای که طرفدارانش کمی فرهنگی تر هستند، می روند و آلبوم را خریداری می کنند. من امسال رکورد فروش اینترنتی یک آلبوم، را با آلبوم «ساعتا خوابن» زدم و 15000 نسخه از این آلبوم در اینترنت فروش رفت. حالا نگاهی بینداز به میزان دانلود یکی از قطعات همین آلبوم در فلان سایت معروف. می بینی که رقم بسیار بالایی است و اگر همین بزرگواران آلبوم را خریداری کرده بودند تا چه حد آمار فروش کار بالا می رفت؟
البته این را هم بگویم که این سایت ها برای موسیقی مفید هم هستند اما به اقتصاد موسیقی ضربه می زنند. من فکر می کنم بهترین راه این است که سایت ها صبر کنند و دست کم دو ماه پس از انتشار آلبوم، آن را به صورت رایگان برای دانلود ارائه دهند. من فکر می کنم اینگونه اوضاع بهتر خواهد شد. از طرف دیگ رباید فرهنگ سازی انجام گیرد و این جا بیفتد که دانلود غیرقانونی هیچ منفعتی برای خواننده یا تهیه کننده آن آلبوم ندارد. اگر بتوانیم در این زمینه فرهنگ سازی کنیم اتفاقات خوبی خواهد افتاد.
راستی کسی در داخل کشور در سبک تو فعالیت می کند؟
- فکر نکنم. البته دوستانی هستند که راک کار می کنند؛ مثلا کاوه یغمایی یا گروه اوهام (شهرام شعرباف) و ... ولی سبک ترانه های من به گونه ای است که شباهتی با کار این دوستان ندارد.
بالاخره آقای خاص موسیقی تو هستی یا محسن چاوشی؟
- طرفداران موسیقی لطف دارند و این لقب را هم به من داده اند و هم به محسن چاوشی که کارش بسیار خوب است. حتما مخاطبان موسیقی چیزهای خاصی در کار من و محسن دیده اند که این لقب را انتخاب کرده اند. ما هم که بدمان نمی آید.
تو تعداد زیادی کار ملی، میهنی اجرا کرده ای. فکر می کنم علاقه زیادی به این فرم ترانه ها داری.
- به واسطه جنس صدایی که خداوند در اختیار من گذاشته، کارهای ملی، میهنی زیادی به من پیشنهاد می شود. من هم اعتقاد دارم خداوند صدایی را در اختیار من گذاشته و من باید از آن درست استفاده کنم.
کار «خلیج فارس» سفارشی نبود و خودم آن را با نهایت علاقه تولید کردم اما قطعات دیگری مثل کارهایی که برای جام جهانی یا بازی های آسیایی اجرا کردم، سفارشی بود و من هم دوست داشتم و آنها را خواندم.
یک خاطره از آهنگ خلیج فارس برایتان تعریف کنم. دوستی برای انعقاد قرارداد کنسرت دبی با من مذاکره کرده بود. همه چیز رو به پایان بود و او هم سعی کرد زیرکانه در آخرین لحظه ماجرای عدم اجرای قطعه خلیج فارس در دبی را مطرح کند و کار تمام شود. همان لحظه از دوست مان محترمانه خواستم محل را ترک کند و به او گفتم هرگز در جایی که نتوانم «خلیج فارس» را بخوانم روی صحنه نخواهم رفت و به همین دلیل هم تا به امروز در دبی اجرایی نداشته ام.
رابطه ات با موسیقی سنتی چگونه است؟
- خودم موسیقی سنتی گوش نمی دهم اما کار اخیر همایون شجریان که اتفاقا از صمیمی ترین دوستان من است، در فیلم سینمایی «آرایش غلیظ» را بسیار می پسندم. کاری که با راک تلفیق شده و بسیار بسیار هم شنیدنی از کار درآمده است. من چند وقت اخیر در همه کنسرت های همایون حضور داشته ام و فکر می کنم او جزو صداهای استثنایی موسیقی ماست.
برسیم به فعالیت های فوتبالی ات؛ این روزها دروازه بان تیم هنرمندان هستی؟
- خب من در جوانی دروازه بان تیم کشتیرانی بودم که بعدا به سایپا تبدیل شد. الان هم در تیم هنرمندان، تیم ستارگان و تیم پیشکسوتان استقلال درون دروازه قرار می گیرم.
و حسابی هم استقلالی هستی؟
- بله. استقلالی هستم و این تیم را خیلی زیاد دوست دارم اما به ورزش به دید همه زندگی نگاه نمی کنم و مثلا از باخت استقلال به هم نمی ریزم و از کار و زندگی نمی افتم. فوتبال یک تفریح است و نباید زندگی آدم ها را تحت الشعاع قرار دهد.
به نظر تو چرا موسیقی ما شلوغ شده و تعداد خواننده هایمان سر به فلک می کشد؟
- من اصلا با این نظر موافق نیستم. به نظرم در مقایسه با کشورهای دیگر تعداد خواننده های ما زیاد که نیست هیچ، کم هم هست. در بعضی از کشورهای همسایه ما تعداد خواننده ها چندین برابر خواننده هایی است که ما داریم.
گاهی روی استیج و در حین اجرای زنده بغضت می گیرد.
- خب به هر حال بعضی کارها روی خواننده اش تاثیر خاصی می گذارد. از یک قسمت از ترانه «تهران طهران» به بعد من واقعا نمی توانم خواندن را ادامه دهم و هر چقدر هم سعی کردم احساساتم را در حین اجرای این قطعه کنرتل کنم، موفق نشده ام.
هدف نهایی رضا یزدانی در موسیقی پاپ ما چیست؟
- شاید عجیب به نظر برسد اما هدف من کسب جایزه گرمی است.
کار سختی نیست؟
- آنقدرها هم که نه. شما اگر یک قطعه خوب برای تیتراژ یک فیلم خوب و موجه هالیوودی بخوانی، می توانی در این مسیر قرار بگیری و شانست را امتحان کنی. من مقدمات این کار را هم آماده کرده ام و اگر خدا بخواهد، پیش خواهم رفت.
و ماجرای کت های چرم؟
- داستان کت چرم مفصل است. من همیشه چرم را دوست داشتم و قبل از داستان خوانندگی و شهرت هم چرم به تن می کردم. بعد که کنسرت ها آغاز شد از آنجا که عقیده دارم خواننده باید صاحب استایل و کاراکتر حتی در پوشش باشد، تصمیم به پوشیدن کت چرم گرفتم.
سال 87 کنسرتی با مهران مدیری و علیرضا عصار داشتیم که 6 شب بود و من هم کت چرم داشتم. 4 شب اول که سپری شد، در آستانه کنسرت شب پنجم راهی فردوسی شدم که دو کت چرم دیگر هم بخرم. آن زمان هنوز اسپانسر نداشتم. کت ها را خریدم اما موقع برگشتن در ترافیک سنگین خود کنسرت ماندم و خلاصه بچه های ارکستر روی استیج بودند و من در ترافیک.
در نهایت علی اوجی به ماموران پلیس راهنمایی رانندگی، توضیح داد که من خواننده همین کنسرت هستم و با مساعدت آنها از خط ویژه خودم را به سالن رساندم. در هر صورت الان خدا را شکر برای این کت ها اسپانسر دارم چرا که کت های چرم خیلی هم گران است.