اخیراً نقشهای منتشر شده است که شاخص کلی وضعیت آلودگی هوا را در کشورهای جهان با رنگهای گوناگون نشان میدهد. رنگ سبز نشان کمترین آلودگی و رنگ سیاه نشانهای از بیشترین آلودگی است.
در ادامه سرمقاله روزنامه شهروند، می خوانیم: وقتی که به نقشه نگاه میکنیم، متوجه می شویم که آلودگی هوا تکعلتی نیست. کشورهای فقیر آفریقا و اطراف خط استوا پاکترین هوا را دارند. برای نمونه کنیا در دنیا رتبه نخست را از حیث پاکیزگی هوا داشته است. این وضع از یک سو ناشی از پایینبودن میزان مصرف سوختهای فسیلی این کشورهاست چرا که در سطح اقتصادی در سطوح پایینتری قرار دارند. از سوی دیگر بارش فراوان و وجود مناطق جنگلی در این مناطق به پاکیزگی هوای آنها کمک میکند؛ ولی بدترین وضعیت مربوط به کشورهایی است که بهعنوان کشورهای تولیدکننده نفت شناخته میشوند. لیبی، عربستان و سایر کشورهای نفتی حاشیه خلیجفارس، ایران، عراق، ترکمنستان و قزاقستان جزو این گروه از کشورهایی هستند که به رنگ تیره نشان داده شدهاند. جالب این است که کشورهای کنار آنها که به لحاظ جغرافیایی و شاید هم سطح اقتصادی تفاوت چندانی با آنها ندارند، در وضعیت بهتری از نظر شاخص آلودگی هوا قرار دارند. این نقشه به وضوح نشان میدهد که آلودگی هوا در این کشورها مرتبط است با نقش و توان تولیدکنندگی آنها در نفت؛ چگونه؟
این اثر از طریق پایینبودن قیمت انرژی و در نتیجه مصرف غیربهینه سوختهای فسیلی رخ میدهد. یکی از مهمترین شاخصهایی که این ادعا را تأیید یا رد میکند، شاخص شدت انرژی است. شدت انرژی یعنی اینکه در یک جامعه به ازای هر واحد تولید چقدر انرژی مصرف میشود؟ هر چقدر مصرف انرژی بیشتر باشد، وضعیت بدتر است. مثل کسی که زیاد غذا میخورد بدون آنکه کار یا ورزش کند و انرژی مذکور را بسوزاند. این فرد دچار چاقی مفرط و انواع بیماریها میشود. آلودگی هوا نیز فقط یکی (تأکید میشود فقط یک نتیجه منفی) از نتایج مصرف غیربهینه انرژی است. همانطور که مصرف بیش از حد غذا و نسوختن آن در بدن موجب انواع عوارض و چاقی و کمتحرکی میشود و هزینههای زیادی را برای درمان فرد ضروری میسازد، مصرف سوخت فسیلی اضافه بر نیاز نیز موجب عوارض شدید و هزینههای بسیار برای مردم میشود؛ در واقع افزایش مصرف سوخت هیچ نفعی ندارد جز ضرر.
ابتدا ببینیم که مصرف انرژی و شدت آن در این کشورها چرا و چگونه بالا میرود؟ در یک ذهنیت سادهانگارانه این تصور پیش میآید وقتی که ما خودمان نفت داریم، چرا باید آن را به قیمت جهانی و بازار آزاد بخریم؟ چرا بنزین یا برق و گاز را به قیمت ارزان نمیخریم؟ یک ذهنیت نادرست دیگر هم این استدلال را تقویت میکند. به این صورت که مردم خریدار و دولتها فروشنده هستند؛ چون در این کشورها نفت در اختیار دولت است.
در این صورت طبیعی است که خریدار علاقهمند به ارزانبودن قیمت کالاست و ارزانی را به نفع خودش میداند. وقتی که قیمت یک کالا ارزان شد، آن را بیشتر مصرف میکنیم. درواقع به صورت اسرافکارانهای آن را مصرف میکنیم. این کار در مصرف سوخت موجب آلودگی بیشتر هوا میشود و مهمتر اینکه به لحاظ تکنولوژیک عقب میافتیم. چرا؟ فرض کنید دو خودروی مشابه داریم که از هر نظر کیفیت یکسانی دارند، فقط در مصرف سوخت متفاوت هستند. خودروی نخست در هر صد کیلومتر ١٠ لیتر بنزین مصرف میکند، خودروی دوم در هر صد کیلومتر ٧ لیتر. ولی قیمت اولی ٣٠ میلیون و قیمت دومی ٤٥ میلیون تومان است. اگر این دو خودرو را به یک نفر که در ونزوئلا زندگی میکند پیشنهاد کنیم، قطعاً خودروی اولی را میخرد، زیرا بنزین آنقدر ارزان است که برای او اهمیتی ندارد که این خودرو چقدر مصرف میکند. ولی اگر این دو خودرو را به کسی که در ترکیه است، پیشنهاد کنید بهطور قطع دومی را میخرد؛ زیرا قیمت بنزین آنقدر گران است که برای او خریدن دومی بهصرفهتر است. لذا کارخانجات کشور نخست نیز نیازی به اصلاح موتور و پیشرفت فناوری ندارند و همان خودروی اولی را تولید میکنند در حالی که در کشور دوم، ترجیح میدهند که خودروی کممصرف را تولید کنند و برای این کار سرمایهگذاری هم میکنند و این موضوع پایه پیشرفت صنعت و فناوری میشود.
ولی مشکل اینجاست که هزینه مصرف بیهوده بنزین و برق و گازوییل و گاز از جیب خودمان میرود و نه از جیب دولت و بدتر اینکه هزینههای زیادی را برای درمان بیماریهای ناشی از این مصرف بیرویه نیز میپردازیم. مسأله ما این است که مثل آدم چاقی هستیم که نمیتوانیم جلوی خودمان را در خوردن مواد چرب و شیرین بگیریم؛ در حالی که تمام آزمایشها نشاندهنده چربی و قند بالای خون در بدن ماست و باید پول خود را صرف درمان آنها کنیم، به جایش بر خوردن بیشتر مواد چرب و شیرینی و بیتحرکی مفرط تأکید میکنیم. نتیجه کاملاً روشن است.
اکنون که بودجه سال آینده کشور در مجلس در دست بررسی است، دولت و مجلس میتوانند اعتماد مردم را جلب کنند و آنان را به قدری خویشتنداری دعوت کنند مشروط بر اینکه به جای مصرف بیهوده سوختهای فسیلی، این امکان را فراهم کنند که همه مردم از مواهب مابهالتفاوت قیمتهای احتمالی آن بهرهمند شوند؛ بودجه چنین کاری را بهطور کامل برای درمان و بیمه نیازمندان و رفع فقر اختصاص داد. از مصرف کمتر این مواد نهتنها ضرر نمیکنیم که به صورت تصاعدی سود میبریم. هزینه درمان مردم بهویژه محرومان را از این طریق تأمین کنید بلکه به مرور زمان جامعهای سالمتر، شادابتر و با آلودگی کمتر داشته باشیم.